Quantcast
Channel: جامعه مجازی دانشگاه پیام نور - همه انجمن ها
Viewing all articles
Browse latest Browse all 11241

اطلاعاتی در مورد دین بودا

$
0
0
آیین بودایی در ایران باستان مقارن با ظهور اسلام

در ایران ساسانى بر خلاف آنچه ابتدا به نظر مى رسد، تنها آیین زردشتى حکومت نمى کرده است.دین زردشت البته دین رسمى کشور بوده است ولى ادیان دیگر که به صورت اقلیت بوده اند فراوان بوده، خواه ادیانى که زردشت را پیغمبر مى دانسته اند و نوعى انشعاب از دین زردشتى تلقى مى شود و خواه ادیانى که هیچ گونه ارتباطى با دین زردشت نداشته و احیانا منکر پیامبرى زردشت بوده اند. یکی از این ادیان دین بودایی بود. بوداییان که در نواحى شمال شرقى ایران، از یک طرف همسایه هندوستان و از طرف دیگر همسایه چین بوده اند و - در ایران به آنها «بدهى» مى گفتند- چندین مرکز عمده فراهم ساخته و مخصوصا در بامیان و بلخ بتخانه هاى مجلل داشته اند و معبد معروف «نوبهار» بلخ که در دوره هاى اسلامى آن را آتشکده و مرکز دین زرتشت دانسته اند، مهمترین معبد بودایى آن سرزمین بوده است و خانواده برمکیان که در دوره هارون الرشید در تاریخ ایران مقام بسیار بلندى به دست آورده اند، بازماندگان کسى بوده اند که منصب او «پرمکه» یعنى متولى و سرپرست بتخانه نوبهار بوده است... مانویان و بوداییان شمال شرقى ایران بر خلاف دیگران (زرتشتیان، مسیحیان، یهودیان) در حمله تازیان به ایران پایدارى سخت کرده و بیش از بیست سال در دفاع از سرزمین خود جنگیده و آن را در برابر تازیان پاسبانى کرده اند».

تاریخچه ورود آیین بودایى به ایران
در حدود دو هزار و پانصد سال پیش، در هندوستان در پاى کوههاى هیمالیا در میان مردمى که به «ساکیاها» معروف بودند، شاهزاده اى به دنیا آمد و در حدود سى سال در ناز و نعمت بزیست. در خلال آن ایام با علوم زمان خود و بالاخص با تعلیمات کتاب مقدس هندوها که به نام «وداها» معروف است آشنا شد. پس از آن در اثر یک انقلاب روحى مدت هفت سال از تخت و تاج و ناز و نعمت کناره گیرى کرد و به خلوت و انزوا و ریاضت و تفکر پرداخت. آن چیزى که او را رنج مى داد این بود که رنج و درد از کجا براى آدمیزادگان فرود آمده است و چگونه آدمیان مى توانند زندگى سعادتمندانه اى پیشه سازند. پس از سالها رنج و ریاضت و تفکر و خلوت، عاقبت در زیر یک درخت انجیر اندیشه اى را کشف کرد که به عقیده خود او راز زندگى و سعادت است، و از آن پس خلوت و انزوا را ترک کرد و منکر ریاضت شد و به ارشاد و تعلیم خلق پرداخت. آنچه او کشف کرد یک قانون ساده و طبیعى بود و آن اینکه بر جهان قانون پاداش و کیفر حکم فرماست، از نیکى نیکى و از بدى بدى مى زاید. این شاهزاده که به نام «سیداتا» خوانده مى شد و بعدها لقب «بودا» یافت، پس از کشف این قانون منکر قربانى و دعا و زارى و پرستش خدایان و تاثیر این اعمال در سرنوشت انسان شد.خدایان را انکار کرد و به قانون ازلى جهان ایمان آورد. کتاب مقدس «ودا» را که دعوت به قربانى و دعا و غیره کرده و هم انسانها را به حسب اصل آفرینش متفاوت فرض کرده نیز مورد انکار و انتقاد قرار داد. آیین و مسلک بودا بیش از آنکه به یک دین شباهت داشته باشد به یک فلسفه شبیه است، ولى پیروان او تدریجا آیین او را به صورت یک آیین مذهبى در آوردند و خود او را که منکر عبادت و پرستش خدایان بود تا حد یک معبود بالا بردند، معابد ساختند و مجسمه بودا را در معابد برپا کردند و گفته هاى او را پس از خودش گرد آورده نام «سه سبد دانش» به آن دادند. بودا در زمان خودش پیروان زیاد پیدا کرد. دو ایالت از ایالات هند که یکى از آنها مقر پادشاهى پدر وى بود به او گرویدند و تدریجا توسعه یافت. در دورانهاى بعد، یکى از سلاطین معروف و مقتدر هند به نام «آشوکا» در قرن چهارم قبل از میلاد به دین بودا گروید و تعالیم او را احیا کرد و صومعه هاى بسیار به امر او بنا کردند. دین بودا در سراسر هند شهرت و عظمت و پیروان فراوان پیدا کرد، ولى تدریجا بخصوص پس از نفوذ اسلام در هند این دین از مولد و وطن خود رخت بربست و در عوض در کشورهاى مجاور نفوذ یافت. در حال حاضر دین بودایى یکى از ادیان بزرگ عالم است و پیروان بودا را اکنون مردم سیلان و برمه و سیام و ویتنام و جزائر فرمز و ژاپن و کره و چین و تبت و مغولستان تشکیل مى دهند. دین بودا از هند به ایران نفوذ کرد.

دیدگاه کریستن سن
کریستن سن مى گوید: «در دوره تسلط یونانیان (پس از حمله اسکندر) دیانت بودایى در ولایات شرق ایران نفوذ یافت و پادشاه هند موسوم به «آسوکا» که در حدود 260 سال قبل از میلاد دین بودایى گرفته بود، دعاتى به ایالت گنداره (دره کابل) و باختر گسیل داشت.... بوداییان در قرون نخستین میلادى در ولایت گنداره، و یهارها یعنى صومعه هاى بسیار ساختند و امروز در ویرانه هاى آن معابد نقوش برجسته اى به سبک آمیخته یونانى و هندى یافته اند... در بامیان مغرب کابل، مجسمه هاى عظیمى از بودا هست که در کوه کنده اند. از سفرنامه هیون تسانگ معلوم مى شود که تا قرن هفتم میلادى صومعه هاى بودایى در ایران وجود داشته است و نیز بنا بر روایت او از اتباع سایر دیانات هندى هم جماعاتى مقیم ایالات شرقى ایران بوده اند». و هم او گوید: «در اواخر قرن دوم و اوایل قرن اول میلادى «مناندر» پادشاه دره کابل و هندوستان که در هندوستان به تسخیر ممالکى موفق شد، دین بودا گرفت و در میان پیروان آن آیین شهرتى عظیم یافت». نیز مى گوید: «در سال 125 میلادى کشور قندهار و پنجاب به پادشاهى تعلق گرفت «کانیسکا» نام که در ادبیات بودایى شهرتى به کمال دارد و از مبلغین بزرگ و معتقدین به دیانت بودا به شمار است». مذهب بودا تدریجا از این منطقه رخت بر بسته است. بوداییان و مانویان که جزء اقلیتهاى مذهبى ایران بودند، بر خلاف اکثریت زردشتى فعالانه در مقابل مسلمین مقاومت کردند. خاندان برمکى قبل از مسلمانى، خدمتکار معبد بودایى در بلخ بوده اند.

دین بودا پس از اسلام
دین بودا پس از اسلام نتوانست در ایران تاب بیاورد، تدریجا از این منطقه رخت بر بست همچنانکه از مهد تولد خویش هندوستان نیز عقب نشینى کرد و البته انحطاط و زوال بودایى از ایران تدریجى بوده است. در کتاب تمدن ایرانى مى نویسد: «آبادى و اهمیت ابنیه مذهبى بامیان (ناحیه اى از افغانستان نزدیک کابل) در قرن هفتم(میلادى) به قلم هیون تسانگ براى ما نقل شده است. راهبى از اهل کره در قرون بعد از آنجا گذشته و نقل مى کند که پادشاه آن محل یک ایرانى پیرو مذهب بودا بوده است و قشون نیرومندى در اختیار دارد ولى کمى بعد در قرن سوم هجرى یعقوب لیث صفارى آن ناحیه را متصرف شد». اوضاع و احوال نشان مى دهد دین بودا که از مشرق ایران یعنى هندوستان آمده و در ایران نفوذ کرده بود تدریجا پیشروى مى کرد، همچنانکه مذهب مسیح که از غرب ایران و بین النهرین آمده بود در حال پیشروى بود. دین بودا به طرف غرب پیش مى رفت و دین مسیح به طرف شرق، و البته دولت شاهنشاهى ایران که دین زردشتى را دین رسمى قرار داده و از آن حمایت مى کرد و به روحانیون زردشتى قدرت فوق العاده داده بود مانع پیشروى این دو دین بود و تا حدود زیادى نمى گذاشت این دو دین پیشروى کنند. قبلا کتیبه موبد کریتر را نقل کردیم که صریحا نوشته است: «عده اى از مبلغان مذاهب خارجى را که ماندن آنها در ایران صلاح نبود از این کشور بیرون کردند مانند یهودیها، «سمناها» (شمن ها) یا رهبانان بودایى، برهماییها، ناصریها، مسیحیان..» ولى آن چیزى که به فعالیت بودایى در ایران خاتمه داد و مسیحیت را در اقلیت ناچیزى قرار داد، جلو پیشروى بودایى را به سمت غرب و جلو پیشرفت مسیحیت را به سمت شرق گرفت -که هنوز هم کشیشان و مستشرقان کشیش مسلک، آه حسرت آن را مى کشند- اسلام بود. به هر حال یکى از ادیان آن روز ایران بودایى بوده است ولى بودایى مانند یهودى، بر خلاف مسیحى و مانوى و مزدکى نقش فعالى از نظر سیاسى نداشته است و لهذا کمتر متعرض آنها شده اند.

Viewing all articles
Browse latest Browse all 11241

Trending Articles