افراد تأثیرگذار در صنعت بازی (قسمت سوم)

[b]Nels Anderson-Klei Entertainment

Mark of the Ninja از جمله بازی هایی بود که روح تازه ای به سبک مخفی-کاری دمید. طراح ارشد این بازی نلس اندرسون نام دارد که برای ساخت این بازی از عنوان هایی مانند Metal Gear و یا Splinter Cell تقلید نکرد و یک بازی 2D با سیستم هایی بسیار هوشمندانه را خلق کرد. در بسیاری از بازی های مخفی-کاری به راحتی می توان پنهان شد، اما در Mark of the Ninja محیط به شکلی طراحی شده که باید با دقت به آن بفهمید که در کجا پنهان شوید. فضای گرافیکی بازی نه تنها آن را زیبا کرده، بلکه روی گیم پلی نیز تأثیرگذار است. نورهای مختلف، سر و صدا و رد سایه می توانند نظر دشمنان را جلب کنند. همچنین شخصیت بازی می تواند به بهترین شکل از محیط استفاده کرده و خودش را به بخشی از محیط بازی تبدیل کند. مکانیزم بازی بسیار سریع قابل تشخیص است و بازیکنان سریع متوجه روند آن می شوند، اما همین المان های ساده بسیار چالش برانگیز طراحی شده اند.

استودیوی Thatgamecompany به دلیل طراحی بازی هایش معروف است. بازی های آن ها احساسات را برمی انگیزند. جنوا چن که کارگردان و بنیانگذار این استودیو است، به شکل خارق العاده ای بازی Journey را خلق کرد که یک حس جدید به دنیای بازی ها اضافه کرد.

Yager Development سازنده بازی Spec Ops: The Line یک بازی بسیار زیبا را خلق کرد که ترکیبی از المان های Liberal با سبک آخر الزمانی بود. بازی ای که توانست با المان های سبک تیراندازی سوم-شخص ترکیب شود و یک نمایش خوب داشته باشد. کارگردان این بازی کوری دیویس نام دارد که از سال 2008 مشغول ساخت آن بود. او درباره این بازی می گوید: "بازی های سوم-شخص نظامی نیاز به این دارند که از داستانی تاریک تر و بزرگسالانه تر بهره ببرند. این بازی ها باید وحشت جنگ را به نمایش دربیاورند و باید به بازیکنان در این عنوان ها حق انتخاب داده شود." دیویس توانست در The Line به خواسته خودش دست پیدا کند. ایده او در سال 2008 توانست به شکل خوبی تبدیل به یک بازی شود. چه این بازی را دوست داشته باشید و چه از آن متنفر باشید، طراحی آن بسیار منحصر به فرد بود و فصل جدیدی را در بازی های اکشن سوم-شخص باز کرد.

دین دادریل هر چیزی که از طراحی انیمیشن می داند را در دورانی که برنامه نویسی می کرده، آموخته است. او مدت 3 سال و نیم روی بازی Dust: An Elysian Tale کار کرد. رویایی که او در سر داشت، باعث شد تا تابستان امسال یکی از بهترین بازی های Summer of Arcade شبکه XBLA را تجربه کنیم. صداگذاری بسیار خوب، موسیقی های عالی و داستان فوق العاده از المان های بسیار خوب این عنوان هستند. این بازی تماماً توسط دادریل خلق شد.

فکر نکنم که تا کنون نام Casual Airline Sim را شنیده باشید. این استودیوی بازیسازی عناوین مختلفی را برای پلتفرم های موبایل تولید می کند، اما تا سال گذشته و قبل از اینکه آن ها بازی Tiny Tower را معرفی کنند، چندان شناخته شده نبودند. بعد از چند بازی مختلف، ایان و دیوید مارش کار ساخت یک بازی دیگر برای iOS را شروع کردند. یک بازی Free to Play که در آن کافی بود تا تلفن خود را بردارید و وارد بازی شوید. آن ها بازی Pocket Planes را ساختند و نشان دادند که یک بازی Free to Play برای موبایل می تواند بسیار عالی از کار دربیاید.

بنجامین ریورز به شکل مستقل کار می کند و بازی های ماجراجویی زیادی روی PC ساخته است. ساخت بازی های ماجراجویی ترسناک که داستان کوتاهی دارند، از جمله مهارت های او به حساب می آید. ریورز بازی ای به نام Home را ساخته که حتماً باید آن را بازی کرد. برای تجربه این بازی باید چراغ را خواموش کنید و با هدست بازی کنید.

چرا باید بازی بسازید، در حالیکه بازیکنان می توانند این کار را برای شما انجام دهند؟ آقای سامی سارینن طراح هنری ارشد استودیوی RedLynx با اضافه کردن یک Editor به بازی Trials در سال 2008 کاری کرد که Trials HD به یک بازی فوق العاده تبدیل شود و بعد از آن نیز Trials Evolution به یک موفقیت بی نظیر دست پیدا کند. اما این بازی تنها یک Editor را در اختیار بازیکنان قرار نداد و کاری کرد که آن ها با زبان برنامه نویسی نیز آشنا شوند و بتوانند مسیرهای سخت تری را خلق کنند.

بازی Dishonored یک بازی خوب برای سال 2012 بود و سر و صدای زیادی نیز به پا کرد، اما خلق چنین بازی ای را باید مدیون هاروی اسمیت و رافائل کولانتونیو بود که کارگردانی و طراحی آن را انجام دادند. آن ها احساس را در این بازی به خوبی به کار بردند و راه های هوشمندانه ای را برای بازی کردن پیش روی بازیکنان گذاشتند.

خیلی از بازی ها سعی کردند با سعی و خطا بازیکنان را با رابطه احساسی موجود در خود پیوند دهند، اما The Walking Dead از معدود بازی هایی است که این کار را به درستی انجام داد. آقایان شان وانامن و جیک رادکین طراحان ارشد بازی، The Walking Dead را به شکلی پیچیده پیش بردند و با روند هوشمندانه، بازیکنان را درگیر آن کردند. این بازی داستان بسیار خوبی داشت که در کمتری عنوانی می توانید آن را تجربه کنید. آن ها سعی کردند تا رابطه میان شخصیت ها را بیش از پیش به نمایش دربیاورند. این موضوع باعث شد تا مبارزه با زامبی ها برای بازیکنان جذاب تر باشد. همچنین مخاطب را با تصمیم های مهمی روبرو می کرد و روی رابطه شخصیت های بازی تأثیر می گذاشت.