به گزارش افکار نیوز به نقل از مشرق، بمباران درسدن نامی است که بر حمله نظامی استراتژیک به شهر درسدن، پایتخت ایالت ساکسونی در آلمان، در ماه های نهایی جنگ جهانی دوم، نهاده اند. در حملاتی که بین روزهای ۱۳ تا ۱۵ فوریه سال ۱۹۴۵ اتفاق افتادند، ۱۳۰۰ بمب افکن نیروی هوایی بریتانیا و ایالات متحده، بیش از ۳۹۰۰ تن بمب و مواد آتش زا بر روی شهر رها کردند. طوفان آتشینی که در نتیجه انفجار این بمب ها شکل گرفته بود، ۳۹ کیلومتر مربع از مرکز شهر را سوزاند و منجر به تلفات جانی بی همتایی شد.
بمباران استراتژیک چیست؟
بمباران استراتژیک یک استراتژی جنگی غیراخلاقی است که در یک جنگ همه جانبه برای ازبین بردن توان و امکانات اقتصادی و نابودی کامل تجهیزات زیرساختی دشمن مورد استفاده قرار می گیرد.
بطور سیستماتیک سازماندهی و اجرای این استراتژی از طریق هوا صورت می گیرد. بمباران استراتژیک با بمباران تاکتیکی (Tactical Bombing) کاملاً متفاوت می باشد، اهداف در بمبارانهای استراتژیک معمولاً کارخانجات، خطوط راه آهن،پالایشگاهها، شهرها و ... میباشد در صورتی که هدف از بمباران تاکتیکی معمولاً انهدام پادگانها، مراکز فرماندهی،
انبارهای مهمات، فرودگاه ها و در کل اهداف نظامی می باشد. با توجه به این تفاوت ها مشخص می گردد که بمب افکن های استراتژیک هواپیماهایی بزرگ و دور برد می باشند در صورتی که بمب افکن های تاکتیکی کوچکتر و سریع تر هستند و در بسیاری از موارد بمباران های تاکتیکی توسط شکاری بمب افکن ها صورت
میگیرد، در بعضی از مواقع، قبل از اجرای یک بمباران استراتژیک با اجرای بمباران های تاکتیکی سیستم های دفاع ضد هوایی دشمن مورد تهاجم قرار گرفته ومنهدم می گردد و سپس بمباران استراتژیک انجام می گیرد.
چرا درسدن بمباران شد؟
آلمانها آغاز کننده بمبارانهای هوایی شهرها نبودند. انگلستان و فرانسه در ۳ سپتامبر ۱۹۳۹ علیه آلمان رایش اعلان جنگ دادند. دو روز بعد از این واقعه انگلستان بمباران شهرها و جمعیت غیرنظامی آلمان را آغاز کرد. در ۵ سپتامبر ۱۹۳۹ اولین حملات هوایی علیه شهرهای کوکسهاون (Cuxhaven) و ویلهلمشاون (Wilhelmshaven) انجام گرفت؛ در ۱۲ ژانویه ۱۹۴۰ شهر وسترلند (Westerland)
بمباران شد. دو هفته بعد، در ۲۵ ژانویه، فرماندهی عالی ارتش آلمان حمله به شهرهای بریتانیا و بندرهای آن کشور را ممنوع اعلام کرد؛ البته بنادر روسیث (Rosyth) از این قاعده مستثنی شدند.
در ۲۰ مارس، ۱۱۰ بمب انفجاری وآتشزا بر فراز شهرهای کیل (Kiel) و هرنوم (Hörnum) رها شدند. در این حمله یک بیمارستان به کلی تخریب شد. در آوریل ۱۹۴۰، بمبافکنهای ارتش بریتانیا
حملاتی فزاینده علیه شهرهایی انجام دادند که دارای هیچ نوع تأسیسات و اهمیت نظامی نبودند. وینستون چرچیل در ۱۱ می ۱۹۴۰، و درست یک روز بعد از انتصاب به عنوان نخستوزیر و وزیر جنگ تصمیم گرفت دستوری مبنی بر انجام حملات هوایی وسیع علیه مردم غیرنظامی آلمان صادر کند.
با این حال وی مردم انگلستان را از اتخاذ این تصمیم مطلع نکرد. در ۱۸ می ۱۹۴۰ فرماندهی عالی ارتش آلمان گزارشی از حملات انگلیسیها به اهداف غیرنظامی منتشر کرده و در مورد عواقب تداوم این حملات به انگلیسیها هشدار داد.
بالاخره در ۱۴ و ۱۵ نوامبر ۱۹۴۰ نیروی هوایی آلمان نیز به یک شهر انگلیسی – کاونتری – که البته دارای صنایع نظامی با اهمیتی بود حمله کرد.
این حمله چندین ماه پس از آغاز حملات بریتانیاییها علیه مردم غیرنظامی آلمان،آغاز شد. بنا بر گزارشات در این حمله در حدود ۶۰۰ نفر کشته شدند.
سونکی نیتزل (Sönke Neitzel)، متخصص جنگافزار هوایی، میگوید: "بدون شک درسالهای ابتدایی جنگ، حملات نیروی هوایی آلمان علیه شهرها بر اساس اهمیت نظامی آنها برنامهریزی شده بود و نمیتوان آنها را حملاتی برای ارعاب و
وحشت انداختن در میان مردم کشور متخاصم طبقهبندی کرد."
چرچیل: "آنها را کباب کنید."
هدف نیروهای متفقین نابود کردن مردم آلمان به ترسناکترین شکل ممکن بود. در ۱۳ فوریه ۱۹۹۰، ۴۵ سال بعد از ویرانی درسدن، دیوید ایروینگ (DavidIrving)، در کاخ فرهنگ درسدن به سخنرانی پرداخت. ایروینگ در سخنرانی خود به جملهای مشهور از چرچیل اشاره کرد: " نمیخواهم در مورد چگونگی نابود
کردن اهداف با اهمیت اطراف درسدن به من پیشنهاد دهید.
من پیشنهادهایی میخواهم در مورد چگونگی کباب کردن ۶۰۰۰۰۰ پناهندهای که از برسلاو به درسدن آمدهاند." اما کباب کردن آلمانها برای چرچیل کافی نبود.
وی در صبح روز بعد از بمباران به هواپیماهای سبک دستور داد که بازماندگان بمبارانها را در ساحل رودخانه الب (River Elbe) به رگبار ببندند.
این دستور چرچیل در راستای تحقق بخشیدن به برنامه پیشنهاد شده از سوی مورگنتا،وزیر خزانه داری روزولت بود. وی پیشنهاد کرده بود که برای اطمینان حاصل کردن از اینکه آلمان دیگر هیچگاه قدرت نیابد، می بایست به گونه ای به این کشور حمله کرد که این کشور تکه تکه و منزوی شود و برای همیشه از لحاظ صنعتی
فلج بماند.
نبرد سیستماتیک چرچیل برای نابودی مردم آلمان عبارت بود
از نابودی هر خانه آلمانی در تمام شهرهای این کشور: "اگر قرار است چنین اتفاقی رخ دهد، امیدوارم بتوانیم تمام خانههای آلمانی را در تمام نقاط این کشور ویران کنیم." چرچیل در مارس ۱۹۴۵ در مورد بمباران شهرهای آلمانی با هدف ایجاد ترس و وحشت و در عقلانی بودن این کار دچار تردید شد. اما حملات باز ادامه یافت.
هفتهنامه آلمانی "اشپیگل" در ژانویه ۱۹۹۵ چنین نوشت: "حدود ۶ میلیون آلمانی در جنگ جهانی دوم کشته شدند." در حقیقت، اما
تعداد واقعی کشتهها بالغ بر ۱۵ میلیون نفر است. با وجود اینکه حتی نشریه ضد آلمانی اشپیگل اذعان مینماید که ۶ میلیون نفر در این جنگ کشته شدهاند،اما نخبگان آلمانی فقط برای قربانیان یهودی عزاداری میکنند.
به راستی چند نفر در آتش سوختند؟
توماس بروکس درباره تعداد صحیح کشتهشدگان در آتشسوزی میگوید: "منکرین این هولوکاست آلمانی ادعا دارند که در این واقعه تنها ۳۵۰۰۰ آلمانی کشته شدند.
مساحت درسدن در حدود ۲۸ کیلومتر مربع است یعنی به عبارت دیگر در حدود ۷۰۰۰ جریب کاملا نابود شد.
بنابراین اگر آمار ارائه شده در مورد تعداد کشته شدگان را صحیح فرض کنیم در این صورت در هر جریب ۶ نفر کشته شدهاند (یعنی تقریبا ۶ نفر در هر ۴۰۰۰ متر مربع). در فوریه ۲۰۰۵، کمیسیونی
مرکب از برخی تاریخنگاران به اصطلاح "جدی و دقیق" این رقم را نیز کاهش داد. آنها ادعا کردند که در حدود ۲۴۰۰۰ آلمانی در واقعه بمباران درسدن کشتهشدند.
اما هر کس که اندک آشنایی با سیستم ***** آلمان داشته
باشد میداند که این "تاریخنگاران جدی و دقیق" چیزی نیستند جز چند تحریفکننده مبتذل، افرادی که پول میگیرند تا با دروغ گویی نگذارند حقایق آشکار شوند. رقم ۳۵۰۰۰ نفر اشاره به طیف کوچکی از قربانیان دارد که هویت آنها کاملا قابل شناسایی بود."
اظهارات برخی مقامات آلمانی کاملا درتضاد با تاریخ رسمی واقعه درسدن است. ارهارد موندرا (Erhard Mundra)، عضو "کمیته باتزن" (مؤسسه زندانیان ***** سابق در جمهوری دموکرتیک آلمان [آلمانشرقی])، در روزنامه "دیولت" (DieWelt) در تاریخ ۲/۱۲/۱۹۹۵، نوشت: "بر اساس اظهارات سرهنگ دوم دی. ماتس (D. Matthes) افسر سابق ستاد مشترک ارتش آلمان در منطقه نظامی درسدن، ۳۵۰۰۰ نفر از قربانیان کاملا شناسایی شدند،
هویت ۵۰۰۰۰ نفر تا حدودی آشکار شد، اما در حدود ۱۶۸۰۰۰ نفر به هیچ وجه قابلشناسایی نبودند." باید بدین نکته نیز اشاره کنیم که کودکان، زنان و افراد سالخوردهای که طوفان آتش آنها را به تلی از خاکستر تبدیل کرده بود نیز غیرقابل شناسایی بودند. در سال ۱۹۵۵، کنراد آدنائر، صدراعظم سابق آلمان غربی چنین اظهار داشت: "در ۱۳ فوریه، ۱۹۴۵، حمله به شهر درسدن، که انباشته
از آوارگان جنگی بود در حدود ۲۵۰۰۰۰ کشته بر جای گذارد."
در سال ۱۹۹۲، مقامات شهر درسدن در پاسخ به شهروندی که در مورد آمار تلفات پرسیده بود، چنین پاسخ دادند: "بر اساس اطلاعات قابل اعتمادی که توسط پلیس درسدن تهیه شده تا روز بیستم مارس در حدود ۲۰۲۰۴۰ جسد کشف گردید که بیشتر آنها رازنان و کودکان تشکیل میدادند.
تنها ۳۰ درصد از این افراد قابل شناسایی بودند. اگر تعداد افراد مفقودالاثر را نیز به حساب آوریم در این صورت تعداد واقع بینانه قربانیان بالغ بر ۲۵۰۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰۰ نفر خواهد بود."در زمان حمله، شهردرسدن هیچ نوع تجهیزات پدافند هوایی و یا دفاع نظامی در
اختیار نداشت. در این شهر هیچ نوع کارخانجات و صنایع نظامی وجود نداشت.
درسدن تنها پناهگاهی بود برای آوارگان شرق کشور.
در شبهای دهشتناک ۱۳ و ۱۴ فوریه ۱۹۴۵، وینستون چرچیل، ۷۰۰۰۰۰ بمب آتشزا، یعنی به ازای هر نفر دو بمب، بر فراز شهر درسدن رها کرد. روزنامه "دیولت" در سوم مارس ۱۹۹۵
نوشت: "به گفته پرفسور دایتمار هوسر (Dietmar Hosser) از مؤسسه مصالح ساختمانی، انبوهسازی و پیشگیری از آتشسوزی: "زمانی که شهرها به کورههای آدمسوزی تبدیل میشوند در این حالت دمای سطح زمین به بالای ۲۹۰۰ درجه
فارنهایت (۱۶۰۰ درجه سانتیگراد) میرسد."
در ۱۱ فوریه ۱۹۹۵، روزنامه "دیولت" چنین گزارش داد: "در نسلکشی مردم آلمان در حدود ۸۰ درصد از شهرهای بالای ۱۰۰۰۰۰ نفر ویران شدند. هواپیماهای جنگی نیروهای جنایتکار
متفقین در حدود ۴۰۰۰۰ تن بمب در سال ۱۹۴۲، ۱۲۰۰۰۰ تن در سال ۱۹۴۳، ۶۵۰۰۰۰ تن در ۱۹۴۴ و ۵۰۰۰۰۰ تن در چهار ماه آخر جنگ در سال ۱۹۴۵، بر سر مردم آلمانفرو ریختند."
بمباران نظامی یا جنایت جنگی!
هرچندهیچ کدام از افرادی که مسئول بمباران شهر درسدن بودند، به جنایت جنگی متهمنشدند، اما متخصصین بسیاری بر این باورند که بمباران این شهر جنایت جنگی بوده است.
دونالد بلوخام تاریخ شناس، می گوید: "بمباران درسدن در ۱۳ و ۱۴ فوریه جنایت جنگی است. وی همچنین استدلال میکند شواهد مستحکمی مبنی بر مجرم بودن وینستون چرچیل و همدستانش وجود دارد. در این زمینه بایستی به صورت جدی تفکر شود."
گونتر گراس، نویسنده آلمانی نیز یکی از افرادی است که معتقد است بمباران شهر درسدن، جنایت جنگی بوده است.
افرادیکه معتقدند در بمباران شهر درسدن جنایت جنگی رخ داده است، استدلال می کنند تخریبی که در شهر ایجاد شده است، فراتر از حدی است که بتوان آن را نیاز نظامی قلمداد کرد. متفقین از نتیجه چنین حملاتی آگاه بودند، چراکه برخی شهرهای انگلستان در جریان حمله بلیتز توسط این بمبها تخریب شده
بودند. این افراد عنوان می کنند که در شهر درسدن پایگاه نظامی وجود نداشت واغلب صنایع این شهر در خارج از محدوده بمباران شده قرار داشتند. آنها ادعامیکنند با توجه به پیشینه تاریخی قابل توجه شهر، متفقین نباید آن را بمباران می کردند.
بخشی از توصیف فاجعه درسدن در روزنامه دی ولت بدین شرح است: "آنها در درسدن، تنها در عرض یک شب جهنمی، صدها هزار نفر را نابود کردند و گنجینههای فرهنگی بیشماری را تخریب نمودند. زنهایی که در بیمارستانها در حال وضع حمل بودند از پنجرهها به بیرون میپریدند تا درآتش نسوزند. اما در عرض چند دقیقه این زنان و کودکانشان که هنوز چشمانشان را به روی جهان باز نکرده بودند به تلی از خاکستر تبدیل شدند. هزارن نفر که
بمبهای آتشزا آنها را تبدیل به مشعلهای متحرک کرده بود به درون حوضهایآب میپریدند اما فسفر حتی درون آب نیز آنها را میسوزاند.
حتی حیوانات باغوحش نیز با بیچارگی به همراه انسانها به سوی آب میدویدند.
اما تمام این انسانها و حیوانات به نام آزادی نابود شدند." (۳ مارس ۱۹۹۵، دیولت)
توماس بروکس نیز این بمباران را این گونه تشریح میکند: "در
مرکز شهر، که منطقهای پرجمعیت با وسعت ۱۵ کیلومتر مربع است، طوفان آتش حتی یک خانه راه هم سالم نگذارد. آتشسوزی به مدت دو شبانه روز ادامه یافت.
در مرکز شهر آسفالت خیابان در حال سوختن بود.
در روز بعدی"تندباد" هنوز با سرعت بسیار شدید میوزید تا حدی که یک دانشجوی ترک قدرت آن را در روی پل رودخانه الب نیز احساس کرد. وی گفت: "یک تندباد بسیار شدیدکه بر اثر آتش به وجود آمده بود از روی رودخانه الب گذشت. ما مجبور شدیم
در روی پل بر زمین بخوابیم و به نردهها بچسبیم تا باد ما را با خود نبرد."
برای اینکه مردم کشور دچار وحشت نشوند، گوبلز تعداد کشتهها را ۴۰۰۰۰ نفر اعلام کرد.
البته وی گزارشی از جانب رئیس دفتر تبلیغات در درسدن دریافت کرده بود که در آن تعداد تلفات بالغ بر ۳۵۰۰۰۰ تا ۴۰۰۰۰۰ نفر
ذکر شده بود.... حتی بعد از پایان جنگ به دلیل ملاحظات ***** از ارزیابی دقیق و عینی قربانیان این حادثه وحشتناک ممانعت به عمل آمد. بسیار ساده لوحانه است که باور کنیم تبلیغاتچیهای نازی عمدا تعداد قربانیان را زیاد اعلام کردهاند. هدف از بمبارانهای هوایی نیروهای متفقین، همانگونه که خودنیز اعلام کردهاند، شکستن روحیه مردم آلمان بود.
اگر تبلیغاتچیهای نازی تعداد قربانیان را زیاد اعلام میکردند بدین معنا بود که در جهت نیات متفقین قدم برداشتهاند. تعداد تلفات درسدن چنان بالا بود که گوبلز تصمیم گرفت این تعداد را ۹۰ درصد کمتر از مقدار واقعی اعلام کند.
وی از این واهمه داشت که اعلام ارقام واقعی باعث هرج و مرج و فروپاشی روحیهتمام مردم رایش گردد. به درستی که ابعاد این فاجعه قوه تخیل انسان را به مبارزه میطلبد."
چرا بمباران درسدن نادیده گرفته میشود، اما افسانه هولوکاست نه؟
دکتر گئورگی استنسون، وکیل و رئیس موسسه جنوساید واچ (Genocide Watch) می گوید:
"چگونهاست که هولوکاست جنایت جنگی است و از آن به عنوان یکی از زشت ترین اتفاقات تاریخ یاد می شود، اما بمباران درسدن و حمله اتمی به هیروشیما و ناکازاکی توسط متفقین جنایت جنگی قلمداد نمی شود؟ ما همه کارهای زشتی میتوانیم انجام دهیم، اما باید توسط قانون محدود شویم و قانون اجازه آن رابه ما ندهد."
توماس بروکس (Thomas Brookes)، تاریخنگار ونویسنده انگلیسی با اشاره به تلاشهای صورت گرفته برای کمتر جلوه دادن تلفات انسانیاین حمله هوایی مینویسد: "دروغگویان حرفهای که در خدمت منافع صنعت هولوکاست قرار گرفتهاند و همچنین تاریخنگاران رسمی جمهوری فدرال آلمان باوقاحت هرچه تمام سعی میکنند میزان تلفات انسانی هولوکاست درسدن را چند صدهزار نفر کاهش دهند.
هیچکس نمیتواند منکر شود که ۱۲۰۰۰ خانه در مرکز شهر و در بحبوحه طوفان آتش تبدیل به تلی از خاکستر شدند. در این
شهر علاوه بر ۶۰۰۰۰۰ ساکن بومی آن، در حدود ۶۰۰۰۰۰ پناهنده نیز از شهر برسلاو (Breslau) پناه گرفته بودند. با توجه بدین مسأله میتوان نتیجه گرفتکه هر کدام از این ۱۲۰۰۰ خانه بیش از ۵۰ نفر را در خود جای داده بودند.
اما از این تعداد خانه هیچ چیز باقی نماند و انسانهایی که در این خانهها پناه گرفته بودند بر اثر دمای بیش از ۲۹۰۰ درجه فارنهایت (۱۶۰۰ درجه سانتیگراد) همگی به خاکستر تبدیل شدند."
انست کرامر (Enst Cramer) در ۱۲ فوریه ۱۹۹۵ و در روزنامه "دیولت" نوشت: "زمانی که برای این قربانیان عزاداری میکنیم دیگر نباید دنبال مقصرین این مصائب بگردیم." رومنهرزوگ، رئیسجمهور آلمان در سخنرانی ۱۳ فوریه ۱۹۹۵ در درسدن چیزهایی گفت که یقینا توهین به قربانیان بمبارانها محسوب میشود. وی گفت: "بحث در موردقانونی بودن و یا نبودن بمبارانها، که البته غیرانسانی بودن آنها بر همه آشکار است، کاری عبث و بیهوده است. از آن زمان ۵۰ سال گذشته است و هم اینک هیچ فایدهای از این بحثها عاید ما نخواهد شد."
توماس بروکس معتقد است که قضیه در مورد هولوکاست کاملا برعکس بوده و تمام تلاشها حول مبالغه در مورد این رخداد میچرخند.
او در ادامه میافزاید: اما وقتی که نوبت مبالغه و گزافهگویی در مورد تلفات جانی اردوگاههای آشویتس میرسد، هیچکس از این حرفها نمیزد. دیگر دروغگویان و فریبکاران حرفهای نمیگویند که: "بحث در مورد اینها بیمعنی است... سالیان درازی از این واقعه گذشته، بنابراین این صحبتها چه فایدهایدارند؟" به نوشته فریجوف میر (Fritjof Meyer)، روزنامهنگار مشهور، ۳.۵
میلیون قربانی ساختگی به تعداد تلفات اردوگاههای آشویتس اضافه شد تا ملت آلمان بیش از پیش بدنام شود. در حقیقت تمام سیاستمداران آلمانی ادعا میکنند که مردم این کشور تا ابد گناهکار هستند. حتی آلمانیهایی که هنوز زاده نشدهاند نیز گناهکارند.