سری Metal Gear نامی شناخته شده در صنعت بازی به حساب می آید. هر کدام از شخصیت های آن دارای داستان خاص خودشان هستند و ماجراهای مختلفی را پشت سر گذاشته اند. این موضوع باعث شده تا بتوان برای تک تک آن ها به صورت جداگانه بازی ساخت. این ایده در سال 2009 جلوه حقیقت به خود گرفت و ما در آن زمان با بازی Metal Gear Rising: Revengeance روبرو شدیم که در دموهای اولیه اش همه را شگفت زده کرد و دیگر خبری از آن منتشر نشد. این روند ادامه پیدا کرد تا اینکه مشخص شد استودیوی سازنده بازی تغییر کرده و دیگر Kojima Productions آن را نمی سازد و کار ساخت بازی به استودیوی PlatinumGames سپرده شده است. این مسئله، نه تنها بخش داستانی، بلکه روند بازی را نیز دگرگون کرد.
[b]داستان
در ابتدا قرار بود که داستان MGR بین نسخه های 2 و 4 باشد، اما همان طور که گفتیم، تغییر استودیوی سازنده باعث شد تا داستان نیز عوض شود. بازی در سال 2018 رخ می دهد، جایی که رایدن (Raiden) دوباره وارد ماجراجویی تازه ای می شود. او اکنون برای شرکتی به نام Maverick Enterprises کار می کند و وظیفه آموزش نیروهای نظامی جدید و محافظت از نخست وزیر یک کشور آفریقایی به نام انمانی (N'Mani) را به عهده گرفته است. او با فعالیت هایش توانسته تا کشورش را از شر جنگ داخلی نجات دهد و مزه آرامش را به مردم بچشاند، اما در این بین گروه تروریستی ای پدیدار شده اند که با شرایط موجود در این کشور مخالف هستند و منافع خود را در خطر می بینند.
این موضوع باعث می شود تا آن ها نخست وزیر را گروگان بگیرند. رایدن سعی می کند تا مانع این کار شود، اما رئیس این گروه تروریستی که ساندانر (Sundowner) نام دارد، نخست وزیر را می کشد و از طرف دیگر یکی از افراد او به نام ساموئل رودریگز (Samuel Rodriguez) که شباهت زیادی به شخصیت ومپ (Vamp) دارد، در یک درگیری نفس گیر با رایدن، یک دست او را قطع کرده و چشم چپش را کور می کند. چند هفته ای از این ماجرا می گذرد و رایدن به واسطه کمک های دکتر ویللم ویت (Wilhelm "Doktor" Voigt) صاحب تجهیزات Cyborg جدیدی چون که یک دست رباطی و زرهی قوی تر می شود.
رایدن برای گرفتن انتقام از ساندانر و گروهش، راهی مناطقی می شود که این افراد در آنجا دست به فعالیت های مشکوکی زده اند. در این بین، رایدن متوجه می شود که این گروه قصد دارد تا یک ارتش Cyborg بسیار بزرگ را تشکیل دهد که دارای مغز انسان هستند. این گروه کودکان بی سرپرست را می دزدند و از اعضای بدن آن ها را برای به خلق این ارتش استفاده می کنند. رایدن که در دوران کودکی همانند این بچه ها یتیم بوده، تصمیم می گیرد تا از بروز چنین اتفاقی جلوگیری کند.
داستان بازی به اندازه نسخه های قبلی Metal Gear هیجان انگیز نیست، اما با توجه به تغییر سبک این بازی و شخصیت اصلی آن جذاب به نظر می رسد و می تواند شما را پای بازی نگه دارد. البته باز هم در قسمت کارگردانی و صحنه پردازی ها این بازی نمی تواند به ساخته های خود کوجیما (Kojima) برسد و ضعف های زیادی در آن دیده می شوند. از روند بازی کاملاً معلوم است که توسط سازندگان ژاپنی ساخته شده است. در حالیکه عناوینی مانند DmC دیگر آن حال هوای شرقی خاص خود را ندارند، MGR به خوبی توانسته خودش را نشان داده و بگوید که ژاپنی ها هنوز می توانند بازی های Hack and Slash بسیار زیبا با المان های سینمایی هیجان انگیز خلق کنند.
گرافیک
متأسفانه گرافیک بازی ضعیف ترین بخش آن به حساب می آید که این موضوع ریشه در تمام ساخته های PlatinumGames دارد. این استودیو در MGR نیز نتوانسته یک عنوان قوی گرافیکی را پیش روی بازیکنان قرار دهد و باز هم همه چیز را فدای فریم ریت بالای آن کرده است. کیفیت بافت های بازی بسیار پایین است و محیط ها از جزئیات خوبی برخوردار نیستند. تنها وجود برخی اشیاء باعث شده تا فضا خالی به نظر نرسند. از طرفی، طراحی شخصیت های بازی بد نیست. البته این قسمت هم جای کار بیشتری داشت. رایدن از جزئیات خوبی برخوردار است و طراحی کلی او خوب صورت گرفته است. این موضوع در طراحی Bossها نیز دیده می شود. جلوه های ویژه در سطح متوسطی قرار دارند و محیط را تا حدودی جذاب کرده اند. Hit Effectهای طراحی شده برای لحظه برخورد شمشیر رایدن با سلاح دشمنان بسیار زیبا هستند و مبارزات را هیجان انگیزتر کرده اند.
موسیقی/صداگذاری
موسیقی های MGR بر خلاف چیزی است که در نسخه های قبلی شنیده اید. با توجه به گیم پلی سریع و نبود صحنه های دراماتیک خاص، مشاهده می کنید که قطعاتی با ریتم تند در بازی قرار گرفته اند. موسیقی ها توسط جمی کریستوفرسون (Jamie Christopherson) ساخته شده اند که قبلاً در بازی هایی مانند Lost Planet 2 ،Bionic Commando ،Stranglehold ،Onimusha: Dawn of Dreams و... آهنگسازی کرده است. آن ها به شکل بسیار خوبی با شرایط بازی هماهنگ شده اند و هیجان مبارزه ها و گیم پلی را دوچندان کرده اند. صداپیشگی روی شخصیت های بازی نیز در سطح تقریباً قابل قبولی قرار دارد و گر چه می توانست بسیار بهتر و حماسی تر باشد، اما بد از کار درنیامده است. دیالوگ ها به خوبی بیان می شوند، اما به دلیل ضعف در طراحی انیمیشن های صورت، با حرکت لب شخصیت ها چندان منطبق نیستند.
گیم پلی
بدون شک گیم پلی MGR تنها عامل موفقیت آن است. بازی روی 60 فریم بر ثانیه اجرا می شود و به همین دلیل روند سریع، هیجان انگیز و درگیر کننده ای دارد. از همان زمانی که دکمه Start را می زنید، جذب گیم پلی می شوید. شکل طراحی مراحل بازی، عالی از کار درآمده و در هر لحظه، درگیر نبردهای نفس گیری هستید. مبارزه با Bossها بسیار هیجان انگیز است و شما را با چالش های خاصی روبرو می کنند. صحنه های سینمایی نیز در زیباتر شدن این قسمت ها نقش مهمی دارند. سیستم Quick Time Event نیز در بازی به کار رفته، اما نکته نوآورانه ای نسبت به عناوین هم سبک خود ندارد.
به طور مثال، رایدن روی موشک هایی به سمت او پرتاب می شوند، حرکت می کند تا خودش را به هدف برساند. حتی این سیستم در زمان مبارزه با دشمنان مختلف، متفاوت است و هر بار رایدن حرکات جدیدی را اجرا می کند. سیستم بازگشت سلامتی نیز در این بازی بسیار خلاقانه کار شده است. سلامتی رایدن و قدرتی که او از آن برخوردار است Zan-Datsu نام دارد. او با بریدن دشمنانش می تواند Zan-Datsu آن ها را بیرون آورده و از بین ببرد تا انرژی آن را به خودش انتقال دهد و سلامتی از دست رفته اش را بازگرداند. برای استفاده از سیستم برش در زمان مبارزه ها، باید دکمه مخصوص به آن را نگه دارید تا بازی به حالت صحنه آهسته برود. سپس باید دشمن را از هر قسمتی که خواستید، برش دهید.
می توانید آن ها را سریع تکه تکه کنید و کاری به Zan-Datsu آن ها نداشته باشید. رایدن می تواند ضربه های ترکیبی بسیار خوبی را اجرا کند و در یک لحظه چند نفر را از بین ببرد. باید به این موضوع نیز اشاره کرد که بازی دست شما را برای کارهای مخفی-کاری و یا کاملاً اکشن باز گذاشته است. اگر دشمن روی سکو ایستاده، می توانید پایه های آن را ببرید تا او از بین برود. می توانید از پشت به دشمن نزدیک شوید و او را با شمشیر بکشید و یا اگر پایین تر از شما قرار گرفته، می توانید روی سر او پریده و کارش را یکسره کنید. سیستم ارتقاء قدرت ها و شخصی سازی نیز در بازی قرار گرفته است. می توانید تغییرات خوبی را روی ظاهر رایدن ایجاد کنید و همچنین فنون مختلفی را برای او خریداری کنید. در کل MGR در بخش گیم پلی یک عنوان بسیار عالی است که می توان آن را بارها و بارها تجربه کرد.
نتیجه گیری
Metal Gear Rising: Revengeance گر چه در قسمت گرافیک و داستان چندان جلب توجه نمی کند، اما در سایر قسمت ها، خوب از کار درآمده است. گیم پلی بسیار سریع، مبارزات بسیار عالی و Boss Fightهای درگیر کننده از قسمت های ممتاز این عنوان به حساب می آیند. این بازی به خوبی یک شاخه جدید در سری بازی های Metal Gear را به وجود آورده و استودیوی PG موفق شد تا امضای خودش را در این بازی ثبت کند.
[/b]