بهروز شعیبی، سالهاست هم بازیگر است و هم فیلم تلویزیونی میسازد. اگر فیلم «طلا و مس» را دیده باشید، حتماً چهرهی او را در نقش «حاج رضا» به خاطر دارید.
او تا به حال فیلمهای تلویزیونی زیادی را مثل «باغ آلوچه»، «بالهای خوشبختی»، «میان ماندن و رفتن»، «پیش خواهد آمد» و... ساخته است و حالا با اولین فیلم بلند سینماییاش، میهمان بخش «نگاه نو» و «سودای سیمرغ» جشنوارهی فیلم فجر است.
از لحاظ جدیت کار، هر دو قسمت برای من بسیار جدی بود و من برای هر دو، انرژی زیادی میگذاشتم و متمرکز میشدم. اما این دو از چند لحاظ، تفاوتهایی اساسی دارند. یکی از این تفاوتها در بخش فنی، ساختار کار و دکوپاژ است و تفاوت اساسی دیگر این دو، مخاطب آنها است. در تلویزیون با طیف عظیمی از اقشار بیننده در گروههای سنی متفاوت، مواجه هستیم که این موجب رعایت کردن و پرهیز خود به خودی یکسری از مسائل در فیلمسازی میشود. اما در سینما میتوانیم ژانر و طیف مخاطبان را از قبل برآورد و تعیین کنیم.
من از مدتها قبل، طرح این فیلمنامه را در ذهن داشتم که حتی آن زمان، اسمی هم نداشت. به مدت دو سال با این طرح در ذهنم کلنجار میرفتم، تا اینکه طرح قصه را برای «علی اصغری» تعریف کردم و ایشان شروع به نوشتن این فیلمنامه کردند. این پروسه با ساخت یکی از فیلمهای تلویزیونی من به تهیهکنندگی «سیدمحمود رضویمجد» همزمان بود و در واقع، شروع کار از همانجا بود.
اگر در فیلمهای تلویزیونی من هم دیده باشید، اصولاً به دو مسئله برای ساخت فیلم، اهمیت ویژهای میدهم. یکی خانواده و دیگری سلامت نسلی که در خانواده رشد پیدا میکند. نسل جدید، نیازهایش و دغدغههایش برایم مهم بوده و امیدوارم که در فیلمنامه و در این موقعیت خاص، به خوبی قرار گرفته باشد.
من رضا عطاران را همیشه بهعنوان بازیگر دوست داشتهام و به توانایی او در این زمینه، واقف بودهام. در انتخاب او برای یک نقش جدی، هیچ نگرانیای نداشتم. تجربه نشان داده است که ایشان فقط بازیگر طنز نیستند و بازی او در یکی دو کار اخیر «عبدالرضا کاهانی»، این را ثابت کرده است. البته این نقش جدی، میتواند چیز جدید و غیرمنتظرهای برای مخاطب باشد.
بله، من از سنین کم و به صورت تجربی وارد سینما شدم و تقریباً در سینما بزرگ شدهام و نیمی از شخصیت من در آن شکل گرفته است. اما چیزی که همیشه به خودم یادآوری میکنم این است که با چه هدفی وارد سینما شدهام و هدفم از ورود به این دنیا، چه بوده است.
دوستان عزیز نوجوان من، فقط این را بدانند که بگذارند ورودشان به سینما، به سیر طبیعی خودش باشد. چون واقعاً سن مهم نیست. چه بسیار کسانی بودند و هستند که در سن پایین وارد سینما شدهاند، اما ماندگاری نداشتهاند.
بهروز شعیبی بازیگر و کارگردان، دو شخصیت کاملاً جدا هستند. چون دو مقولهی کاملاً جدا هستند و هرکدام در حال انجام کار خودشان هستند. این در انتخابهای من هم صدق میکند. حتی ممکن است بهروز شعیبی بازیگر، کاری را برای بازی انتخاب کند که برای کارگردانی انتخابش نباشد و برعکس!
در بین مخاطبانم، قطعاً از گروه سنی نوجوانها هم هستند. اما واقعاً پاسخ این سؤال را نمیدانم. باید نمایشهای فیلم در جشنواره تمام شود تا بتوانم، مطمئن پاسخ دهم.
او تا به حال فیلمهای تلویزیونی زیادی را مثل «باغ آلوچه»، «بالهای خوشبختی»، «میان ماندن و رفتن»، «پیش خواهد آمد» و... ساخته است و حالا با اولین فیلم بلند سینماییاش، میهمان بخش «نگاه نو» و «سودای سیمرغ» جشنوارهی فیلم فجر است.
- بعد از ساخت فیلمهای تلویزیونی متعدد، عاقبت پشت دوربین سینما نشستید. نشستن پشت دوربین سینما با تلویزیون چهقدر فرق دارد؟
از لحاظ جدیت کار، هر دو قسمت برای من بسیار جدی بود و من برای هر دو، انرژی زیادی میگذاشتم و متمرکز میشدم. اما این دو از چند لحاظ، تفاوتهایی اساسی دارند. یکی از این تفاوتها در بخش فنی، ساختار کار و دکوپاژ است و تفاوت اساسی دیگر این دو، مخاطب آنها است. در تلویزیون با طیف عظیمی از اقشار بیننده در گروههای سنی متفاوت، مواجه هستیم که این موجب رعایت کردن و پرهیز خود به خودی یکسری از مسائل در فیلمسازی میشود. اما در سینما میتوانیم ژانر و طیف مخاطبان را از قبل برآورد و تعیین کنیم.
- داستان «دهلیز» از کجا آمد؟
من از مدتها قبل، طرح این فیلمنامه را در ذهن داشتم که حتی آن زمان، اسمی هم نداشت. به مدت دو سال با این طرح در ذهنم کلنجار میرفتم، تا اینکه طرح قصه را برای «علی اصغری» تعریف کردم و ایشان شروع به نوشتن این فیلمنامه کردند. این پروسه با ساخت یکی از فیلمهای تلویزیونی من به تهیهکنندگی «سیدمحمود رضویمجد» همزمان بود و در واقع، شروع کار از همانجا بود.
- دغدغهی ساخت فیلمنامهی «دهلیز» چه بود؟
اگر در فیلمهای تلویزیونی من هم دیده باشید، اصولاً به دو مسئله برای ساخت فیلم، اهمیت ویژهای میدهم. یکی خانواده و دیگری سلامت نسلی که در خانواده رشد پیدا میکند. نسل جدید، نیازهایش و دغدغههایش برایم مهم بوده و امیدوارم که در فیلمنامه و در این موقعیت خاص، به خوبی قرار گرفته باشد.
- «رضا عطاران» آنقدر در ژانر کمدی دیده شده که شاید باور یک نقش جدی با بازی او، سخت باشد. چه شد که رضا عطاران را برای این نقش، انتخاب کردید؟
من رضا عطاران را همیشه بهعنوان بازیگر دوست داشتهام و به توانایی او در این زمینه، واقف بودهام. در انتخاب او برای یک نقش جدی، هیچ نگرانیای نداشتم. تجربه نشان داده است که ایشان فقط بازیگر طنز نیستند و بازی او در یکی دو کار اخیر «عبدالرضا کاهانی»، این را ثابت کرده است. البته این نقش جدی، میتواند چیز جدید و غیرمنتظرهای برای مخاطب باشد.
- احتمالاً بیشتر نوجوانها، چهرهی شما را به خاطر بازی در نقش «سیدرضا» در فیلم «طلا و مس» به خاطر دارند و نمیدانند شما اولینبار در نوجوانی در فیلم «آژانس شیشهای»، نقش پسر بزرگ «حاج کاظم» را بازی کردید. بازیگری در آن سن، چه حال و هوا و تجربه ای داشت؟
بله، من از سنین کم و به صورت تجربی وارد سینما شدم و تقریباً در سینما بزرگ شدهام و نیمی از شخصیت من در آن شکل گرفته است. اما چیزی که همیشه به خودم یادآوری میکنم این است که با چه هدفی وارد سینما شدهام و هدفم از ورود به این دنیا، چه بوده است.
- چه پیشنهادی برای نوجوانان علاقهمند به بازیگری دارید؟
دوستان عزیز نوجوان من، فقط این را بدانند که بگذارند ورودشان به سینما، به سیر طبیعی خودش باشد. چون واقعاً سن مهم نیست. چه بسیار کسانی بودند و هستند که در سن پایین وارد سینما شدهاند، اما ماندگاری نداشتهاند.
- حالا و بعد از گذشت این سالها، بازیگری را بیشتر دوست دارید یا کارگردانی را؟
بهروز شعیبی بازیگر و کارگردان، دو شخصیت کاملاً جدا هستند. چون دو مقولهی کاملاً جدا هستند و هرکدام در حال انجام کار خودشان هستند. این در انتخابهای من هم صدق میکند. حتی ممکن است بهروز شعیبی بازیگر، کاری را برای بازی انتخاب کند که برای کارگردانی انتخابش نباشد و برعکس!
- در بین فیلمهای تلویزیونیای که ساختهاید، فیلم کودک و نوجوان هم هست و سهبار در اصفهان، پروانهی زرین گرفتهاید. باز هم برای کودکان و نوجوانان فیلم خواهید ساخت؟
- فکر میکنید فیلم شما برای نوجوانها هم جذاب است و آنها را هم به سینما میکشاند؟
در بین مخاطبانم، قطعاً از گروه سنی نوجوانها هم هستند. اما واقعاً پاسخ این سؤال را نمیدانم. باید نمایشهای فیلم در جشنواره تمام شود تا بتوانم، مطمئن پاسخ دهم.
«دهلیز»/ عکس: اسماعیل حاتمىکیا