حقوق متقابل حکومت و ملت :
درهر نظام سیا30 حتی مستبدترین نظام سیا30 وحاکم در جهان، حقوق متقابل برای حکومت وملت تعریف شده است، که اکثرا به نفع نظام حاکم در جامعه و اشخاص ذی نفوذ در قشر حاکم حقوق متقابل تعریف میگردد؛ اما اینکه مهمترین حقوق متقابل مردم و نظام حاکم در مکتب اسلام چگونه تعریف شده است، حضرت علی(ع) در یکی از خطبههایش چنین بیان میکند: (ای مردم،همان گونه که من برشما حقی دارم، شمانیز برمن حقی دارید. حق شما برمن آناست که هیچگاه از رهنمودهای خالصانه دریغ نورزم، ودرتأمین رفاه زندگی شما بکوشم ودرتربیت وتعلیم همگانی کوتاهی نکنم. حق من برشما آن است که به پیمان خود وفادارباشید، واگرکاستیهایی میبینید در حضور مسؤولان یاد آورشوید، و در غیاب آنان در صدد افشای عیوب واشکال تراشی نباشید،ودستورات را به طورکامل پذیرا باشید.) مهمترین حقوق که ملت بالای حکومت دارد در این خطبه و نامه امام علی(ع) به مالک اشتر نخعی بیان گردیده است، که یک حکومت عادل باید چنین حقوقی را برای ملت و جامعه تحت حاکمیتاش بی پردازد، و حق آنها را تأمین کند که عبارتند از:
الف – رهنمودهای خالصانه وحکیمانه،بدون جهتگیری، که درآن همه اقشار وآحاد ملت یکسان مدنظرباشند. یعنی در نظام حاکم اسلامی باید تنهامصالح امت به دور از هرگونه تبعیض در نظر گرفته شود. ب- تأمین رفاه در زندگی همه مردم؛ بدون در نظر گرفتن معیارهای قومی و نژادی ومذهبی و اعتقادی، باید برای همه مردم درابعاد مختلف سیا30،فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی وغیره، حکومت اسلامی درفراهم ساختن امکانات مورد نیازمردم جهت رشد و ترقی جامعه باتمام توان تلاش کند ونیازهای ملت را برآورده سازد.
ج- تعلیم وتربیت؛ عنصر اساسی پیشرفت در طول تاریخ بشریت علم وآگاهی بوده است باتوجه به نقش پر اهمیت تعلیم وتربیت، حکومت در فراهم نمودن امکانات پیشرفت به سوی مدارج عالیه دانش وایجاد دانشگاه پژوهشگاههای علمی درتمامی زمینهها مکلف است، البته برای تمام افراد جامعه بدون هیچ گونه تبعیض وتفاوتی.
د- تفقد و رسیدگی ازحال کارمندان؛ در ادارات حکومت بیشتر از کارمندان با این انگیزه مسئولیت را قبول کردند که؛دولت را درحد توان یاری رسانند، برای مردم ومراجعهکنندگان خدمتی شایسته انجام دهند ودرنهایت مخارج زندگی خودرا ازطریق شرافتمندانه وباعزت نفس تأمین نمایند.اما در صورت فشار مشکلات زندگی ورفع نشدن مشکلات از راههای مشروع وعدم توجه دولت به وضعیت کارمندان،از یک طرف و ازطرف دیگر مراجعین فریب کار و استفاده جو باسوءاستفاده ازهمین نقطه ضعف کارمندان با شرافت،آنها را باتطمیع ورشوه واداربه فساد میکنند. بنا براین تفقد از حال کار مندان دولتی اساسی ترین اقدام عملی برای جلوگیری ازفساد اداری است. حضرت علی(ع) در نامه به مالک اشتر در این مورد چنین دستور داده است:در مورد قاضی؛(قضاوت او را بسیار بنگر. و دربخشش بر اوگشادهدست باش،چندانکه کاستی او در زندگی برطرف شود ونیاز او به مردم کم افتد.)راجع به کارمندان:( روزی آنان را فراخ دار،که کثرت معاش ایشان را نیرو دهد تا در پایداری براصلاح خویشتن بکوشند،وخودرا به تباهی نکشندودست به اموالی که تحت اختیارشان است نگشایند.)
ه- بها دادن به مردم: ارجگذاری به آرایی عمومی مردم و شرکت سیا30 کارشناسان عامه مردم در امور سیا30، در این مورد حضرت علی(ع) به مالک اشتر چنین دستور داده است (درسیاستگذاریها شیوه میانه را برگزین،که به حق نزدیکتر وعدالت را فراگیرتر است وبیشترمایه خشنودی همگان (عموم مردم) میگردد.) ( وهمین باید مدنظرتو باشد، نه تنها خشنودی خاص) زیرا ناخشنودی همگان، خشنودی خاص را درهم میکوبد وآن را فرومیریزد. ولی خشم نزدیکان باوجودخشنودی همگان زیانی نرساند،وقابل چشم پوشی است اما اساسیترین حقوق که حکومت و حاکم اسلامی بالای جامعه و مردم که تحت سیطره زمامداری اسلامی است، دارد قرار زیر است:
الف- وفاداری به پیمان وتعهدخود در برابر دولت؛ یعنی مردم با تعهد که نسبت به دولت کرده اند باید درتمامی امورکشور داری حکومت را یاری کنند؛زیرا در حقیت تنها ملت است که به صفت بالهای نیرومند دولت قدرت پرواز را به حکومت میدهد تابه اوج عظمت وشوکت واقتدارصعودنماید.
ب- خیرخواهی برای رهبران،چه درحضور وچه درغیاب؛ یعنی صداقت در همکاری شرط اساسی است. هر فرد از جامعه در صورتی که نقص وکاستی درکار دولت مردان یافتند باخود آنان درمیان بگذارند ودولتمردان نیز راه رابرای انتقادات وپیشنهادات مردم بازبگذارند. در این مورد پیامبر اکرم(ص)فرموده است(هرکه روزانه،پیش ازهرچیز،به مسائل مربوط به جامعه اسلامی نیندیشد،نباید خود را مسلمان پندارد.)در جای دیگرسه چیز را یکی از مهمترین مسئولیتهای دینی وسیا30 مردم تعریف کرده است: خلوص نیت در رفتار وکردار خویش وپیوسته خدا را درنظرداشتن.اندرزپاک ودور ازآلایش نسبت به مسؤولان امر روا داشتن.پیوستن به جمع مؤمنان وازایشان کناره نگرفتن.
ج- اطاعت کامل از رهبر حاکم؛ باتوجه به شرایط که برای حاکم اسلامی بیان گردید و هرکاری را دولت مردان با درمیان گذاردن باکارشناسان جامعه میدهند،وهدفی جزتأمین مصالح همگانی
ندارند،پس تعلل در انجام دستورات آنها کاری معقول نیست، باید کاملا اطاعت وفرمان بردار باشند.
با توجه به گفتههای فوق میتوان چنين نتیجه گرفت، که حکومت از منظر امام علی(ع) یا حق است یا باطل؛ زیرا حكومت از ديدگاه آن حضرت(ع)يا براى اقامه عدل و حقوق مردم است و يا آن كه برای استبداد کردن، خود کامه گی و خود را در جايگاه خدا ديدن. وحکومت که در راستای تحقق و نهادینه شدن عدالت اجتماعی، آزادی وحفظ کرامت انسانی تلاش میکند همان حکومت ایدهآل است که مبتنی بر اصول عدالت، حقوق انسانی است در مورد هدف از حكومت خود آن حضرت مىفرمايد:پروردگارا، تو خود مىدانى كه آنچه از ما سر مىزند، هرگز براى چشم و همچشمى درباره حكومت و قدرت نبوده است و نه در جست وجوى چيزى از فزونى چيزهاى بىارزش اين جهانى، بلكه براى اين است كه راههاى دين تو را به حال خود برگردانيم و صلاح را در سرزمينهاى تو آشكار سازيم و بندگان ستمديدهات نجات يابند و به احكام و آيين و فرايض تو عمل شود. منابع:
1- فیروزآبادی،فضائلالخمسة،ج2،
2- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار،ج75،ص 66.
3- نهج البلاغه، خطبه هاي 173،53،34
درهر نظام سیا30 حتی مستبدترین نظام سیا30 وحاکم در جهان، حقوق متقابل برای حکومت وملت تعریف شده است، که اکثرا به نفع نظام حاکم در جامعه و اشخاص ذی نفوذ در قشر حاکم حقوق متقابل تعریف میگردد؛ اما اینکه مهمترین حقوق متقابل مردم و نظام حاکم در مکتب اسلام چگونه تعریف شده است، حضرت علی(ع) در یکی از خطبههایش چنین بیان میکند: (ای مردم،همان گونه که من برشما حقی دارم، شمانیز برمن حقی دارید. حق شما برمن آناست که هیچگاه از رهنمودهای خالصانه دریغ نورزم، ودرتأمین رفاه زندگی شما بکوشم ودرتربیت وتعلیم همگانی کوتاهی نکنم. حق من برشما آن است که به پیمان خود وفادارباشید، واگرکاستیهایی میبینید در حضور مسؤولان یاد آورشوید، و در غیاب آنان در صدد افشای عیوب واشکال تراشی نباشید،ودستورات را به طورکامل پذیرا باشید.) مهمترین حقوق که ملت بالای حکومت دارد در این خطبه و نامه امام علی(ع) به مالک اشتر نخعی بیان گردیده است، که یک حکومت عادل باید چنین حقوقی را برای ملت و جامعه تحت حاکمیتاش بی پردازد، و حق آنها را تأمین کند که عبارتند از:
الف – رهنمودهای خالصانه وحکیمانه،بدون جهتگیری، که درآن همه اقشار وآحاد ملت یکسان مدنظرباشند. یعنی در نظام حاکم اسلامی باید تنهامصالح امت به دور از هرگونه تبعیض در نظر گرفته شود. ب- تأمین رفاه در زندگی همه مردم؛ بدون در نظر گرفتن معیارهای قومی و نژادی ومذهبی و اعتقادی، باید برای همه مردم درابعاد مختلف سیا30،فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی وغیره، حکومت اسلامی درفراهم ساختن امکانات مورد نیازمردم جهت رشد و ترقی جامعه باتمام توان تلاش کند ونیازهای ملت را برآورده سازد.
ج- تعلیم وتربیت؛ عنصر اساسی پیشرفت در طول تاریخ بشریت علم وآگاهی بوده است باتوجه به نقش پر اهمیت تعلیم وتربیت، حکومت در فراهم نمودن امکانات پیشرفت به سوی مدارج عالیه دانش وایجاد دانشگاه پژوهشگاههای علمی درتمامی زمینهها مکلف است، البته برای تمام افراد جامعه بدون هیچ گونه تبعیض وتفاوتی.
د- تفقد و رسیدگی ازحال کارمندان؛ در ادارات حکومت بیشتر از کارمندان با این انگیزه مسئولیت را قبول کردند که؛دولت را درحد توان یاری رسانند، برای مردم ومراجعهکنندگان خدمتی شایسته انجام دهند ودرنهایت مخارج زندگی خودرا ازطریق شرافتمندانه وباعزت نفس تأمین نمایند.اما در صورت فشار مشکلات زندگی ورفع نشدن مشکلات از راههای مشروع وعدم توجه دولت به وضعیت کارمندان،از یک طرف و ازطرف دیگر مراجعین فریب کار و استفاده جو باسوءاستفاده ازهمین نقطه ضعف کارمندان با شرافت،آنها را باتطمیع ورشوه واداربه فساد میکنند. بنا براین تفقد از حال کار مندان دولتی اساسی ترین اقدام عملی برای جلوگیری ازفساد اداری است. حضرت علی(ع) در نامه به مالک اشتر در این مورد چنین دستور داده است:در مورد قاضی؛(قضاوت او را بسیار بنگر. و دربخشش بر اوگشادهدست باش،چندانکه کاستی او در زندگی برطرف شود ونیاز او به مردم کم افتد.)راجع به کارمندان:( روزی آنان را فراخ دار،که کثرت معاش ایشان را نیرو دهد تا در پایداری براصلاح خویشتن بکوشند،وخودرا به تباهی نکشندودست به اموالی که تحت اختیارشان است نگشایند.)
ه- بها دادن به مردم: ارجگذاری به آرایی عمومی مردم و شرکت سیا30 کارشناسان عامه مردم در امور سیا30، در این مورد حضرت علی(ع) به مالک اشتر چنین دستور داده است (درسیاستگذاریها شیوه میانه را برگزین،که به حق نزدیکتر وعدالت را فراگیرتر است وبیشترمایه خشنودی همگان (عموم مردم) میگردد.) ( وهمین باید مدنظرتو باشد، نه تنها خشنودی خاص) زیرا ناخشنودی همگان، خشنودی خاص را درهم میکوبد وآن را فرومیریزد. ولی خشم نزدیکان باوجودخشنودی همگان زیانی نرساند،وقابل چشم پوشی است اما اساسیترین حقوق که حکومت و حاکم اسلامی بالای جامعه و مردم که تحت سیطره زمامداری اسلامی است، دارد قرار زیر است:
الف- وفاداری به پیمان وتعهدخود در برابر دولت؛ یعنی مردم با تعهد که نسبت به دولت کرده اند باید درتمامی امورکشور داری حکومت را یاری کنند؛زیرا در حقیت تنها ملت است که به صفت بالهای نیرومند دولت قدرت پرواز را به حکومت میدهد تابه اوج عظمت وشوکت واقتدارصعودنماید.
ب- خیرخواهی برای رهبران،چه درحضور وچه درغیاب؛ یعنی صداقت در همکاری شرط اساسی است. هر فرد از جامعه در صورتی که نقص وکاستی درکار دولت مردان یافتند باخود آنان درمیان بگذارند ودولتمردان نیز راه رابرای انتقادات وپیشنهادات مردم بازبگذارند. در این مورد پیامبر اکرم(ص)فرموده است(هرکه روزانه،پیش ازهرچیز،به مسائل مربوط به جامعه اسلامی نیندیشد،نباید خود را مسلمان پندارد.)در جای دیگرسه چیز را یکی از مهمترین مسئولیتهای دینی وسیا30 مردم تعریف کرده است: خلوص نیت در رفتار وکردار خویش وپیوسته خدا را درنظرداشتن.اندرزپاک ودور ازآلایش نسبت به مسؤولان امر روا داشتن.پیوستن به جمع مؤمنان وازایشان کناره نگرفتن.
ج- اطاعت کامل از رهبر حاکم؛ باتوجه به شرایط که برای حاکم اسلامی بیان گردید و هرکاری را دولت مردان با درمیان گذاردن باکارشناسان جامعه میدهند،وهدفی جزتأمین مصالح همگانی
ندارند،پس تعلل در انجام دستورات آنها کاری معقول نیست، باید کاملا اطاعت وفرمان بردار باشند.
با توجه به گفتههای فوق میتوان چنين نتیجه گرفت، که حکومت از منظر امام علی(ع) یا حق است یا باطل؛ زیرا حكومت از ديدگاه آن حضرت(ع)يا براى اقامه عدل و حقوق مردم است و يا آن كه برای استبداد کردن، خود کامه گی و خود را در جايگاه خدا ديدن. وحکومت که در راستای تحقق و نهادینه شدن عدالت اجتماعی، آزادی وحفظ کرامت انسانی تلاش میکند همان حکومت ایدهآل است که مبتنی بر اصول عدالت، حقوق انسانی است در مورد هدف از حكومت خود آن حضرت مىفرمايد:پروردگارا، تو خود مىدانى كه آنچه از ما سر مىزند، هرگز براى چشم و همچشمى درباره حكومت و قدرت نبوده است و نه در جست وجوى چيزى از فزونى چيزهاى بىارزش اين جهانى، بلكه براى اين است كه راههاى دين تو را به حال خود برگردانيم و صلاح را در سرزمينهاى تو آشكار سازيم و بندگان ستمديدهات نجات يابند و به احكام و آيين و فرايض تو عمل شود. منابع:
1- فیروزآبادی،فضائلالخمسة،ج2،
2- مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار،ج75،ص 66.
3- نهج البلاغه، خطبه هاي 173،53،34