چوباشی در کنار من،شب یلدا ،دمی گردد
امان از شام هجرانت
که هر دم هست یلدایی ...
شـــــــب یــــــــلدا بـه هــمگی شـــــما دوســــــتای مهــــــــــــــربون مـــــــــبارک
شب یلدا
یلدا از نظر معنی معادل با كلمه نوئل از ریشه ناتالیس رومی به معنی تولد است و نوئل از ریشه یلدا است. واژه یلدا سریانی و به معنی ولادت است. ولادت خورشید ( مهر و میترا ) و رومیان آن را ( ناتالیس انویكتوس ) یعنی روز ( تولد مهر شكست ناپذیر ) نامند.
ایرانیان قدیم شادی و نشاط را از موهبتهای خدایی و غم و اندوه و تیره دلی را از پدیده های اهریمنی میپنداشتند. مراسم نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، چهارشنبه سوری و شب یلدا و سنتهای دیگر در واقع بیانگر این حقیقت است كه ایرانیان پس از رهایی از بیدادگری و ستم به شكرانه بازیافتن آزادی، جشن برپا میساختند و پیروزی نیكی بر بدی و روشنایی بر تاریكی و داد بر ستم را گرامی میداشتند.
شب یلدا نیز یكی از این موارد است. در دوران كهن، شب مظهر تاریكی و تباهی و وحشت بوده و اغلب سعی میكردند كه شب هنگام با افروختن آتش و افزودن نور، خانه روشن باشد. تا پلیدی و تباهی در آن راه نیابد. شب یلدا طولانیترین شبها است. یعنی تسلط تاریكی بر زمین از تسلط نور خورشید و روشنایی میكاهد. و چون فردای این شب روشنایی بر ظلمت غالب و روز طولانی میشود، ایرانیان تولد دوباره خورشید را كه مظهر روشنایی است جشن میگیرند. در ایران كهن هر یك از سی روز ماه، نامی ویژه دارد، كه نام فرشتگان است. نام دوازده ماه سال نیز در میان آنهاست. در هر ماه روزی را كه نام روز با نام ماه یكی باشد، جشن میگرفتند. دی ماه، در ایران كهن، چهار جشن، وجود داشت. نخستین روز دی ماه و روزهای هشتم، پانزدهم و بیست و سوم، سه روزی كه نام ماه و نام روز یكی بود. و در این سی روز ماه، سه روز آن دی نام دارد و هر سه روز را در گذشته جشن میگرفتند. امروز از این چهار جشن تنها شب نخستین روز دی ماه، یا شب یلدا را جشن میگیرند، یعنی آخرین شب پاییز، نخستین شب زمستان، پایان قوس، آغاز جدی و درازترین شب سال.
اجداد ما این شب را تا به صبح به جشن و پایكوبی به گرد آتش، میپرداختند، برخوانی الوان از میوه هایی چون هندوانه، خربزه، انار، سیب، خرمالو و به مینشستند. این میوها هریك بار معنایی نمادین با خود دارد، هندوانه كه قاچهای مدور میخورد چون خورشید، یادآور گرمای تابستان و فرونشاندن عطش است.
انار صندوقچه دانه های مروارید، سرخ كه خود نماد تناسل نسل و زایش است و شب چره هایی كه با شكستن آن شادی را با خود به همراه می آورد و دمی همه را از حرف زدن باز میدارد.
پایان فصل خزان و فرارسیدن سرما و دگرگونی رنگ زمین از زردی خزان به سفیدی عشق و محبت را ایرانیان از دیرباز در شبی بلند و مهربانگرامی می دارند. جای جای ایران زمین به عنوان سرزمینی كهن با كوله باری مملو از آیین های هزاران ساله، " یلدا " بلندترین شب سال را به گونه ای خاص و برگرفته از آیین ها و سنت های بومی منطقه به صبح می رسانند. آیین های شب یلدا گرچه در گذر ایام دستخوش تغییراتی شده اما همچنان در سنت های مناطق مختلف كشور مورد توجه قرار دارد. هرچند كه زندگی ماشینی و گرفتاری های روزمره ، موجب ایجاد فاصله میان مردم ایران با سنت ها و آیین های گذشته شده ، اما هنوز هم جلوه ها و نمادهای از سنت های ویژه ای از ایران باستان در ایامی مانند شب یلدا و نوروز به چشم می خورد. نكته زیبا و بیادماندنی بلندترین شب سال در این است كه همه ایرانیان اعم ازفارس،ترك،كرد،لر،بلوچ و عرب،شب یلدا را شب جشن،شادی، دور هم نشینی ، مهرورزی،دوستی و صداقت می دانند. آنچه در این میان و برگزاری آیین های ویژه شب یلدا جالب است شباهت های جشن كریسمس به یلدا است، مورخان می گویند این جشن گرچه متعلق به مسیحیان است اما در اصل از ایران باستان و آیین"مهر"(میترائیسم) گرفته شده و به همین دلیل، با دی و شب یلدای ایرانی همزادی و اشتراكات فراوان دارد.
زمان "كریسمس" اكنون نیز میان شاخه های مختلف مسیحیت اعم از ارتدوكس ، كاتولیك و پروتستانها، متفاوت است و هریك، مبنایی را برای آن تعیین كرده اند گرچه همگی به سالروز تولد "مهر" (میترا) خدای پاكی در ایران باستان نزدیكند. با یلدا واپسین ساعات خزان گذر می كند و صدای پای زمستان با سوزی سرد اما نوازشگر به گوش می رسد.خیانها شلوغ و پر رفت و آمد است انگار نفس گرم شب یلدا و دور هم نشستن، سوز سرما را از یاد برده است .
استان خراسان
شب یلدا در خراسان به " شب چله " معروف و دارای پیشنیه دیرینه ای است و مردم دراین شب با شركت در شب نشینی های طولانی و خوردن انواع میوه و تنقلات سعی در بهتر گذراندن طولانی ترین شب سال دارند. مردم این منطقه برای استقبال نخستین روز از سردترین فصل سال تا آنجا كه توان مالی دارند ، در خرید میوه های مخصوص شب یلدا مانند هندوانه ، انار و خربزه كوتاهی نمی كنند.
بردن هدیه به خانه عروس با عنوان " شب چله ای " از دیگر مراسم شب یلدا در استان خراسان به ویژه مناطق جنوبی این استان است. در این شب برای دخترانی كه به تازگی نامزد شده اند،ازسوی خانواده داماد، هدایایی فرستاده می شود و خانواده های عروس و داماد دور هم جمع می شوند. در این شب افراد با جمع شدن در خانه بزرگ فامیل، خواندن شعر و داستان، خوردن شیرینی ، آجیل و انواع تنقلات، بلندترین شب سال تا پاسی از شب بیدار می مانند. یكی از آیین های ویژه شب یلدا در استان خراسان جنوبی برگزاری مراسم "كف زدن" است. در این مراسم ریشه گیاهی به نام چوبك را كه در این دیار به "بیخ" مشهور است، در آب خیسانده و پس از چند بار جوشاندن، در ظرف بزرگ سفالی به نام "تغار" می ریزند. مردان و جوانان فامیل با دسته ای از چوب های نازك درخت انار به نام "دسته گز" مایع مزبور را آنقدر هم می زنند تا به صورت كف درآید و این كار باید در محیط سرد صورت گیرد تا مایع مزبور كف كند. كف آماده شده با مخلوط كردن شیره شكر آماده خوردن شده و پس از تزیین با مغز گردو و پسته برای پذیرایی مهمانان برده می شود. در این میان گروهی از جوانان قبل از شیرین كردن كف ها با پرتاب آن به سوی همدیگر و مالیدن كف به سر و صورت یكدیگر شادی و نشاط را به جمع مهمانان می افزایند.
استان اصفهان
اما در استان اصفهان نیز از قدیم الایام آیینهای ویژه ای وجود داشته كه كم و بیش هنوز هم ادامه دارد.به باور اصفهانی های قدیم ، زمستان به دو بخش "چله" و "چله كوچیكه" تقسیم می شد كه موعد چله از اول دیماه تا ۱۰بهمن بود اما "چله كوچیكه" از دهم بهمن آغاز می شد و تا سی بهمن ادامه داشت. البته آیین برگزاری شب چله در اصفهان به دو نام"چله زری" (ماده) و"عمو چله"(نر) تقسیم می شود زیرا از گذشته تاكنون همه موجودات و اشیاء را بر اساس جنس مذكر و مونث تقسیم می كردند. اصفهانی ها دوشب را به عنوان شب چله برپا می كردند و آیین های مخصوص به این شب را به جا می آوردند.آیین شب چله در شهر اصفهان خانوادگی برگزار می شده است و خانواده های اصفهانی با پهن كردن سفره یی با عنوان " سفره شب چله " ، این شب را گرامی می داشتند. هندوانه به عنوان نمادی كروی كه برونش سبز و درونش قرمز است و سمبل خورشید محسوب می شود،به عنوان مهمترین میوه بر سر سفره چله قرار می گیرد. از دیگر بخشهای این آیین در اصفهان قدیم پهن كردن تمام البسه و رخت خوابها در هوای آزاد بویژه در مقابل خورشید با هدف خوش آمدگویی به "عمو چله" و "چله زری" بوده است.
استان كرمانشاه
در استان كرمانشاه نیز كه از شهرهای باستانی و كهن ایران زمین است ، شب یلدا از جایگاه ویژه ای در میان مردم برخوردار است و همواره با مراسم زیبا و با شكوهی همراه است. مردم استان كرمانشاه براساس آیینی كهن در این شب بیدار می مانند تا با شعر خواندن، قصه گفتن، فال حافظ گرفتن و آجیل خوردن با مادر جهان در زادن خورشید همراهی و همدردی كنند. میوه هایی نیز دراین شب خورده می شود كه به گونه ای نمادی از خورشید است مانند هندوانه سرخ، انار سرخ، سیب سرخ و یا لیموی زرد ، قصه هایی از عشق جاودانه شیرین و فرهاد، رستم و سهراب، حكایت حسین كرد شبستری و خواندن اشعار زیبا و دلنشین شامی كرمانشاهی در گذشته نقل مجالس شب یلدا در كرمانشاه بود. آن روزها افراد فامیل بنا بر رسمی دیرینه به خانه بزرگترین فرد فامیل كه معمولا پدر بزرگ و مادر بزرگ بودند می رفتند و باتكاندن برفهای زمستان از لباس هایشان در گرمای آرامش بخش كرسی فرو می رفتند. افراد فامیل بر سر یك سفره باهم شام می خوردند و بر روی سفره مخصوص این شب خوردنیهای متنوعی چیده می شد. خوردنی هایی از قبیل آجیل ، راحت الحلقوم، مشكل گشا، شیرینی محلی دست پخت مادر بزرگها به خصوص نان شیرینی معروف " نان پنجره ای، كاك و نان برنجی "، و میوه هایی چون انار، سیب و هندوانه كه نگین این سفره بود. یكی از آداب زیبایی كه شب یلدا در استان كرمانشاه وجود دارد گرفتن فال حافظ است كه مردم با اعتقادات خاص خود رهنمودهایش را چراغ راه مشكلات خود در زندگی قرار می دهند.همچنین دختران دم بخت با این كار از باز شدن بخت خود در آن سال خبری می گرفتند.
استان زاهدان
مردم استان زاهدان نیز براساس یك سنت دیرینه در شب یلدا در خانه بزرگ قوم خویش گردهم می آیند و به قصه هایی كه پدربزرگ ها و مادر بزرگ ها برایشان نقل می كنند گوش می دهند. برگزاری جشن ها و نشست های خانوادگی همراه باگروهی از اعتقادات اسطوره ای، شبی خاطره انگیزرابرای خانواده های زاهدانی به خصوص كودكان ونوجوانان فراهم می كند. گفتن قصه ، گرفتن فال حافظ ، بازی های دسته جمعی نظیر گل یا پوچ و بیان لطیفه و خاطره رااز سرگرمی های شب یلدا در این منطقه عنوان كرد.
استان آذربایجان شرقی
استان آذربایجان شرقی نیز به عنوان یكی از خطه های زرخیز ایران زمین برای زنده نگه داشتن این شب بیادماندنی برای خود آداب و رسوم ویژه ای دارند كه به پاره ای از آنان اشاره می شود. اكثر مردم آذربایجان در شب یلدا "چیلله قارپیزی" (هندوانه چله) می خورند و معتقدند باخوردن هندوانه، لرز و سوز سرما به تنشان تاثیر نداشته و اصلا سرمای زمستان را حس نمی كنند. در بیشتر شهرها و روستاهای آذربایجان شرقی رسم بر این است كه كسانی كه نامزد هستند در دوران نامزدی در این شب برای نامزدهای خود " خوانچه " طبق می فرستند و اقوام در هر چه بهتربودن این خوانچه ها كمك می كنند. محتویات خوانچه ها عبارتند از شیرینی ، پرتقال ، سیب ، انار، هندوانه ، آیینه و پارچه كه با پولك و تور تزیین می شود. هنگام غروب ،زنان فامیل هدایایی به رسم یاری به منزل داماد آورده و به جشن و پایكوبی می پردازند. سپس طبق های آماده را بر سر افرادی كه معین شده قرار داده و روانه خانه عروس می كنند و مادر عروس پس از تحویل طبق ها، هدایای مانند پول، شیرینی، جوراب و دستمال به آنها می دهد. فردای این شب مادر دختر تمام طبق ها را در اتاق میهمان چیده و از زنان فامیل برای صرف میوه و شیرینی دعوت می كند. همچنین علاوه بر فرستادن سهم چله برای نوعروس، در نخستین سال ازدواج زوج های تبریزی، پدر عروس قبل از غروب آفتاب سهم دختر و دامادش را كه شامل هندوانه، میوه، آجیل، شیرینی، یك قواره پیراهنی باكفش و چادری روانه منزل آنها می كند. در آذربایجان سابقا كه ارتباطات به این آسانی نبود از اواخر تابستان مقدار زیادی هندوانه و خربزه در تور می گذاشتند و آن را از سقف آشپرخانه آویزان می كردند تادر هوای آزاد خراب نشود و یااینكه در كاه قرار می دادند. هندوانه مهمترین خوراك شب چله مردم آذربایجان شرقی است. اغلب مردم در این شب برنج، مرغ و آش شیر پخته و بعداز شام نیز از تنقلات موجود در منزل شامل قاورقا (گندم برشته با شاهدانه)آجیل،لبو، هویچ، حلوای گردو انواع میوه، خربزه، هندوانه و خشكبارهایی چون انگور، بادام و سنجد میل می كنند. ریش سفید خانواده در حالیكه با چاقو هندوانه را می برد، می گوید قادا بلامیزی بو گئجه كسدوخ (بلایای خودمان را امروز بریدیم) در تبریز پوستهای میوه و اشغالها را درآب روان ریخته و این رفتار راخوب و خوش یمن می دانند. بعد از خوردن تنقلات و میوه در سابق بزرگان خانواده به نقل حكایات و داستان هایی از حماسه های ملی این سرزمین نظیر، اصلی و كرم، بایاتی خواندن و ضرب المثل پرداخته و تا پاسی از شب به صحبت و گفت و گو مشغول می شوند. زنان معمولا تا پایان چله كوچك خانه تكانی نمی كنند و اعتقاد دارند اگردر طول این دو چله كسی خانه تكانی كند، چله او را نفرین می كند و اگر چله كسی را نفرین كند به نكبت و بدبختی گرفتار می شود.
استان مركزی
اما آیین شب یلدا در استان مركزی از دیرباز در سه شب متوالی باعناوین شب " چله بزرگه"، "چله وسطی" و" چله كوچیكه" برگزار می شده و خویشان و دوستان سفره ای از مهر را می گشودند و از هر دری سخنی می گفتند. یكی ازآیین های ویژه یلدا، در استان مركزی دیدار و بزرگان و سالخوردگان فامیل بوده است. در شب های چله افراد فامیل در همایشی صمیمی دور كرسی چوبی جمع می شدند و به قصه های بزرگترها گوش می دادند. زنان و دختران روستایی در گرگ و میش شب های چله در تكاپو و هیجانی خاص ملزومات غذا و تنقلات ویژه این شب را مهیا می كردند وبرای گذران ساعات خوش در كنار فامیل لحظه شماری می كردند. آنان درسینی های قدیمی مسی درفضای دوده گرفته آشپزخانه های قدیمی، انواع میوه و تنقلات به ویژه هندوانه،انگور،تخمه و نخودچی كشمش، و خرما را مهیا می كردند.دراین شب استثنایی پس از صرف شام و خواندن دعای شكر درپای سفره، همگان در كنار هم،از شادی ها و غم ها، موفقیت ها ، اعتقادات، امیدها و بیم هاشان می گفتند. بزرگترها و ریش سفیدان فامیل در این شب علاوه بر خواندن اشعار حافظ ، سعدی و فردوسی خاطرات و داستان های كهن ایران زمین را برای اعضای خانواده نقل می كردند. در شب یلدا، بزرگترها با كودكان هم بازی می شدند،"پر یا پوچ"دزد بازی و مشاعره از جمله بازیهایی است كه در شب چله در مناطق مختلف استان مركزی با مشاركت همه اعضای خانواده رواج داشت.
استان گیلان
در گیلان هندوانه را حتماً فراهم میکنند و معتقدند که هر کس در شب چله هندوانه بخورد در تابستان احساس تشنگی نمیکند و در زمستان سرما را حس نخواهد کرد. «آوکونوس» یکی دیگر از خوردنی هایی است که در این منطقه در شب یلدا رواج دارد و به روش خاصی تهیه میشود. در فصل پاییز، ازگیل خام را در خمره میریزند، خمره را پر از آب میکنند و کمی نمک هم به آن میافزایند و در خم را میبندند و در گوشهای خارج از هوای گرم اطاق میگذارند. ازگیل سفت و خام، پس از مدتی پخته و آبدار و خوشمزه میشود. آوکونوس در اغلب خانههای گیلان تا بهار آینده یافت میشود و هر وقت هوس کنند ازگیل تر و تازه و پخته و رسیده و خوشمزه را از خم بیرون میآورند و آن را با گلپر و نمک در سینه کش آفتاب میخورند.(آو= آب و کونوس =ازگیل)ء
استان کرمان
مردم کرمان تا سحر انتظار میکشند تا از قارون افسانهای استقبال کنند. قارون در لباس هیزم شکن برای خانوادههای فقیر
تکههای چوب میآورد. این چوبها به طلا تبدیل میشوند و برای آن خانواده، ثروت و برکت به همراه میآورند.
استان همدان
همدانیها فالی میگیرند با نام فال سوزن. همه دور تا دور اتاق مینشینند و پیرزنی به طور پیاپی شعر میخواند. دختر بچهای پس از اتمام هر شعر بر یک پارچه نبریده و آب ندیده سوزن میزند و مهمانها بنا به ترتیبی که نشستهاند شعرهای پیرزن را فال خود میدانند. همچنین در مناطق دیگر همدان تنقلاتی که مناسب با آب و هوای آن منطقهاست در این شب خورده میشود. در تویسرکان و ملایر، گردو و کشمش و مِیز نیز خورده میشود که از معمولترین خوراکیهای موجود در ابن استان هاست.
استان فارس
سفرهٔ مردم شیراز مثل سفرهٔ نوروز رنگین است. مرکبات و هندوانه برای سرد مزاجها و خرما و رنگینک برای گرم مزاجها موجود است. حافظخوانی جزو جدانشدنی مراسم این شب برای شیرازیهاست. البته خواندن حافظ در این شب نه تنها در شیراز مرسوم است، بلکه رسم کلی چلهنشینان شدهاست.
استان اردبیل
در اردبیل رسم است که مردم، چله بزرگ را قسم میدهند که زیاد سخت نگیرد و معمولاً گندم برشته (قورقا) و هندوانه و سبزه و مغز گردو و نخودچی و کشمش میخورند.
تأثیر یلدا در جشنهای دیگر اقوام
امروزه محققان معتقدند که مسیحیت غربی چارچوب اصلی خود را که به این دین پایداری و شکل بخشیده به مذاهب پیش از مسیحیت روم باستان از جمله میترایسم مدیون است و برای نمونه تقویم کلیساها، بسیاری از بقایای مراسم و جشنهای پیش از مسیحیت بخصوص کریسمس را در خود نگاه داشتهاست و کریسمس به عنوان آمیزهای از جشنهای ساتورنالیا و زایش میترا در روم باستان در زمان قرن چهارم میلادی با رسمی شدن آیین مسیحیت و به فرمان کنستانتین به عنوان زادروز رسمی مسیح در نظر گرفته شد هنگام توسعهٔ آیینهای رازآمیز در اروپا و سرزمینهای تحت فرمانروایی امپراطوری روم و پیش از از پذیرفتن آیین مسیحیت، رومیان هر ساله در روز ۱۷ دسامبر در جشنی به نام ساتورنالیا به سیاره کیوان (ساترن)، ایزد باستانی زراعت، احترام مینهادند. این جشن تا هفت روز ادامه میافت و انقلاب زمستانی را شامل میگردید. از آنجا که رومیان از گاهشماری یولیانی در محاسبات خود استفاده مینموند روز انقلاب زمستانی به جای ۲۱ یا ۲۲ دسامبر حدوداً در ۲۵ دسامبر واقع میشد. هنگام عید ساتورنالیا، رومیها اقدام به برپاداشتن جشن و سرور، به تعویق انداختن کسب و کار و منازعات، هدیه دادن به همدیگر و آزادکردن موقتی بردهها مینمودند. همچنین آیین رازآمیز میترائیسم، بر پایه پرستش ایزد باستان ایران زمین، میترا در سرزمینهای تحت فرمانروایی روم باستان اشاعه زیادی یافته بود و بسیاری از رومیان، رویداد بلندتر شدن روزها به دنبال انقلاب زمستانی را با شرکت کردن در مراسمی به منظور بزرگداشت میترا، جشن میگرفتند. این جشنها و سایر مناسک تا روز اول ژانویه ادامه میافت که رومیان انرا روز ماه و سال جدید میدانستند. پس از استیلای مسیحیت در اروپا، آداب و رسوم آیین مهر که در زندگی مردم و بهخصوص در میان رومیان نفوذ کرده بود همچنان باقی ماند و با آمدن دین جدید رنگ نباخت. کلیسای کاتولیک روم روز ۲۵ دسامبر را به عنوان زادروز مسیح برگزیند تا به مراسم پگانیسم در آن زمان معنا و مفهوم مسیحی بخشد. برای نمونه، کلیسا جشن زادروز میترا خدای نور و روشنایی را با جشن بزرگداشت زادروز عیسی که عهد جدید او را نور و روشنی جهان مینامد، جایگزین نمود تا از التقاط این دو مناسبت نفوذ بیشتری بر زندگی مردم داشته باشد و بزرگترین جشن آیین مهر را در خود حل کنند. اکنون کلیسای کلیسای ارامنه روز ششم ژانویه را که گفته میشود روز غسل تعمید مسیح میباشد را به عنوان روز میلاد مسیح جشن میگیرند. تاریخدانان تاریخ دقیق زادروز عیسی را نمیدانند، اما مسیحیان با رجوع به اناجیل و با توجه به اشارههای آن به فصل زراعت و اعتدال هوا میلاد مسیح را در اعتدالین (بهار یا پاییز) واقع میدانند. فرانتس کومون، باستانشناس بلژیکی و موسس میتراپژوهی مدرن و دیگر میتراپژوهان همفکر او مفاهیم آیین میترایسم روم را کاملاً برگرفته از آیین مزدیسنا و ایزد ایرانی میترا (مهر) میدانند لیکن این ایده از دهه ۱۹۷۰ میلادی به بعد به شدت مورد نقد و بازبینی قرار گرفته است و اکنون به یکی از مسائل بسیار مجادلهآمیز در زمینه پژوهش ادیان در دنیای روم و یونان باستان تبدیل گشته است. با اینحال زادروز میترا در آیین باستان مهر در ایران زمین مصادف با شب یلدا و انقلاب زمستانی در روز ۲۱ یا ۲۲ دسامبر بوده است و جشن زادروز میترا در آیین میتراییسم روم هم با انقلاب زمستانی مصادف بوده که به علت پیروی رومیان از گاهشماری یولیانی در ۲۵ دسامبر واقع میشده است.
در حدود ۴۰۰۰ سال پیش در مصر باستان جشن «باززاییدهشدن خورشید»، مصادف با شب چله، برگزار میشدهاست. مصریان در این هنگام از سال به مدت ۱۲ روز، به نشانهٔ ۱۲ ماه سال خورشیدی، به جشن و پایکوبی میپرداختند و پیروزی نور بر تاریکی را گرامی میداشتند. همچنین از ۱۲ برگ نخل برای تزیین مکان برگزاری جشن استفاده مینمودند که نشانهٔ پایان سال و آغاز سال نو بودهاست.
در یونان قدیم نیز، اولین روز زمستان روز بزرگداشت خداوند خورشید بودهاست و آن را خورشید شکست ناپذیر، ناتالیس انویکتوس، مینامیدند(که از ریشهٔ کلمهٔ ناتال که در بالا اشاره شد برگرفته شدهاست و معنی اش، میلاد و تولد است). ریشههای یلدا در جشن دیگر مرسوم در یونان نیز باقی ماندهاست از مهمترین این جشنهای میتوان به جشن ساتورن اشاره کرد.
در قسمتهایی از روسیهٔ جنوبی، هماکنون جشنهای مشابهی بهمناسبت چله برگزار میکنند. این آیینها شباهت بسیاری با مراسم شب چله دارد. پختن نان شیرینی محلی به صورت موجودات زنده، بازیهای محلی گوناگون، کشت و بذر پاشی به صورت تمثیلی و باز سازی مراسم کشت، پوشانیدن سطح کلبه با چربی، گذاشتن پوستین روی هره پنجرهها، آویختن پشم از سقف، پاشیدن گندم به محوطه حیاط، ترانه خوانی و رقص و آواز و مهم تر از همه قربانی کردن جانوران از آیینهای ویژه این جشن بوده و هست. یکی دیگر از آیینهای شبهای جشن، فالگیری بود و پیشگویی رویدادهای احتمالی سال آینده. همین آیینها در روستاهای ایران نیز کم و بیش به چشم میخورند که نشان از همانندی جشن یلدا در ایران و روسیه دارند.
یهودیان نیز در این شب جشنی با نام «ایلانوت» (جشن درخت) برگزار میکنند و با روشنکردن شمع به نیایش میپردازند.
آشوریان نیز در شب یلدا آجیل مشکل گشا میخورند و تا پاسی از شب را به شب نشینی و بگو بخند میگذرانند و در خانوادههای تحصیل کرده آشوری تفال با دیوان حافظ نیز رواج دارد.
نخستین روز زمستان در نزد خرمدینانی که پیرو مزدک هستند نیز سخت گرامی و بزرگ دانسته میشود و از آن با نام «خرم روز» (خره روز) یاد میگردد و آیینهایی ویژه در آن روز برگذار میشود. این مراسم و نیز سالشماری آغاز زمستان هنوز در میان برخی اقوام دیده میشود که نمونه آن تقویم محلی پامیر و بدخشان (در شمال افغانستان و جنوب تاجیکستان) است.
شب يلدا، شب شعر، شب حافظ شب شور
شب يلدا، شب سرد، شب طولاني اما بيدرد
شب يلدا، شب خرمالو، هندونه و خيار سبز
شب يلدا، كوچيكا و بزرگترا زير يك سقف
شب يلدا، شب فال، فال حافظ، فال حال
شب يلدا، شيشهها بخار دارن كرسيا گرما دارن
شب يلدا، شب آجيل، شب فندق و بستههاي دربسته و بادوماي تلخ
شب يلدا، شب قصههاي مادربزرگ و پدربزرگ
شب يلدا، شب انار دونكرده و گلپر و دلار سبز
شب يلدا، شده حالا تلويزيون و ديويدي و ماهوارهها
شب يلدا، همه از هم سوا شدن
شب يلدا، بهجاي بابابزرگ و مادربزرگ
يه ور سفره كامل جا شده تلويزيون صفحه تخت
شب يلدا اگه بود، شب يلداي قديم زير كرسي
فال حافظ مجمع ميوه و خنده و آجيل
يادش بخير شب يلدا، اگه شد، منو بيدار نكنيد.
به ياد همه عزيزاني كه شب يلداي گذشته كنار ما بودند اما امسال یادشان در بین ماست.