در زندگی بعدی من میخواهم در جهت معکوس زندگی کنم !
با مردن شروع میکنی و میبینی که همه چیز خیلی عجیب است...
سپس بیدار میشوی و میبینی که در خانه سالمندان هستی!
با مردن شروع میکنی و میبینی که همه چیز خیلی عجیب است...
سپس بیدار میشوی و میبینی که در خانه سالمندان هستی!
...و هر روز که میگذرد حالت بهتر میشود...!
بعد از مدتی چون خیلی سالم و سرحال میشوی از آنجا اخراجت میکنند!
بعد از آن میروی و حقوق بازنشستگی ات را میگیری و وقتی کارت را شروع میکنیدر همان روز اول یک ساعت مچی طلا میگیری و یک میهمانی برایت ترتیب داده میشود !!!
میهمانی ای که موقع بازنشستگی برای شما میگیرند و به شما پاداش یا هدیه میدهند
40 سال آزگار کار میکنی تا جوان شوی و از بازنشستگی ات لذت ببری...!
در دبیرستان روزگار خوشی را سپری می کنی
سپس دبستان
برای دبستان رفتن آماده میشوی
وبعداز ان تبدیل به یک بچه می شوی و بازی میکنی و هیچ مسئولیتی نداری
سپس نوزاد میشوی
و آنگاه به دنیا می آیی !
در این مرحله 9 ماه را باید به حالت معلق در یک آب گرم مجلل صفا کنی که دارای حرارت مرکزی است و سرویس اتاق هم همیشه مهیا است، و فضا هر روز بزرگتر میشود، واااای! کدام پایان زیبا تر است؟
این که گفتم یا این:
این که گفتم یا این:
می بینید که حق با بنده است !!!