عصر ایران؛ هومان دوراندیش - فیلم آینه های روبرو، که اکنون در سینماهای تهران بر پرده است، موضوع ترانس *****والیسم را شاید برای نخستین بار در افکار عمومی جامعه ایران مطرح کرده است.
بسیاری از مردم، ترانس *****والیسم را با هرمافرودیسم و گاه حتی با همجنسگرایی یکی می گیرند.
دکتر مهدی صابری، روانپزشک پزشکی قانونی، در گفتگو با عصر ایران به تشریح ماهیت عارضه ترانس *****والیسم ( یا اختلال هویت جنسی ) و مشکلات مبتلایان آن (مخففاً "تی اس"ها) پرداخت. وی متولد 1338 و فارغ التحصیل دانشگاه تهران و نیز متخصص دوجنسی هاست.
***
ابتدا بفرمایید ترانس *****والیته چه فرقی با هرمافردویسم دارد؟
هرمافرودیسم یا دوجنسی بودن، نوعی اختلال و اشکال آناتومیک است. یعنی در بدن فرد مبتلا، اندامهای جنسی هر دو جنس مونث و مذکر وجود دارد. مثلاً ممکن است دستگاه خارجی تناسلی شخص، مردانه باشد اما ارگان های زنانه مثل رحم و تخمدان نیز در بدن او به شکل ناقص وجود داشته باشد. چنین فردی دوجنسی قلمداد می شود.
فرد دوجنسی از حیث ارگانیسمش دچار نوعی ابهام جنسیتی است و نمی داند که زن است یا مرد. دوجنسی ها معمولاً عقیم هم هستند. اما ترانس *****والیسم کاملاً متفاوت از هرمافرودیسم است.
فرد مبتلا به ترانس *****والیسم، در ساختمان بدنش هیچ اشکالی وجود ندارد. هرمافرودیت ها در ساختمان بدنشان اختلال وجود دارد اما ترانس *****والیست ها از حیث ساختمان بدنی، کاملاً مرد و یا کاملاً زن هستند. اندام های جنسی خارجی و درونی آنها کاملاً مردانه و یا کاملاً زنانه است. منظور از اندام های جنسی درونی، رحم و تخمدان و هورمون های زنانه در زنان و هورمون های مردانه در مردان است.
رویش ***** در زنان و تجمع چربی در نواحی لگن و باسن و نازک شدن صدا در زنان و رویش ریش و سبیل و خشن شدن صدا در مردان، محصول همین هورمون های زنانه و مردانه هستند که در ترانس *****والیست ها، به طور طبیعی وجود دارند.
بنابراین ترانس *****والیست ها یا تی اس ها، به لحاظ ظاهری و فیزیکی هیچ مشکلی ندارند. به لحاظ ژنتیک هم مشکلی ندارند. یعنی یک زن تی اس، کروموزوم های جنسی xx دارد و از این حیث کاملاً طبیعی است.
اختلاس تی اس ها، اختلال در احساسات و هیجانات و تمایلات آنهاست. یعنی فردی که به لحاظ ژنتیک و ظاهر فیزیکی زن است، احساسات و تمایلات و رفتارهایش مردانه است و درباره خودش معتقد است که باید مرد می شد. یعنی احساس می کند که تمایلات و احساسات و روحیات مردانه اش در یک قفس زنانه گیر افتاده است. مثل مردها رفتار می کند و حتی پس از رسیدن به سن بلوغ، تمایلات جنسی شان هم مثل جنس مخالفشان است. و یا برعکس، شخصی که به لحاظ فیزیکی مرد است ولی احساسات زنانه دارد، احساس می کند در قفسی مردانه گرفتار شده است.
ولی با وجود این تمایل، باز با همجنسگرایان فرق دارد زیرا خودش معتقد است که تمایل جنسی اش به زنان، تمایل به جنس مخالف است؛ چرا که او خودش را در اصل مرد می داند. درست است؟
احسنت! دقیقاً. یک همجنسگرای مثلاً مذکر، با علم به جنسیت مذکر خودش، باز تمایل دارد که با جنس مذکر رابطه جنسی داشته باشد. یعنی خودش را مرد می داند و به مردان گرایش جنسی دارد! اما یک مرد مبتلا به "اختلال هویت جنسی" (ترانس *****والیسم)، تمایلات زنانه دارد و خودش را زن می داند. رفتارها و تمایلاتش زنانه است و اصرار زیادی هم دارد که حتی شکل ظاهری بدنش را زنانه کند. اما یک همجنسگرا هیچ وقت نمی خواهد عمل جراحی کند و تغییر جنسیت دهد.
ترانس *****والیسم یک بیماری روانی محسوب می شود؟
بله، اما نباید فراموش کنیم که منظور از بیماری روانی در این جا، آن اختلالات شدید روانی، که فرد را کاملاً غیرطبیعی و مبتلا به رفتارهای عجیب و غریب می سازد، نیست. اختلالات روانی انواع گوناگونی دارند. برخی از آنها، اصلاً به چشم نمی آیند و به راحتی قابل تشخیص نیستند.
گاه در برخوردهای نزدیک مشخص می شوند ولی کلاً اشکار نیستند. اختلال هویت جنسی هم جزو اختلالاتی است که ممکن است دیگران سال های سال متوجه آن نشوند.
شاید پدر و مادر فرد مبتلا، از همان دوران کودکی، به تدریج متوجه شوند که رفتارهای فرزندشان با با سایر بچه های همجنس فرق دارد. مثلاً پسر بچه آنها، رفتارهایش بیشتر دخترانه باشد. تی اس ها وقتی که به سن بلوغ می رسند، تفاوت رفتاری شان با افراد همجنس خودشان معمولاً به خوبی آشکار می شود. مثلاً یک پسر مبتلا به اختلال جنسی، دوست ندارد بازی های پسرانه بکند و لباس های پسرانه بپوشد. او در دوران قبل از بلوغ جنسی هم، لباس های دخترانه و اسباب بازی های دخترانه را می پسندد و دوست دارد.
خانواده هایی که در ایران فرزندشان چنین مشکلی دارد، معمولاً چه برخوردی با بچه خودشان دارند؟
ممکن است بعضی از والدین در سال های کودکی، رفتارهای متفاوت فرزند مبتلایشان را تشویق هم بکنند؛ چرا که رفتارهای او برای آنها جالب و بامزه است. مثلاً پسر بچه ای که لاک می زند و ادای دخترها را درمی آورد، بخصوص در خانواده هایی که چند تا پسر دارند و آرزو دارند که دختر داشته باشند، ممکن است رفتارهایش برای پدر و مادرش خیلی جالب باشد. ولی رفتارهای این کودک، به تدریج پدر و مادر را نگران می کند زیرا آنها می بینند که فرزندشان مثل سایر بچه های همجنس خودش رفتار نمی کند.
چنین فرزندی، طبیعتاً سرزنش و تحقیر شده و گاه با القاب تحقیرآمیزمواجه می شود. بچه هایی که اختلال هویت جنسی شان خیلی آشکار نشده باشد، در خلوت خودشان لباس جنس دلخواهشان را می پوشند و پسرها مثلاً آرایش می کنند.
به هر حال به نوعی، و البته با سختی، با این حالت خودشان کنار می آیند. اما وقتی که به سن دانشگاه می رسند و بیش از پیش وارد جامعه می شوند، به تدریج والدینش به این حالت آشکار نشده اش پی می برد و به رفتارهای او اعتراض می کنند. یعنی آنها نگران می شوند که مبادا فرزندشان انحراف جنسی پیدا کرده باشد.
بیشتر خانواده ها، این بچه ها را مورد شماتت قرار می دهند، طردشان می کنند، با آنها مقابله کرده و مفصلاً بحث می کنند. ما خیلی کم دیده ایم که این خانواده ها متوجه اختلال فرزندشان شده باشند و برای مشاوره، به روانشناس مراجعه کنند.
خانواده ها معمولاً چنین کاری نمی کنند بلکه خود این بچه ها، پس از درگیری با خانواده و یا طرد شدن از سوی خانواده، به روانشناس مراجعه می کنند.
به علاوه از طریق مراجعه به اینترنت و مطالعات شخصی، متوجه می شوند که اختلالی در وجودشان هست که باید به آن توجه کرد. خانواده ها معمولاً مقاومت زیادی در پذیرش این اختلال در وجود فرزندشان، دارند.
این مقاومت طبیعی است چرا که این مشکل، مشکلی نیست که به راحتی بتوان آن را پذیرفت. خانواده ها در برابر این مشکل دچار تنش و احساس گناه می شوند و گاهی پدر و مادر یکدیگر را متهم می کنند و هر یک از آنها، دیگری را عامل ایجاد این مشکل در رفتار فرزندشان قلمداد می کنند.
در اثر این فضای پرتنش، گاهی بچه های مبتلا به اختلال جنسی، خانه را ترک می کنند.
به غیر از مشکلات فرهنگی موجود در جامعه ایران در قبال تی اس ها، احکام فقهی درباره ترانس سکشوالیست ها چگونه اند؟
اولین بار فردی به نام فریدون پورملک آرا، در پاریس نزد امام خمینی(ره) رفت و مشکل اختلال هویت جنسی اش را با امام در میان می گذارد و بعد از انقلاب، مجوز جراحی تغییر جنسیت را از امام خمینی(ره) دریافت کرد.
منبع تصویر فوق سایت انجمن حمایت از بیماران مبتلا به اختلالات هویت جنسی ایران است
مریم پور ملک آرا
البته مجوز قانونی این کار، بر اساس فتاوای شرعی، توسط سازمان پزشکی قانونی صادر می شود. افرادی هم که اختلال هویت جنسی ندارند ولی احساس می کنند که باید جنسیتشان تغییر یابد، یعنی فرم های دیگری از این گرایش روانی را دارند که مصداق این بیماری نیست، مجوز تغییر جنیست دریافت نمی کنند.
به هر حال افراد مراجعه کننده به سازمان پزشکی قانونی، توسط چند متخصص روانپزشکی و نیز متخصصان پزشکی قانونی و، اگر لازم باشد، متخصصان دیگر، مثل متخصصان زنان و متخصصان جراحی، ویزیت می شوند.
این افراد دوره های روانکاوی را پشت سر می گذارند و اگر قادر به تثبیت جنسیت واقعی خودشان باشند، اقدامات لازم برای بهبودشان بدون عمل جراحی دنبال می شود و کسانی که دیگر چاره ای جز عمل جراحی ندارند، به کمیسیون مربوطه در سازمان پزشکی قانونی معرفی می شوند.
آماده سازی روانی این افراد و نیز خانواده هایشان برای پذیرش جنسیت جدید پس از جراحی تغییر جنسیت، یکی از اقدامات سازمان پزشکی قانونی است. بعضی از خانواده ها، به خوبی با جنسیت جدید فرزندشان کنار می آیند و بعضی ها هم نه؛ یعنی بچه هایشان را طرد کرده اند.
کسانی که مجوز تغییر جنسیت دریافت نمی کنند، چه کار باید بکنند؟
تمایل به تغییر جنیست در این افراد، ناشی از اختلا هویت جنسی نیست بلکه از علل دیگری نشات می گیرد. مثلاً ممکن است انواعی از اختلال شخصیت، افسردگی و روانپریشی، علت این گرایش آنها باشد. این حالات با روان درمانی و داروهای روانپزشکی قابل درمان اند. خیلی از این افراد پس از درمان توانسته اند به طور طبیعی به زندگی شان ادامه دهند.
به هر حال هر کسی که گرایش به تغییر جنسیت خود داشته باشد، لزوماً اختلال هویت جنسی ندارد. اختلا هویت جنسی، شیوع بسیار کمی دارد و تقریباً از هر پنجاه هزار و یا صدهزار نفر، یک نفر دچار این اختلال است.
در جمعیت 75 میلیونی ایران، بین 750 تا 1500 نفر دارای اختلال هویت جنسی اند. کسانی به سازمان پزشکی قانونی مراجعه می کنند، خیلی بیش از این رقم است ولی همه این افراد دچار این اختلال نیستند. به هر حال وظیفه تفکیک این افراد و تشخیص بیماران واقعی در میان آنها، برعهده روانپزشکی و روانشناسی است.
برخی از کارشناسان هم می گویند منشاء این بیماری، اختلالی است که تا سه ماهگی جنین، در هیپوتالاموس مغز جنین بوجود می آید و عامل این آسیب مغزی هم شوک عصبی و روانی مادر در اثر علل متفاوت است. پروفسور میرجلالی هم که چنین نظری دارد، می گوید بسیاری از تی اس های ایران، از جنوب و غرب کشور می آیند و این نشان می دهد که مادرانشان احتمالاً در دوران جنگ دچار شوک عصبی و روانی شده است.
این نظر به عنوان یک فرضیه مطرح شده و تحقیقاتی هم درباره آن صورت گرفته است. بعضی از همکاران ما هم در دانشگاه تهران، بر روی موضوع تغییرات آناتومیک در مغز تحقیق کرده اند و به نتایجی هم رسیده اند که این فرضیه را تقریباً تایید می کند.
اما علت قطعی این عارضه کاملاً معلوم نیست. قبلاً تئوری های دیگری مثل طرز تربیت والدین و محیط خانواده کودک، مطرح بود که البته این تئوری ها امروزه دیگر رد شده اند.
به هر حال علت این اختلال هنوز به طور کامل کشف نشده است. دکتر میرجلالی تعداد زیادی از تی اس های ایران را دیده اند و حتماً آماری دارند. من از این آمار اطلاعی ندارم ولی مشاهدات ما موید نظر دکتر میرجلالی نیست.
به نظر من، استرس جنگ نمی تواند عامل ترانس *****والیسم تلقی شود زیرا این اختلال در همه جای دنیا وجود دارد. در بسیاری از کشورهایی که حتی یک روز هم درگیر جنگ نبوده اند، این پدیده دیده می شود. حتی بسیاری از تی اس ها در خانواده های بدون استرس و کاملاً نرمال به دنیا آمده و بزرگ شده اند؛ خانواده هایی عاری از اختلافات زناشویی.
به هر حال نمی توان با قاطعیت گفت که چنین استرس هایی در دوران بارداری مادر، زمینه ساز اختلال هویت جنسی در جنین است. بسیاری از خانواده ها در همان دوران جنگ در شرایط بسیار نامطلوبی قرار داشتند و استرس های شدیدی را متحمل شدند ولی فرزندشان دچار اختلال هویت جنسی نشد. من فکر می کنم این فرضیه نیاز به تحقیق بیشتر دارد.
اصلاً پدیده ای تحت عنوان زنانه یا مردانه شدن هیپوتالاموس مغز وجود دارد؟
به این شکلی که شما می فرمایید خیر؛ ولی بخش هایی از مغز هستند که جهت گیری مغز را در هویت جنسی تعیین می کنند. این موضوع در دست مطالعات و تحقیقات گسترده است. اما لااقل تا به امروز هنوز با قاطعیت تایید نشده است که پدیده ای تحت عنوان مردانه یا زنانه شدن هیپوتالاموس مغز وجود دارد.
منظور من این بود که مغز زن و مرد تفاوت های ذاتی دارند یا خیر؟
مغز زنان و مردان از نظر حجم و کارکرد تفاوت های اندکی دارند. مثلاً بخشی از مغز زنان نسبت به مغز مردان پیشرفته تر است و در درک بعضی از امور هیجانی و احساسی، عملکردش متفاوت است. در مغز مردان، نیمکره مربوط به فعالیت های استدلالی و محاسبه ای، تا حدودی فعال تر است. همچنین مغز زنان هم در برخی از قوای شناختی، قوی تر از مغز مردان است. گاهی در بیماران تی اس، همین تفاوت های کارکردی وجود دارد. مثلاً بیمار با اینکه مرد است، مغزش از نظر کارکردی و شناختی، شبیه مغز زنان است.
جراحی تغییر جنسیت تی اس ها معمولاً موفقیت آمیز است یا نه؟
موفقیت این جراحی ها، نسبی است. بعضی ها از عمل جراحی شان راضی بوده و پس از جراحی، زندگی تقریباً نرمالی هم داشته اند. در هر صورت، این افراد پس از عمل جراحی، به یک زن یا مرد کامل و بدون نقص بدل نمی شوند. این ها پس از جراحی، عقیم و نازا هستند و در تمام عمرشان باید از داروهای هورمونی استفاده کنند و طبعاً بعضی برخی از عوارض مصرف این داورها، دامن گیرشان می شود.
داروهای هورمونی چه کارکردی دارند؟
صفات ثانوی را تقویت می کنند. مثلاً هورمون های زنانه موجب زنانه تر شدن ظاهر فرد می شود.
زنانی هم که پس از تغییر جنسیت مرد می شوند، فاقد قدرت باروری اند؟
بله، توانایی بارور کردن یک زن دیگر را ندارند.
چرا؟
چون بیضه ندارند و در نتیجه اسپرم هم ندارند. فعلاً هیچ راهی برای بچه دار شدن این افراد وجود ندارد.
بر روی آنها پروتزهای مصنوعی می گذارند که ظاهری از بیضه را دارد.
شانس ازدواج تی اس ها در ایران، بعد از عمل جراحی چقدر است؟
گاهی ازدواج های پایداری داشته اند اما ازدواج هایشان، به دلایلی که کاملاً روشن است، اکثراً ناموفق است.
چون این گفتگو محصول اکران فیلم آینه های روبرو بود، لطفا در پایان بفرمایید که آیا در این فیلم، تصویری مطابق با واقع از ترانس سکشوالیست ها ترسیم شده بود یا نه؟
بله، به نظرم این فیلم بر پایه بررسی و تحقیق درستی شکل گرفته بود و به نحو رسایی، یک فرد مبتلا به اختلال هویت جنسی را نشان می داد که زن به دنیا آمده اما رفتارها و احساسات و تمایلاتش مردانه است.
فیلم به شکل ظریفی رفتارهای مردانه او را نشان می داد. آدینه، شخصیت اصلی فیلم، که دوست داشت ادی صدایش کنند، علاقه زیادی به پوشیدن لباس های مردانه و کوتاه کردن موهایش به طرز پسرانه داشت. و یا مثلاً دوست داشت که کارهای مکانیکی انجام دهد و ماشین را تعمیر کند. همچنین از شوهرکردن فراری بود چون اصلاً قادر به پذیرش نقش خودش به عنوان یک زن در رابطه زناشویی و عاطفی نبود.
به نظر من، با توجه به محدودیت های مرتبط با پرداختن به این موضوع چالش برانگیز، این فیلم در آگاه کردن جامعه نسبت به این مشکل، بسیار خوب عمل کرده بود و در مجموع، مصداقی از خدمت هنر سینما به جامعه بود.