آکادمی گوگوش؛ تاثیر رسانهها و مسخ آدمها
بیایید برای چند پست وبلاگی چهرهی روشنفکر خود را کنار بگذاریم و به حواشی آکادمی موسیقی گوگوش به عنوان واقعیت بخشی از جامعهی خویش نظر کنیم.
داور برنامه یعنی هومن خلعتبری پیش از پخش مسابقه پرسیده بود حدس میزنید چه کسانی مسابقه را ترک کنند؟ تا پیش از شروع مسابقه در پست وی 4500 نفر نظر داده بودند. در این بین 2100 نفر یکصدا و متفق القول گفته بودند: «کیان باید برود.» (1) همچنین در سایت من و تو در یک نظرسنجی کیان با 91 درصد مخالف در صدر کسانی بود که جماعتی آرزوی نشنیدن همیشگی صدای او را کرده بودند. همینطور یک آمار هم بعد از نظر داوران بیرون آمد که نشان میداد کیان در ته جدول قرار دارد (2) خلاصه، زمین و زمان داد میزد که کیان بهشدت منفور است.
اما چرا کیان منفور بود؟ کیانی که چند ساز مختلف میزد یا وقتی آهنگ اتاق آبی را میخواند دل را میبرد؟ چرا همه یکصدا از کیان متنفر شده بودند؟ تقریبا پاسخها اینگونه است: «کیان خیلی پر رو است»، «کیان خودش را زیادی جدی میگیرد»، «کیان روی مخ است»، «آخه کیان چقدر میفهمه که با خانم گوگوش کلکل میکنه؟»، «خیلی زر میزنی کیان». (لازم به ذکر است که صفحات فیسبوک شرکتکنندگان توسط من و تو مدیریت میشد و بعد از حذف این چهارنفر، این شبکه صفحات را بدون اجازهی شرکتکنندگان حذف کرده است)
ماجرا از این قرار است که یکبار وقتی از او ایراد ریتم را گرفتند شروع کرد به توضیح دادن، بعدها این رفتار را چندبار دیگر ادامه داد. یعنی کلنجارهای کیان، توضیح دادنهایش و پرحرفیهایش از دید مخالفان وی مهمترین دلیل برای حذف وی شد. اما سوال اصلی اینجاست بینندگان چقدر کیان را میشناسند؟ در مجموع تا کنون شش قسمت از برنامهی آکادمی گوگوش پخش شده است یعنی 360 دقیقه با چهارده شرکتکننده سه داور، چندمجری و وقتی برای پیامهای تجاری.
خیلی که خوشبین باشیم شرکتکنندگان بیست دقیقه زمان داشتهاند که خود را معرفی کنند. از بیست دقیقه زمان معرفی کیان هم حداکثر دو دقیقه با کلنجار گذشته است. یعنی به واسطهی دو دقیقه کلنجار، یک عدهی زیادی به منفور بودن کیان رای دادهاند. تنها و تنها 120 ثانیه زمان برای یک رسانه کافی است تا کسی را به منفور همیشگی تبدیل کند. تا آنجا که بعضیها گفتهاند: «امیدواریم دیگر هرگز کیان را نبینیم!». فقط دو دقیقه!
پیر بوردیو میگوید: «فرض کنید که امروز من خواستار حق بازنشستگی در پنجاه سالگی باشم. تا چند سال پیش من برای چنین خواستهای باید تظاهراتی به راه میانداختم، پلاکاردهایی در دست میگرفتم، در خیابان راهپیمایی میکردم و به وزارت آموزش ملی میرفتم. اما امروزه _و چندان مبالغهآمیز سخن نمیگویم_ باید به سراغ یک کارشناس ارتباطات ماهر بروم. در این صورت، چندکار چشمگیر با هدف جلب توجه رسانهها انجام خواهیم داد. برای نمونه: نقابهایی بر صورت میگذاریم و بهوسیلهی تلویزیون به تاثیری میرسیم که چندان از تاثیر یک تظاهرات پنجاه هزار نفری کمتر نیست.» (دربارهی تلویزیون و سلطهی ژورنالیسم، پیر بوردیو، م. فکوهی. ص 31)
شهرزاد دیگر حذفشدهی آکادمی در مورد کلیپ شبانهی2 گفته بود: آن چیزی که شما دیدید قسمت کوتاهی از ماجرا بود اصلا ماجرا چیز دیگری بوده. در واقع آکادمی موسیقی گوگوش قدرت شگفتانگیز رسانهها در جهتدهی به افکار بینندگان را نشان میدهد. هیچیک از ما نمیدانیم که کدامیک از این شرکتکنندگان، مغرور، غیرسیا30، بیاخلاق و از این دست برچسبها هستند اما شبکهی من و تو با دو دقیقه کاری میکند که حتی عدهای به کیان فحشهای رکیک بدهند و تصاویر برهنهای از شهرزاد را مونتاژ کنند. رسانهها با دو دقیقه برنامه نه آدمهایی در روستا را بلکه آنها که مدعی هستند در طبقه متوسط جای میگیرند را مسخ میکنند. مراقب باشید من و تو با چند دقیقه برنامه، منتقدان جمهوری اسلامی را کاری کرد که به صفحهی خواهر شهرزاد هم حمله کنند و انواع دشنامها را به کیان بدهند. من و تو با صد و بیست ثانیه باعث شد آدمهایی که در یک موقعیت حاشیهای نسبت به نظام سیا30 موجود قرار دارند با یافتن موقعیت دستبالا در برابر دو جوان کمتجربه به فاشیستهایی کوچک تبدیل شوند. مراقب باشید مسخ نشوید!