پنهان زیستی حضرت مهدی(ع) نه تنها چگونگی زندگی آن حضرت را در هاله ای از اسرار فرو برده که بسیاری از موضوعات مربوط به حیات آن حضرت را نیز جزو امور پنهان نظام هستی قرار داده است.
یکی از مهم ترین این امور پنهان، محل زندگی آن حضرت در طول غیبت ایشان است.از این رو بسیاری علاقه مندند بدانند که خورشید پنهان در کدامین بخش از این کره خاکی به گذران عمر می پردازد و به بیان دیگر کدامین قسمت از زمین این منزلت را دارد؟
میلیونها انسان عاشق و شیفته صدها سال است که در هر پگاه آدینه زبان به ندبه می گشایند و این گونه می سرایند:
شکی نیست که آن امام همام در شهر سامرا و در خانه پدرش امام حسن عسکری(ع) دیده به جهان گشود و تا پایان عمر شریف پدر خود در کنار آن حضرت می زیست. این دوران بنا بر قول مشهور از نیمه شعبان سال ۲۵۵ق آغاز و در هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ق پایان یافت.
علاوه بر نقل موثق تاریخی، افراد فراوانی از این حادثه بزرگ پرده برداشته اند:
شیخ صدوق(ره) در کتاب شریف کمال الدین و تمام النعمه – که یکی از مهم ترین کتابهای نگاشته شده در موضوع مهدویت است – داستان ولادت حضرت مهدی(ع) را این گونه نقل کرده است:
حکیمه، دختر امام جواد(ع) گوید: امام حسن عسکری(ع) مرا نزد خود فراخواند و فرمود: ای عمه! امشب افطار نزد ما باش که شب نیمه شعبان است و خدای متعال امشب حجت خود را که حجت او بر روی زمین است ظاهر سازد. گفتم: مادر او کیست؟فرمود: نرجس. گفتم: فدای شما شوم اثری در او نیست. فرمود: همین است که به تو می گویم. آمدم و چون سلام کردم و نشستم نرجس آمد کفش مرا بردارد و گفت: ای بانوی من و بانوی خاندانم، حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوی من و بانوی خاندان من هستی. از کلام من ناخرسند شد و گفت: ای عمه جان! این چه فرمایشی است؟ بدو گفتم: ای دخترجان! خدای متعال امشب به تو فرزندی عطا فرمایدکه در دنیا و آخرت آقاست…
آن گاه به صورت مفصل داستان را ذکر کرده است. این روایت از مهم ترین روایاتدرباره ولادت حضرت مهدی(ع) است و دلالت بر ولادت حضرت مهدی(ع) در خانه امام عسکری(ع) در سامرا دارد.
اصطلاحاً غیبت کبرا به مدت زمان پنهان زیستی حضرت مهدی(ع) گفته می شود که با وفات آخرین نایب خاص در سال ۳۲۹ق آغاز و همچنان ادامه دارد و تنها خداوند متعال است که پایان آن را می داند.
این دوران ویژگیهایی دارد که آن را از دوران غیبت صغرا کاملاً متمایز می سازد که از جمله آن ویژگیها کامل شدن غیبت آن حضرت است.
به همان اندازه که پنهان زیستی حضرت مهدی(ع) در این دوران به کمال می رسد ونیابت و سفارت همانند دوران غیبت صغرا وجود ندارد، محل زندگی آن حضرت نیز نامشخص تر می شود و در این دوران است که هرگز به طور قطع نمی توان مشخص نمود آن حضرت در کجا زندگی می کند.
البته روایات در این باره به محلهای مختلفی اشاره کرده اند که برخی از آنها از این قرارند:
الف) مدینه طیبه
همان طور که قبلاً نیز اشاره شد برخی از روایات به صورت عام و بدون قید زمان غیبت صغرا، مدینه را به عنوان جایگاه آن حضرت در دوران غیبت مورد اشاره قرار داده اند.
ب) ناحیه ذی طوی
ناحیه ذی طوی در یک فرسخی مکه و داخل حرم قرار دارد و از آنجا خانه های مکهدیده می شود. برخی از روایات آن محل را به عنوان جایگاه حضرت مهدی(ع) در دوران غیبت معین کرده اند. امام باقر(ع) در این باره فرمود:
دوران ظهور که درخشان ترین فراز تاریخ و بهترین دوران حیات انسانی است، ویژگیهای فراوانی دارد که از جمله مهم ترین آنها حاکمیت آخرین معصوم و حجت الهی است. درباره محل زندگی حضرت مهدی(ع) و حکومت آن حضرت در عصر ظهور، روایات فراوانی وجود دارد. عمدتاً در این روایات، مسجد سهله را منزل آن حضرت و شهر کوفه را به عنوان پایگاه حکومتی آن حضرت معرفی کرده اند.
مسجد سهله شرافت بسیاری دارد؛ از جمله در روایات ذکر شده که در این مسجد، هزاران پیامبر به نماز ایستاده اند.
صالح بن ابوالاسود گوید: امام صادق(ع) سخن از مسجد سهله راند، آنگاه فرمود:
یکی از مهم ترین این امور پنهان، محل زندگی آن حضرت در طول غیبت ایشان است.از این رو بسیاری علاقه مندند بدانند که خورشید پنهان در کدامین بخش از این کره خاکی به گذران عمر می پردازد و به بیان دیگر کدامین قسمت از زمین این منزلت را دارد؟
میلیونها انسان عاشق و شیفته صدها سال است که در هر پگاه آدینه زبان به ندبه می گشایند و این گونه می سرایند:
لیت شعری أین استقرّت بک النّوی بل أیّ أرض تقلّک اوثری: أبرضوی أو غیرها أم ذی طوی؟ عزیز علیّ أن أری الخلق ولاتری.
ای کاش می دانستم در چه جایی منزل گرفته ای وچه سرزمین و مکانی تو را دربر گرفته است! آیا در کوه رضوایی و یا جای دیگری و یا در ذی طوی هستی؟ دشوار است بر من که مردمان را ببینم و تو دیده نشوی.
ای کاش می دانستم در چه جایی منزل گرفته ای وچه سرزمین و مکانی تو را دربر گرفته است! آیا در کوه رضوایی و یا جای دیگری و یا در ذی طوی هستی؟ دشوار است بر من که مردمان را ببینم و تو دیده نشوی.
حال برای روشن شدن این موضوع، پای به گلستان کلام معصومین(ع) می گشاییم و با سیری در کلام نورانی ایشان از آن انفاس قدسی برای حل این معما استمداد می طلبیم.
با یک نگاه کلی در این بوستان پر طراوت به چهار دسته روایت در این موضوع برمی خوریم که هر یک، محل زندگی آن حضرت را در دوره ای از حیات پر برکت ایشان به تصویر کشیده است. اگر چه در مورد برخی دوره ها صراحت و روشنی بیشتری وجود دارد و برخی از دوره ها بنا بر عللی به اجمال و ابهام پاسخ داده شده است.
۱٫ دوران زندگی با پدر بزرگوار خود امام حسن عسکری(ع) (۲۶۰-۲۵۵ق)با یک نگاه کلی در این بوستان پر طراوت به چهار دسته روایت در این موضوع برمی خوریم که هر یک، محل زندگی آن حضرت را در دوره ای از حیات پر برکت ایشان به تصویر کشیده است. اگر چه در مورد برخی دوره ها صراحت و روشنی بیشتری وجود دارد و برخی از دوره ها بنا بر عللی به اجمال و ابهام پاسخ داده شده است.
شکی نیست که آن امام همام در شهر سامرا و در خانه پدرش امام حسن عسکری(ع) دیده به جهان گشود و تا پایان عمر شریف پدر خود در کنار آن حضرت می زیست. این دوران بنا بر قول مشهور از نیمه شعبان سال ۲۵۵ق آغاز و در هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ق پایان یافت.
علاوه بر نقل موثق تاریخی، افراد فراوانی از این حادثه بزرگ پرده برداشته اند:
شیخ صدوق(ره) در کتاب شریف کمال الدین و تمام النعمه – که یکی از مهم ترین کتابهای نگاشته شده در موضوع مهدویت است – داستان ولادت حضرت مهدی(ع) را این گونه نقل کرده است:
حکیمه، دختر امام جواد(ع) گوید: امام حسن عسکری(ع) مرا نزد خود فراخواند و فرمود: ای عمه! امشب افطار نزد ما باش که شب نیمه شعبان است و خدای متعال امشب حجت خود را که حجت او بر روی زمین است ظاهر سازد. گفتم: مادر او کیست؟فرمود: نرجس. گفتم: فدای شما شوم اثری در او نیست. فرمود: همین است که به تو می گویم. آمدم و چون سلام کردم و نشستم نرجس آمد کفش مرا بردارد و گفت: ای بانوی من و بانوی خاندانم، حالتان چطور است؟ گفتم: تو بانوی من و بانوی خاندان من هستی. از کلام من ناخرسند شد و گفت: ای عمه جان! این چه فرمایشی است؟ بدو گفتم: ای دخترجان! خدای متعال امشب به تو فرزندی عطا فرمایدکه در دنیا و آخرت آقاست…
آن گاه به صورت مفصل داستان را ذکر کرده است. این روایت از مهم ترین روایاتدرباره ولادت حضرت مهدی(ع) است و دلالت بر ولادت حضرت مهدی(ع) در خانه امام عسکری(ع) در سامرا دارد.
ضوء ابن علی از مردی از اهل فارس که نامش را برده نقل می کند که:
به سامرا آمدم و در خانه امام حسن عسکری(ع) ملازم شدم. حضرت مرا طلبید، من وارد شدم و سلام کردم. فرمود: برای چه آمده ای؟ عرض کردم: برای اشتیاقی که به خدمت شما داشتم. فرمود: پس دربان ما باش. من همراه خادمان، در خانه حضرتبودم، گاهی می رفتم هر چه احتیاج داشتند از بازار می خریدم و زمانی که در خانه، مردها بودند، بدون اجازه وارد می شدم.
روزی [بدون اجازه] بر حضرت وارد شدم و او در اتاق مردها بود. ناگاه در اتاقحرکت و صدایی شنیدم، پس فریاد زد: بایست. حرکت مکن! من جرأت درآمدن و بیرون رفتن نداشتم، پس کنیزکی که چیز سر پوشیده ای همراه داشت از نزد من گذشت. آنگاه مرا صدا زد که درآی، من وارد شدم و کنیز را هم صدا زد. کنیز نزد حضرت بازگشت. حضرت به او فرمود: از آنچه همراه داری روپوش بردار. کنیز از روی کودکی سفید و نیکوروی پرده برداشت و خود حضرت روی شکم کودک را باز کرد، دیدم موی سبز که به سیاهی آمیخته بود از زیر گلو تا نافش روئیده است. پس فرمود: این است صاحب شما و به کنیز امر فرمود که او را ببرد.
پس من آن کودک را ندیدم، تا امام حسن عسکری(ع) وفات کرد.
نه تنها بستگان نزدیک و خدمتگزاران بیت امامت، آن حضرت را در شهر سامرا و در خانه امام عسکری(ع) دیده اند که بسیاری از یاران و خواص اصحاب امامت به شرف دیدار آن جمال چون آفتاب نائل آمده اند و همگی حکایت از مدعای زندگی امام مهدی(ع) در کنار پدر در شهر سامرا دارد.
به سامرا آمدم و در خانه امام حسن عسکری(ع) ملازم شدم. حضرت مرا طلبید، من وارد شدم و سلام کردم. فرمود: برای چه آمده ای؟ عرض کردم: برای اشتیاقی که به خدمت شما داشتم. فرمود: پس دربان ما باش. من همراه خادمان، در خانه حضرتبودم، گاهی می رفتم هر چه احتیاج داشتند از بازار می خریدم و زمانی که در خانه، مردها بودند، بدون اجازه وارد می شدم.
روزی [بدون اجازه] بر حضرت وارد شدم و او در اتاق مردها بود. ناگاه در اتاقحرکت و صدایی شنیدم، پس فریاد زد: بایست. حرکت مکن! من جرأت درآمدن و بیرون رفتن نداشتم، پس کنیزکی که چیز سر پوشیده ای همراه داشت از نزد من گذشت. آنگاه مرا صدا زد که درآی، من وارد شدم و کنیز را هم صدا زد. کنیز نزد حضرت بازگشت. حضرت به او فرمود: از آنچه همراه داری روپوش بردار. کنیز از روی کودکی سفید و نیکوروی پرده برداشت و خود حضرت روی شکم کودک را باز کرد، دیدم موی سبز که به سیاهی آمیخته بود از زیر گلو تا نافش روئیده است. پس فرمود: این است صاحب شما و به کنیز امر فرمود که او را ببرد.
پس من آن کودک را ندیدم، تا امام حسن عسکری(ع) وفات کرد.
نه تنها بستگان نزدیک و خدمتگزاران بیت امامت، آن حضرت را در شهر سامرا و در خانه امام عسکری(ع) دیده اند که بسیاری از یاران و خواص اصحاب امامت به شرف دیدار آن جمال چون آفتاب نائل آمده اند و همگی حکایت از مدعای زندگی امام مهدی(ع) در کنار پدر در شهر سامرا دارد.
یعقوب بن منقوش گوید:
بر امام حسن عسکری(ع) وارد شدم و او بر سکویی در سرا نشسته بود و سمت راست او اتاقی بود که پرده های آن آویخته بود. گفتم: ای آقای من صاحب الامر کیست؟ فرمود: پرده را بردار. پرده را بالا زدم، پسر بچه ای به قامت پنج وجببیرون آمد با پیشانی درخشان و رویی سپید و چشمانی دُرّافشان و دو کف ستبر ودو زانوی برگشته. خالی برگونه راستش و گیسوانی بر سرش بود. آمد و بر زانویپدرش ابو محمد نشست. آن گاه به من فرمود: این صاحب شماست. سپس برخاست و امام بدو گفت: پسرم! تا وقت معلوم داخل شو و او داخل اتاق شد و من بدو نگریستم. پس به من فرمود: ای یعقوب! به داخل بیت برو و ببین آنجا کیست. من داخل شدم اما کسی را ندیدم.
بر امام حسن عسکری(ع) وارد شدم و او بر سکویی در سرا نشسته بود و سمت راست او اتاقی بود که پرده های آن آویخته بود. گفتم: ای آقای من صاحب الامر کیست؟ فرمود: پرده را بردار. پرده را بالا زدم، پسر بچه ای به قامت پنج وجببیرون آمد با پیشانی درخشان و رویی سپید و چشمانی دُرّافشان و دو کف ستبر ودو زانوی برگشته. خالی برگونه راستش و گیسوانی بر سرش بود. آمد و بر زانویپدرش ابو محمد نشست. آن گاه به من فرمود: این صاحب شماست. سپس برخاست و امام بدو گفت: پسرم! تا وقت معلوم داخل شو و او داخل اتاق شد و من بدو نگریستم. پس به من فرمود: ای یعقوب! به داخل بیت برو و ببین آنجا کیست. من داخل شدم اما کسی را ندیدم.
همچنین احمد بن اسحاق گوید:
بر امام حسن عسکری(ع) وارد شدم و می خواستم از جانشین پس از وی پرسش کنم. او آغاز سخن کرد و فرمود: ای احمد بن اسحاق خدای متعال از زمان آدم(ع) زمینرا خالی از حجت نگذاشته است و تا روز قیامت نیز خالی از حجت نخواهد گذاشت.به واسطه اوست که بلا را از اهل زمین دفع می کند و به خاطر اوست که باران می فرستد و برکتهای زمین را بیرون می آورد.
گفتم: ای فرزند رسول خدا، امام و جانشین پس از شما کیست؟ حضرت شتابان برخاست و داخل خانه شد و سپس برگشت در حالی که بر شانه اش کودکی سه ساله بود که صورتش مانند ماه شب چهارده می درخشید. فرمود: ای احمد بن اسحاق! اگرنزد خدای متعال و حجت های او گرامی نبودی این فرزند را به تو نمی نمودم. او هم نام و هم کنیه رسول خدا(ص) است. کسی است که زمین را پر از عدل و داد می کند؛ همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد.
ای احمد بن اسحاق! مثل او در این امت، مثل خضر و ذوالقرنین است. او غیبتی طولانی خواهد داشت که هیچ کس در آن نجات نمی یابد، مگر کسی که خدای متعال او را در اعتقاد به امامت ثابت بدارد و در دعا به تعجیل فرج موفق سازد.
احمد بن اسحاق گوید: گفتم: ای مولای من! آیا نشانه ای هست که قلبم بدان اطمینان یابد؟ آن کودک به زبان عربی فصیح به سخن درآمد و فرمود: أنا بقیّةاللَّه فی أرضه والمنتقم من أعدائه. ای احمد بن اسحاق! پس از مشاهده، جست وجوی نشان مکن. احمد بن اسحاق گوید: من شاد و خرم بیرون آمدم.۵
بنا بر روایات فوق و دهها روایت دیگر تردیدی نخواهد ماند بر این که حضرت مهدی(ع) در طول حیات امام عسکری(ع) همراه ایشان و در شهر سامرا مسکن و مأوای داشته اند و اگر چه در این دوران نیز مخفیانه زندگی می کرده اند ولی عده فراوانی از نزدیکان و شیعیان ایشان را دیده اند.
۲٫ دوران غیبت صغرا (۲۶۰ تا ۳۲۹ق.)بر امام حسن عسکری(ع) وارد شدم و می خواستم از جانشین پس از وی پرسش کنم. او آغاز سخن کرد و فرمود: ای احمد بن اسحاق خدای متعال از زمان آدم(ع) زمینرا خالی از حجت نگذاشته است و تا روز قیامت نیز خالی از حجت نخواهد گذاشت.به واسطه اوست که بلا را از اهل زمین دفع می کند و به خاطر اوست که باران می فرستد و برکتهای زمین را بیرون می آورد.
گفتم: ای فرزند رسول خدا، امام و جانشین پس از شما کیست؟ حضرت شتابان برخاست و داخل خانه شد و سپس برگشت در حالی که بر شانه اش کودکی سه ساله بود که صورتش مانند ماه شب چهارده می درخشید. فرمود: ای احمد بن اسحاق! اگرنزد خدای متعال و حجت های او گرامی نبودی این فرزند را به تو نمی نمودم. او هم نام و هم کنیه رسول خدا(ص) است. کسی است که زمین را پر از عدل و داد می کند؛ همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد.
ای احمد بن اسحاق! مثل او در این امت، مثل خضر و ذوالقرنین است. او غیبتی طولانی خواهد داشت که هیچ کس در آن نجات نمی یابد، مگر کسی که خدای متعال او را در اعتقاد به امامت ثابت بدارد و در دعا به تعجیل فرج موفق سازد.
احمد بن اسحاق گوید: گفتم: ای مولای من! آیا نشانه ای هست که قلبم بدان اطمینان یابد؟ آن کودک به زبان عربی فصیح به سخن درآمد و فرمود: أنا بقیّةاللَّه فی أرضه والمنتقم من أعدائه. ای احمد بن اسحاق! پس از مشاهده، جست وجوی نشان مکن. احمد بن اسحاق گوید: من شاد و خرم بیرون آمدم.۵
بنا بر روایات فوق و دهها روایت دیگر تردیدی نخواهد ماند بر این که حضرت مهدی(ع) در طول حیات امام عسکری(ع) همراه ایشان و در شهر سامرا مسکن و مأوای داشته اند و اگر چه در این دوران نیز مخفیانه زندگی می کرده اند ولی عده فراوانی از نزدیکان و شیعیان ایشان را دیده اند.
غیبت صغرا عبارت است از دوران پنهان زیستی کوتاه مدت حضرت مهدی(ع) که طبق نظر مشهور با شهادت امام حسن عسکری(ع) (سال ۲۶۰ق.) آغاز شده و با رحلت چهارمین نایب خاص آن بزرگوار (سال ۳۲۹ق.) به پایان رسیده است که مجموعاً ۶۹ سال می شود.
اگر چه به روشنی محل زندگی آن حضرت در این دوران مشخص نیست ولی از روایات وقرائن به دست می آید که این مدت را حضرت عمدتاً در دو منطقه سپری کرده اند: یکی منطقه عراق و دیگر مدینه منوره که البته روایات متعددی بر این مطلب دلالت دارد.
از امام صادق(ع) در این زمینه نقل شده است که فرمود:
اگر چه به روشنی محل زندگی آن حضرت در این دوران مشخص نیست ولی از روایات وقرائن به دست می آید که این مدت را حضرت عمدتاً در دو منطقه سپری کرده اند: یکی منطقه عراق و دیگر مدینه منوره که البته روایات متعددی بر این مطلب دلالت دارد.
از امام صادق(ع) در این زمینه نقل شده است که فرمود:
للقائمغیبتان إحداهما قصیرة والأخری طویلة. الغیبة الأولی لایعلم بمکانه فیها إلّا خاصّة شیعته والأخری لایعلم بمکانه فیها إلّا خاصّة موالیه.
برای [حضرت] قائم(ع) دو غیبت است. یکی کوتاه ودیگری طولانی. در غیبت اول جز شیعیان مخصوص از جای آن حضرت خبر ندارند و در غیبت دیگر جز دوستان مخصوصش از جای او خبر ندارند.
برای [حضرت] قائم(ع) دو غیبت است. یکی کوتاه ودیگری طولانی. در غیبت اول جز شیعیان مخصوص از جای آن حضرت خبر ندارند و در غیبت دیگر جز دوستان مخصوصش از جای او خبر ندارند.
در دوران غیبت صغرا، از سفیران چهارگانه (نواب خاص) کسی نزدیک تر به آن حضرت ذکر نشده است و ایشان هم تماماً در عراق و همواره با حضرت در ارتباط بوده اند و توقیعات فراوانی از طرف حضرت به دست آنها شرف صدور یافته است. بنابراین می توان گفت بخشی از عمر آن حضرتدر این دوران در عراق سپری شده است.
دسته ای دیگر از روایات به صورت مطلق (بدون در نظر گرفتن صغرا و کبرا بودن غیبت) زندگی حضرت را در دوران غیبت در مدینه منوره ذکر کرده اند که با توجهبه روایات دسته نخست می توان گفت بخشی از عمر آن حضرت نیز در مدینه سپری شده است.
امام باقر(ع) در این باره فرمود:
دسته ای دیگر از روایات به صورت مطلق (بدون در نظر گرفتن صغرا و کبرا بودن غیبت) زندگی حضرت را در دوران غیبت در مدینه منوره ذکر کرده اند که با توجهبه روایات دسته نخست می توان گفت بخشی از عمر آن حضرت نیز در مدینه سپری شده است.
امام باقر(ع) در این باره فرمود:
لابدّ لصاحب هذا الأمر من عزلة… و نعم المنزل طیّبة.
به ناگزیر برای صاحب این امر عزلت و گوشه گیری خواهد بود… و طیبه (مدینه) چه منزلگاه خوبی است.
به ناگزیر برای صاحب این امر عزلت و گوشه گیری خواهد بود… و طیبه (مدینه) چه منزلگاه خوبی است.
همین روایت در کتاب شریف اصول کافی با اندک تفاوتی از امام صادق(ع) این گونه روایت شده است:
لابدّ لصاحب هذا الأمر من غیبة ولابدّ له فی غیبتة من عزلة و نعم المنزل الطیّبة.
به ناچار صاحب الامر غیبت کند و به ناچار در زمان غیبتش گوشه گیری کند، چه خوب منزلی است طیبه (مدینه).
به ناچار صاحب الامر غیبت کند و به ناچار در زمان غیبتش گوشه گیری کند، چه خوب منزلی است طیبه (مدینه).
هم چنین ابوهاشم جعفری می گوید:
به امام عسکری(ع) عرض کردم: بزرگواری شما مانع می شود تا از شما پرسش نمایم، پس اجازه بفرمایید سؤالی بپرسم. حضرت فرمود: بپرس. عرض کردم: ای آقای من! آیا فرزندی دارید؟ فرمود: بله. گفتم: اگر اتفاقی رخ داد کجا او راپیدا کنیم؟ پس فرمود: در مدینه.
بنابراین جمع بین دو دسته روایات به این صورت است که آن حضرت در مدینه حضورداشته اند؛ ولی به خاطر ارتباطی که آن حضرت با نواب خاص داشته اند بخشی ازعمر خود را در عراق سپری نموده اند.
۳٫ دوران غیبت کبرابه امام عسکری(ع) عرض کردم: بزرگواری شما مانع می شود تا از شما پرسش نمایم، پس اجازه بفرمایید سؤالی بپرسم. حضرت فرمود: بپرس. عرض کردم: ای آقای من! آیا فرزندی دارید؟ فرمود: بله. گفتم: اگر اتفاقی رخ داد کجا او راپیدا کنیم؟ پس فرمود: در مدینه.
بنابراین جمع بین دو دسته روایات به این صورت است که آن حضرت در مدینه حضورداشته اند؛ ولی به خاطر ارتباطی که آن حضرت با نواب خاص داشته اند بخشی ازعمر خود را در عراق سپری نموده اند.
اصطلاحاً غیبت کبرا به مدت زمان پنهان زیستی حضرت مهدی(ع) گفته می شود که با وفات آخرین نایب خاص در سال ۳۲۹ق آغاز و همچنان ادامه دارد و تنها خداوند متعال است که پایان آن را می داند.
این دوران ویژگیهایی دارد که آن را از دوران غیبت صغرا کاملاً متمایز می سازد که از جمله آن ویژگیها کامل شدن غیبت آن حضرت است.
به همان اندازه که پنهان زیستی حضرت مهدی(ع) در این دوران به کمال می رسد ونیابت و سفارت همانند دوران غیبت صغرا وجود ندارد، محل زندگی آن حضرت نیز نامشخص تر می شود و در این دوران است که هرگز به طور قطع نمی توان مشخص نمود آن حضرت در کجا زندگی می کند.
البته روایات در این باره به محلهای مختلفی اشاره کرده اند که برخی از آنها از این قرارند:
الف) مدینه طیبه
همان طور که قبلاً نیز اشاره شد برخی از روایات به صورت عام و بدون قید زمان غیبت صغرا، مدینه را به عنوان جایگاه آن حضرت در دوران غیبت مورد اشاره قرار داده اند.
ب) ناحیه ذی طوی
ناحیه ذی طوی در یک فرسخی مکه و داخل حرم قرار دارد و از آنجا خانه های مکهدیده می شود. برخی از روایات آن محل را به عنوان جایگاه حضرت مهدی(ع) در دوران غیبت معین کرده اند. امام باقر(ع) در این باره فرمود:
یکون لصاحب هذا الأمر غیبة فی بعض هذه الشّعاب و أومأ بیده إلی ناحیة ذی طوی.
صاحب این امر را در برخی از این درّه ها غیبتی است و با دست خود به ناحیه ذی طوی – که نام کوهی است در اطراف مکه – اشاره نمود.
صاحب این امر را در برخی از این درّه ها غیبتی است و با دست خود به ناحیه ذی طوی – که نام کوهی است در اطراف مکه – اشاره نمود.
در برخی دیگر از روایات نیز ذکر شده که حضرت مهدی(ع) قبل از ظهور در »ذی طوی« به سر می برد و آن گاه که اراده الهی بر ظهور آن حضرت تعلق گیرد از آنجا وارد مسجدالحرام می شود.
امام باقر(ع) در این باره فرموده اند:
امام باقر(ع) در این باره فرموده اند:
إنّ القائم یهبط من ثنیّة ذی طوی فی عدّة أهل بدر ثلاثمأة و ثلاثة عشر رجلاً حتی یسند ظهره إلی الحجر الأسود و یهتزّ رایة الغالبة.
قائم(ع) در میان گروهی به شمار اهل بدر – سیصد و سیزده تن – از گردنه ذی طوی پایین می آیند تا آن که پشت خود را به حجرالاسود تکیه می دهد و پرچم پیروز را به اهتزاز درمی آورد.
قائم(ع) در میان گروهی به شمار اهل بدر – سیصد و سیزده تن – از گردنه ذی طوی پایین می آیند تا آن که پشت خود را به حجرالاسود تکیه می دهد و پرچم پیروز را به اهتزاز درمی آورد.
ج) دشتها و بیابانها
از برخی روایات نیز استفاده می شود که آن حضرت در طول غیبت کبرا محل خاصی ندارد و همواره در سفر به سر می برد.
از امام باقر(ع) نقل شده است که وقتی شباهتهای حضرت مهدی(ع) به انبیا را بیان نمودند چنین فرمودند:
از برخی روایات نیز استفاده می شود که آن حضرت در طول غیبت کبرا محل خاصی ندارد و همواره در سفر به سر می برد.
از امام باقر(ع) نقل شده است که وقتی شباهتهای حضرت مهدی(ع) به انبیا را بیان نمودند چنین فرمودند:
و امّا شبهه من عیسی فالسّیاح
و اما شباهت حضرت مهدی(ع) به حضرت عیسی(ع) جهانگردی [و نداشتن مکانی خاص] است.
و اما شباهت حضرت مهدی(ع) به حضرت عیسی(ع) جهانگردی [و نداشتن مکانی خاص] است.
در توقیعی که از حضرت مهدی(ع) به نام شیخ مفید صادر شده است، نیز به نامعلوم بودن مکان حضرت مهدی(ع) اشاره شده است.
در آن نوشته چنین آمده است:
در آن نوشته چنین آمده است:
… و إن کنّا ثاوین بمکاننا النّائی عن مساکن الظالمین حسب الّذی أراناه اللَّه لنا من الصّلاح شیعتنا المؤمنین فی ذلک مادامت دولة الدنیا للفاسقین…
… با این که ما براساس فرمان خداوند و صلاح واقعی ما و شیعیان مؤمن مان تا زمانی که حکومت در دنیا در اختیار ستمگران است در نقطه ای دور و پنهان از دیده ها به سر می بریم… .
… با این که ما براساس فرمان خداوند و صلاح واقعی ما و شیعیان مؤمن مان تا زمانی که حکومت در دنیا در اختیار ستمگران است در نقطه ای دور و پنهان از دیده ها به سر می بریم… .
همچنین در پاره ای از ملاقاتهای معتبر که در دوران غیبت کبرا نقل شده است، حضرت به این نکته اشاره فرموده اند.
علی بن ابراهیم بن مهزیار پس از نقل ملاقات خود با حضرت مهدی(ع) به نقل از ایشان چنین می گوید: آن حضرت فرمود:
علی بن ابراهیم بن مهزیار پس از نقل ملاقات خود با حضرت مهدی(ع) به نقل از ایشان چنین می گوید: آن حضرت فرمود:
یابن المازیار أبی أبو محمد عهد إلیّ ألّا أجاور قوماً غضب اللَّه علیهم… وأمرنیألّا أسکن من الجبال إلّا وعرها ولا من البلاد إلّا قفرها.
همانا پدرم ابو محمد با من عهد فرمودند که درمجاورت قومی که خداوند بر آنان غضب کرده است قرار نگیرم… و به من فرمود کهدر کوهها ساکن نشوم مگر قسمتهای سخت و پنهان آن و در شهرها ساکن نشوم مگر شهرهای متروکه و بی آب و علف.
همانا پدرم ابو محمد با من عهد فرمودند که درمجاورت قومی که خداوند بر آنان غضب کرده است قرار نگیرم… و به من فرمود کهدر کوهها ساکن نشوم مگر قسمتهای سخت و پنهان آن و در شهرها ساکن نشوم مگر شهرهای متروکه و بی آب و علف.
این نامعلوم بودن محل زندگی آن حضرت در دورانغیبت کبرا سبب شده تا عده ای به گمانه زنی هایی بعضاً سست و واهی بپردازندو به طرح محلهایی که اثبات آنها کاری بس مشکل است روی آورند.
افسانه جزیره خضرا یا مثلث برمودا و مانند آن حکایتهایی است که در تاریخ پرفراز و فرود این اعتقاد رخ نموده است، ولی همواره روشنگرانِ این مذهبِ حق،مردم را از لغزش در این بیراهه ها برحذر داشته اند.
۴٫ دوران ظهور و حکومت مهدی(ع)افسانه جزیره خضرا یا مثلث برمودا و مانند آن حکایتهایی است که در تاریخ پرفراز و فرود این اعتقاد رخ نموده است، ولی همواره روشنگرانِ این مذهبِ حق،مردم را از لغزش در این بیراهه ها برحذر داشته اند.
دوران ظهور که درخشان ترین فراز تاریخ و بهترین دوران حیات انسانی است، ویژگیهای فراوانی دارد که از جمله مهم ترین آنها حاکمیت آخرین معصوم و حجت الهی است. درباره محل زندگی حضرت مهدی(ع) و حکومت آن حضرت در عصر ظهور، روایات فراوانی وجود دارد. عمدتاً در این روایات، مسجد سهله را منزل آن حضرت و شهر کوفه را به عنوان پایگاه حکومتی آن حضرت معرفی کرده اند.
مسجد سهله شرافت بسیاری دارد؛ از جمله در روایات ذکر شده که در این مسجد، هزاران پیامبر به نماز ایستاده اند.
صالح بن ابوالاسود گوید: امام صادق(ع) سخن از مسجد سهله راند، آنگاه فرمود:
أما إنّه منزل صاحبنا إذا قام بأهله.
به درستی که مسجد سهله منزل صاحب ماست آنگاه که [پس از قیام] با اهل خود در آنجا فرود آید.
به درستی که مسجد سهله منزل صاحب ماست آنگاه که [پس از قیام] با اهل خود در آنجا فرود آید.
هم چنین آن حضرت به ابابصیر فرمود:
یا أبا محمد کأنّی أری نزول القائم فی مسجد السّهلة بأهله و عیاله.
ای ابا محمد، گویا حضرت قائم را در مسجد سهله می بینم که با زن و فرزندانش در آن نازل می شوند.
ای ابا محمد، گویا حضرت قائم را در مسجد سهله می بینم که با زن و فرزندانش در آن نازل می شوند.
ابوبصیر پرسید: آیا مسجد سهله خانه اش خواهد بود؟ حضرت فرمود:
نعم، هو منزل إدریس و ما بعث اللَّه نبیّاً إلّا وقد صلّی فیه والمقیم فیه کالمقیم فی فسطاط رسول اللَّه و ما من مؤمن ولا مؤمنة إلّا و قلبه یحنّ إلیه و ما من یوم ولا لیلة إلّا والملائکة یأوون إلی هذا المسجد یعبدون اللَّه.
آری، این مسجد، منزل ادریس است. خداوند هیچ پیامبری را برنینگیخت، مگر آن که در این مسجد نماز گزارد. هر کس در این مسجد بماند مانند آن است که در خیمه رسول خدا(ص) اقامت کرده است. هیچ مرد وزن مؤمنی نیست، مگر آن که دلش به سوی آن مسجد پرمی کشد. روز و شبی نیست مگر آن که فرشتگان به این مسجد پناه می برند و در آن به عبادت خدا می پردازند.
آری، این مسجد، منزل ادریس است. خداوند هیچ پیامبری را برنینگیخت، مگر آن که در این مسجد نماز گزارد. هر کس در این مسجد بماند مانند آن است که در خیمه رسول خدا(ص) اقامت کرده است. هیچ مرد وزن مؤمنی نیست، مگر آن که دلش به سوی آن مسجد پرمی کشد. روز و شبی نیست مگر آن که فرشتگان به این مسجد پناه می برند و در آن به عبادت خدا می پردازند.
همان طور که اشاره شد، کوفه نیز مرکز حکومت مهدی(ع) قلمداد شده است.
چگونگی زندگی در عصر ظهور به روشنی مشخص نشده ولی به نظر می رسد تفاوت بسیاری با نحوه زندگی امروزی داشته باشد. تکامل علوم بشری، کمال عقلانی بشر، توسعه خارق العاده امکانات و رفاه عمومی، امنیت فراگیر بر کل کره زمینو… به طور قطع، ویژگیهایی را برای زندگی در آن زمان ایجاد خواهد نمود که امروز درک دقیق آن برای ماکاری بس مشکل است.
از امام باقر(ع) نقل شده که در بخشی از یک روایت طولانی فرمود:
چگونگی زندگی در عصر ظهور به روشنی مشخص نشده ولی به نظر می رسد تفاوت بسیاری با نحوه زندگی امروزی داشته باشد. تکامل علوم بشری، کمال عقلانی بشر، توسعه خارق العاده امکانات و رفاه عمومی، امنیت فراگیر بر کل کره زمینو… به طور قطع، ویژگیهایی را برای زندگی در آن زمان ایجاد خواهد نمود که امروز درک دقیق آن برای ماکاری بس مشکل است.
از امام باقر(ع) نقل شده که در بخشی از یک روایت طولانی فرمود:
ثمّ یتوجّه إلی الکوفة فینزلها و تکون داره.
آن گاه [حضرت مهدی(ع)] به سوی کوفه می رود پس آنجا را برای منزل برمی گزیند و کوفه خانه او خواهد بود.
آن گاه [حضرت مهدی(ع)] به سوی کوفه می رود پس آنجا را برای منزل برمی گزیند و کوفه خانه او خواهد بود.
- نویسنده : محمد جواد طبسى
[*]