به گفته وی(حالا کدوم وی الله و اعم)، نرخ وقوع قتل در كشور از هر 100 هزار نفر، 2.9 نفر است كه حدود 24 درصد از قربانیان سال جاری زن بوده اند كه این افراد بیشتر از سوی اطرافیان خود قربانی شده اند.
به گفته مصطفایی، 12.8 درصد از نزاع ها را نزاع های خیابانی تشكیل داده كه بقیه آنها مربوط به اختلافات ریشه ای بوده است. از این میان مسائل منكراتی و اخلاقی انگیزه 18 درصد قتل ها و اختلافات خانوادگی 15 درصد قتل ها را شامل می شود و انگیزه 22 درصد از قتل ها هنوز مشخص نشده است و منوط به انجام تحقیقات بیشتر است.
معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی ناجا درباره بحث نسبت های خانوادگی بین متهم و قربانی گفت: در 9 ماهه امسال در 31 درصد از قتل ها مابین قربانی و متهم نسبت فامیلی وجود داشته است که این رقم نسبت به مدت مشابه سال قبل کاهشی نشان می دهد چون در 9 ماهه سال قبل در 34 درصد از قتل ها فی مابین قربانی و متهم رابطه خانوادگی وجود داشت.
قتل 1100 نفر در سال با سلاح سرد
سلاح سرد یكی از لوازم قتاله در كشور ما محسوب می شود و سالانه 1100 نفر با چاقو، قمه، شمشیر و پنجه بوكس جان خود را از دست می دهند. این در حالی است كه تعداد زیادی از افرادی كه به اتهام قتل در زندان ها دوران حبس خود را سپری می كنند هیچ گونه سابقه كیفری ندارند و برای نخستین بار و به اتهام قتل راهی زندان ها شده اند.
به گفته دكتر شهیدی،روان شناس و استاد دانشگاه مسائل اقتصادی می تواند تاثیر زیادی بر وقوع قتل داشته باشد. او به تهران امروز می گوید:«زمانی كه مشكلات اقتصادی راه را بر مردم سد می كند هم زمینه بزهكاری در جامعه زیاد می شود و هم آستانه تحمل شهروندان پایین می آید و در مواجهه با كوچكترین مسئله ای بر افروخته شده و كنترل خود را از دست می دهند.»
در دسترس بودن انواع سلاح های سرد و قیمت پایین آنها موضوع دیگری است كه می توانددر افزایش قتل با سلاح سرد موثر باشد.شهیدی در این باره می گوید:« عملكرد نامناسب نیروهای نظامی نیزمی تواند علت دیگری بر وقوع قتل با سلاح سرد باشد؛ از سوی دیگر تمهیداتی نیز برای كاهش آسیب پذیری افراد در قبال مشكلات اجتماعی و اقتصادی آنها اندیشیده نمی شود و برخوردهای فیزیكی ناشی از این مشكلات سبب بروز مشكلات جدی تری می شود كه قتل یكی از آنهاست. »
به گفته این استاد دانشگاه، در برخی مواقع افراد در موقعیت هایی قرار می گیرند كه نمی توانند خشم و عصبانیت خود را كنترل كنند و این عصبانیت به جرح و قتل طرف مقابل منتهی می شود، این در حالی است كه اگر چه به فرد عنوان قاتل اطلاق می شود اما این رفتار وی به علت حس خونخواری یا تربیت نادرست وی نیست،بلكه این فرد به این علت كه هوش هیجانی پایینی دارد قادر به شناسایی و كنترل هیجانات خود نیست و ناخودآگاه منجر به كشته شدن فرد دیگری می شود.»
ابوالفضل ابوترابی، عضو هیات رئیسه كمیسیون قضایی مجلس نیز با یادآوری این نكته كه پنجه بوكس، قمه، زنجیر، شمشیر و چاقوهای ضامن دار از مصادیق سلاح سرد است، می گوید:«تصویب و اجرای ممنوعیت حمل ، نگهداری و فروش سلاح سرد در صورتی كه به تصویب برسد می تواند عامل موثری در كاهش قتل با این سلاح ها باشد همانطور كه ممنوعیت سلاح گرم در جامعه باعث کاهش وقوع جرایم با این سلاح شد.»
به گفته وی، 90 درصد قتل با سلاح سرد در نزاع های خیابانی روی می دهد كه معمولا نیز طرف های درگیر را جوانان تشكیل می دهند و اكنون علاوه بر قتل د رجرایم دیگری مانند سرقت به عنف، زورگیری و تجاوز به عنف از سلاح سرد استفاده می شود.
قتل هایی كه ثبت نمی شود
سعید خراطها ، جرم شناس نیز با بیان این نكته كه بسیاری از آمار قتل ها ثبت نمی شود می گوید:« برخی قتل ها ثبت نمی شود و خانواده ها به دلایلی آنها را گزارش نمی كنند؛ از سوی دیگر برخی از قتل ها مربوط به آمار مفقودی هایی است كه به قتل رسیده اند اما به این علت كه پرونده آنها به نتیجه نرسیده در دسته قتل ها قرار نمی گیرند و جزو آمار محاسبه نمی شوند. »
به گفته وی، گسترش خشونت در جامعه می تواند یكی از دلایل بروز قتل و بالا رفتن آمار قتل باشد. خراطها معتقد است اجرای احكام در ملأعام و برخوردهای شدیدی كه با مجرمان انجام می شود بدون اینكه بتواند علت بروز جرم را در جامعه از بین ببرد بیشتر باعث افزایش خشونت در جامعه می شود .
خراطها ادامه می دهد:«خشونت غیررسمی تابع الگوپذیری از شرایط رسمی و قانونی است در عین حال نباید ارتباط مستقیم بین قتل را با فقر، بیكاری، فاصله طبقاتی، كمبود درآمد و ناتوانی خانوده در تامین معیشت فراموش كرد.»
به گفته این جرم شناس، قتل تابع عوامل مختلفی است. فردی سرقت می كند و درحین سرقت ضربه ای را به فرد دیگری می زند و او را می كشد به همین علت سرقت و شرایط اقتصادی می تواند یكی از دلایل بروز قتل باشد یا اینكه وقتی به فرد فشار اقتصادی وارد می شود خانواده را به طلاق می كشد، خشونت تشدید می شود و فشارهای عصبی افزایش پیدا می كند، فرد در حل مسائل ناتوان می شود و افزایش قتل را در پی دارد. »
خراطها تاكید می كند:«برخی از قتل ها تابع شیوع مواد مخدر صنعتی مثل شیشه است كه آمار قتل خانوادگی را هم بالا می برد و چون این نوع مواد فرد را به اطرافیان مشكوك و شخص مثلا احساس می كند همسرش خیانت كرده است. بنابراین، باید او را از بین ببرد. این به معنای فروریختن نظام خانواده است كه عنصر اصلی یك جامعه را تشكیل می دهد. افراد نسبت به هم صف آرایی می كنند. پدر خانواده نقش اصلی خود را در خانواده از دست می دهد. مادر نقش اصلی را ایفا نمی كند و بچه ها جایگاه خود را از دست می دهند و هر كدام شاكیانی هستند كه كنار هم زندگی می كنند.»
به گفته این جرم شناس، «بسیاری از قتل هایی كه اتفاق می افتد برنامه ریزی شده نیست و این فحاشی، عصبانیت و خشونت افسار گسیخته است كه منجر به قتل می شود. در بسیاری موارد در قتل خانوادگی چیزی از پیش طراحی نمی شود و قتل با ابزار دم دستی انجام می شود.این موضوع ازتشدید نابهنجاری های خانوادگی حكایت می كند. عوامل افزایش قتل چه خانوادگی و چه غیرخانوادگی حلقه های متصل به هم هستند و نمی توان یكی را عامل اصلی دانست.»
خراطها ، نقص قوانین و اطاله دادرسی در پرونده های خانوادگی را از عوامل دیگری نام می برد كه به قتل منجر می شود. به عقیده وی، «قتل رخدادی در حوزه خشونت است اما خشونت خودش با حلقه های مجاور یعنی با مسائل جنسی، فكری، فرهنگی، اقتصادی و سیا30 در ارتباط است.»