از سال 1960 تاکنون تحقیقات گسترده ای در ارتباط با ترس از موفقیت صورت گرفته است. به طور کلی این حالت در زنان بیشتر از مردان مشاهده می شود.
صحیح یا غلط بودن جملات زیر را در کنار آنها یادداشت کرده و در انتها نتیجه را محاسبه کنید.
1- گاهی اوقات می ترسم کارها را به همان خوبی که توانایی اش را دارم انجام دهم.
2- معمولا نگرانم که اگر کارهایم را به بهترین شکل ممکن انجام دهم دشمنی دیگران را برانگیزم.
3- هرگز نگران این موضوع نیستم که شاید اگر کاری را بسیار خوب انجام دهم دیگران دوستم نداشته باشند.
4- معمولا کمتر از حد توانایی هایم کارهای مختلف را انجام می دهم تا موقعیت کسی تهدید نشود.
5- معمولا نگرانم که مبادا دیگران فکر کنند من فرد خودنمایی هستم.
6- هرگز نگران این موضوع نیستم که شاید دیگران فکر کنند من خیلی سختکوش و پرکار هستم.
7- هرگز نگران نیستم که کسی فکر کند من در حیطه کاری خودم بهترین هستم.
8- معمولا مواقعی که در کار پیروز می شوم بیشتر از زمان هایی که در کاری شکست می خورم نگران می شوم.
9- همواره نگرانم که شاید به نظر دیگران عجیب بیاید که من در کارم صداقت دارم.
10- گاهی اوقات عمدا کارها را نادرست انجام می دهم تا مطمئن شوم آیا کس دیگری می تواند آن کار را بهتر از من انجام دهد یا نه.
11- معمولا نگرانم که مبادا دیگران بیش از حد از من توقع داشته باشند.
12- معمولا اهدافی برای خودم تعیین می کنم که کمتر از آنچه که لیاقت آن را دارم هستند.
13- معمولا کارهایی را انجام می دهم که چندان چالش برانگیز نیستند.
14- آنقدر که باید از انجام کارهای مهم لذت نمی برم.
15- دوست ندارم با دیگران رقابت کنم به خصوص اگر در این رقابت احساس ناخوشایندی پیدا کنم.
16- نگرانم که مبادا دوستانم از من انتقاد کنند.
17- گاهی اوقات از اینکه بیش از حد نسبت به توانایی های خودم آگاهی پیدا کنم می ترسم.
18- هرگز نگران نیستم که شاید ارتباطات دوستانه ام به دلیل انجام دادن کاری خاص یا شرکت در فعالیتی خاص به خطر بیفتد.
19- می ترسم که اگر در کاری خاص عالی و بی عیب و نقص باشم دیگران پشت سرم صحبت و بدگویی کنند.
20- زمانی که باید کار مهمی انجام دهم احساسات شخصی دیگران برایم اهمیتی ندارد.
21- عادت کرده ام نگران باشم اگر کاری را به خوبی انجام دهم شایددیگران به من حسادت کنند.
22- هرگز نگران نیستم که شاید موفقیت های تحصیلی و کاری من موجب بروز مشکل در روابط اجتماعی ام شوند.
23- نگران نیستم که اگر در کار یا مساله خاصی بسیار موفق و لایق جلوه کنم دیگران احساس ناراحتی یا حتی بیماری کنند.
24- معمولا می ترسم که شاید دیگران مرا صرفا به خاطر کارهایی که می توانم برای آنها انجامدهم دوست داشته باشند.
25- نگرانم که اگر توانایی های واقعی ام را به دیگران نشان دهم دیگران از من توقع بیش از حد داشته باشند.
26- نگرانم که اگر در زمینه خاصی متخصص شوم دیگران دوستم نداشته باشند.
27- نگرانم که اگر در زمینه خاصی متخصص شوم دیگران از من سود ببرند.
28- اگر بتوانم کاری را به بهترین شکل ممکن انجام دهم می ترسم کسی موقعیتم را به خطر بیندازد.
29- نگرانم که اگر دیگران متوجه شوند من به خوبی می توانم آنها را درک کنم از من بترسند.
30- از نشان دادن توانایی های واقعی ام به دیگران نگرانم چون شاید نتوانم همیشه کارها را به بهترین شکل انجام دهم.
از سال 1960 تاکنون تحقیقات گسترده ای در ارتباط با ترس از موفقیت صورت گرفته است. به طور کلی این حالت در زنان بیشتر از مردان مشاهده می شود. در یکی از تحقیقات از تعدادی دانشجوی مؤنث خواسته شد برای جمله زیر یک پاراگراف بنویسند:
بعد از پایان امتحانات ترم اول من دانشجوی ممتاز شدم ...
به دانشجویان مذکر نیز جمله فوق داده شد و نتیجه واقعا تاسف بار بود. بیش از 62 درصد خانم ها در پاراگراف خود فقط از عواقب ناخوشایند این موفقیت نوشته بودند و تنها 9 درصد مردان از اتفاقات ناخوشایند و منفی این اتفاق نوشته بودند و بیشتر نکاتی در ارتباط با سختکوشی، زیرکی و هوش سرشار ذکر کرده بودند.
روانشناسان در تحقیقات خود دریافته اند اینگونه ترس ها در زنان موجب می شود آنها برای خودشان سدی در برابر پیروزی بسازند و شخصا مانع موفقیت خود شوند. نکته جالبی که روانشناسان دریافته اند این است که تمایلات شخصی و برداشت های جامعه در بروز اینگونه ترس ها بسیار موثر است.
در آزمون حاضر روانشناسان دریافتند با تغییر در جمله اول زمانی که رشته تحصیلی مشخص شود نتیجه آزمون به میزان قابل توجهی تغییر می کند. اگر عنوان رشته پرستاری باشد زنان ترسی کمتر و مردان ترسی بیشتر خواهند داشت و برعکس زمانی که عنوان رشته مهندسی باشد میزان ترس زنان به مراتب بیشتر از ترس مردان خواهد شد.
در واقع اگر رشته تحصیلی برای جنس مخالف رایج باشد بر ترس از موفقیت فرد تاثیر مستقیم می گذارد. همچنین زمانی که آزمون پیجیده تر شود تفاوت در نتیجه میان زنان و مردان بسیار کمتر شده و در مواردی از بین می رود.
متاسفانه به دلیل آموزش های نادرست جامعه که از سالیان قبل وجود داشته زنان حتی زمانی که از درون چندان از موفق شدن نمی ترسند باز هم به دلایلی که معمولا برای خود آنها نیز نامشخص است به طور ناخودآگاه خود را از حضور و موفقیت در بعضی موقعیت ها کنار می کشند.
بسیاری از دانش آموزان دبیرستانی و دانشجویان دختر سعی دارند موفقیت های خود را پنهان کنند چرا که نگرانند مبادا هوشمندی و زیرکی بالای آنان موجب شود موقعیت های عالی خود برای ازدواج را از دست بدهند چون مردان دوست ندارند با زنی ازدواج کنند که از آنها خیلی برتر و بالاتر باشد. شاید مردان ظاهرا بگویند از زنان هوشمند و زیرک بیشتر خوششان می آید اما واقعیت این است که هیچ مردی دوست ندارد همسرش از او باهوش تر و زرنگ تر باشد. به همین دلیل زنان حتی زمانی که به توانایی ها و هوشمندی های خود آگاهند ترجیح می دهند در میان گروه عامه باشند تا اینکه فردی منحصر به فرد و خاص جلوه کنند.
ترس از موفقیت مشکل بزرگی برای بسیاری از افراد است اما ساده تر و عادی تر از آن ترس از شکست است.هر دو مورد چه ترس از موفقیت و چه ترس از شکست در مواردی عواقب یکسانی دارند و یکی از مهمترین عواقب آن این است که مانع می شود فرد با تمام وجود برای موفق شدن تلاش کند. زمانی که افکار دو ورزشکار زن و مرد را با یکدیگر مقایسه می کنیم به نتایج جالبی دست می یابیم.
اگر ورزشکار مرد در مسابقات شکست بخورد با خود فکر می کند که: من از تمام توانایی هایم استفاده نکرده و آنقدر که باید سعی نکردم اما زنی که شکست می خورد با خود می گوید: رقیبم در مقایسه با من تواناتر و ماهرتر بود.
مشخص کردن تمایزاتی که بین ترس از پیروزی و ترس از شکست وجود دارد کار ساده ای نیست چون عواقب ناشی از این دو ترس بسیار به یکدیگر نزدیک و شبیه هستند. در یکی از تحقیقات صورت گرفته در مورد ترس از پیروزی و شکست، مرد هنرمندی حضور داشت که تابلوهای نقاشی بی نظیرش همگان را خیره می کرداما با این وجود هرگز آثارش را در هیچ نمایشگاهی در معرض دید همگان قرار نداده بود.
جالب اینجاست که گاهی او یکی از آثارش را به عنوان هدیه به دوستان و اقوام می داد و هر بار پیشنهادات بسیاری به او می شد که آثارش را در نمایشگاهی برای فروش بگذارد اما او با اینکه در وضعیت مالی خوبی نبوده و به پول نیاز داشت از این کار سر باز می زد. به نظر شما آیا دلیل او از این کار ترس از شکست بود یا ترس از پیروزی؟ برای این مرد موقعیت های بسیاری برای موفق شدن رخ داده بود اما او هر بار در را به روی پیروزی می بست.
اگر امتیاز شما به 30 نزدیک باشد باید به فکر تغییر افکار و عادات تان باشید اما هر چه امتیاز شما از 15 کمتر باشد نشاندهنده این است که چندان ترسی از موفقیت ندارید و بهترین ها را دارید.
اگر جوان هستید حتما در اولین فرصت برای تغییر دست به کار شوید چون در غیر این صورت آینده تان را تباه خواهید کرد. برای افرادی که به تازگی وارد دانشگاه شده اند یا به تازگی کار جدیدی را آغاز کرده اند طبیعی است که کمی معذب بوده و در بعضی موارد نتوانند خود واقعی و توانایی هایشان را آشکار کنند. شاید گاهی احساس کنند هنوز شایسته بهترین ها نیستند اما با گذشت زمان درمی یابند که آنها شایسته هر آنچه هستند که با توانایی و مهارت های خود کسب می کنند و چندان مهم نیست که از همکلاسی ها و همکاران خود برتر باشند اما اگر سن و سال و تجربه هنوز نتوانسته ترس شما از موفقیت را از بین ببرد باید فورا راهی برای حل مشکلتان بیابید.
لیستی از موقعیت هایی بنویسید که ترس هایتان شما را از موفق شدن بازداشته اند. در لیست دیگری عواقب ناخوشایند و منفی که بعد از موفقیت و پیروزی به سوی شما روانه شده اند را یادداشت کنید. معمولا اگر بتوانید به درک درستی از این موضوع برسید بهتر می توانید از این مرحله و ترس های آزاردهنده خود عبور کنید. کدام یک از نگرانی ها و ترس هایی که در لیست دوم نوشته اید به وقوع پیوسته اند؟مسلما بیشتر موارد تنها ترسی بوده اند که شما را از موفق شدن بازداشته اند و هرگز اتفاق نیفتاده اند.
اکنون که دریافتید بسیاری از ترس هایتان هرگز عملی نشدند سعی کنید چند مورد از نمونه هایی را که در لیست اول نوشته بودید و به دلیل ترس هایتان نتوانستید آنها را انجام دهید اکنون انجام دهید و اگر زمان آنها گذشته و آن فرصت ها دیگر وجود ندارند از هم اکنون دیگر اجازه ندهید ترس های بی مورد شما را از موفق شدن بازدارند.
ترس از موفقیت یک مشکل ریشه ای است و بسیارند افرادی که جنبه های مختلف زندگیشان به دلیل ترس از موفقیت تحت الشعاع قرار گرفته و اکنون برای آن موارد افسوس می خورند اما از طرف دیگر ترس از شکست برای بسیاری دیگر مشکل چندان پیچیده ای نیست و می توانند با کمی تلاش بر آن فائق آیند.
صحیح یا غلط بودن جملات زیر را در کنار آنها یادداشت کرده و در انتها نتیجه را محاسبه کنید.
1- گاهی اوقات می ترسم کارها را به همان خوبی که توانایی اش را دارم انجام دهم.
2- معمولا نگرانم که اگر کارهایم را به بهترین شکل ممکن انجام دهم دشمنی دیگران را برانگیزم.
3- هرگز نگران این موضوع نیستم که شاید اگر کاری را بسیار خوب انجام دهم دیگران دوستم نداشته باشند.
4- معمولا کمتر از حد توانایی هایم کارهای مختلف را انجام می دهم تا موقعیت کسی تهدید نشود.
5- معمولا نگرانم که مبادا دیگران فکر کنند من فرد خودنمایی هستم.
6- هرگز نگران این موضوع نیستم که شاید دیگران فکر کنند من خیلی سختکوش و پرکار هستم.
7- هرگز نگران نیستم که کسی فکر کند من در حیطه کاری خودم بهترین هستم.
8- معمولا مواقعی که در کار پیروز می شوم بیشتر از زمان هایی که در کاری شکست می خورم نگران می شوم.
9- همواره نگرانم که شاید به نظر دیگران عجیب بیاید که من در کارم صداقت دارم.
10- گاهی اوقات عمدا کارها را نادرست انجام می دهم تا مطمئن شوم آیا کس دیگری می تواند آن کار را بهتر از من انجام دهد یا نه.
11- معمولا نگرانم که مبادا دیگران بیش از حد از من توقع داشته باشند.
12- معمولا اهدافی برای خودم تعیین می کنم که کمتر از آنچه که لیاقت آن را دارم هستند.
13- معمولا کارهایی را انجام می دهم که چندان چالش برانگیز نیستند.
14- آنقدر که باید از انجام کارهای مهم لذت نمی برم.
15- دوست ندارم با دیگران رقابت کنم به خصوص اگر در این رقابت احساس ناخوشایندی پیدا کنم.
16- نگرانم که مبادا دوستانم از من انتقاد کنند.
17- گاهی اوقات از اینکه بیش از حد نسبت به توانایی های خودم آگاهی پیدا کنم می ترسم.
18- هرگز نگران نیستم که شاید ارتباطات دوستانه ام به دلیل انجام دادن کاری خاص یا شرکت در فعالیتی خاص به خطر بیفتد.
19- می ترسم که اگر در کاری خاص عالی و بی عیب و نقص باشم دیگران پشت سرم صحبت و بدگویی کنند.
20- زمانی که باید کار مهمی انجام دهم احساسات شخصی دیگران برایم اهمیتی ندارد.
21- عادت کرده ام نگران باشم اگر کاری را به خوبی انجام دهم شایددیگران به من حسادت کنند.
22- هرگز نگران نیستم که شاید موفقیت های تحصیلی و کاری من موجب بروز مشکل در روابط اجتماعی ام شوند.
23- نگران نیستم که اگر در کار یا مساله خاصی بسیار موفق و لایق جلوه کنم دیگران احساس ناراحتی یا حتی بیماری کنند.
24- معمولا می ترسم که شاید دیگران مرا صرفا به خاطر کارهایی که می توانم برای آنها انجامدهم دوست داشته باشند.
25- نگرانم که اگر توانایی های واقعی ام را به دیگران نشان دهم دیگران از من توقع بیش از حد داشته باشند.
26- نگرانم که اگر در زمینه خاصی متخصص شوم دیگران دوستم نداشته باشند.
27- نگرانم که اگر در زمینه خاصی متخصص شوم دیگران از من سود ببرند.
28- اگر بتوانم کاری را به بهترین شکل ممکن انجام دهم می ترسم کسی موقعیتم را به خطر بیندازد.
29- نگرانم که اگر دیگران متوجه شوند من به خوبی می توانم آنها را درک کنم از من بترسند.
30- از نشان دادن توانایی های واقعی ام به دیگران نگرانم چون شاید نتوانم همیشه کارها را به بهترین شکل انجام دهم.
از سال 1960 تاکنون تحقیقات گسترده ای در ارتباط با ترس از موفقیت صورت گرفته است. به طور کلی این حالت در زنان بیشتر از مردان مشاهده می شود. در یکی از تحقیقات از تعدادی دانشجوی مؤنث خواسته شد برای جمله زیر یک پاراگراف بنویسند:
بعد از پایان امتحانات ترم اول من دانشجوی ممتاز شدم ...
به دانشجویان مذکر نیز جمله فوق داده شد و نتیجه واقعا تاسف بار بود. بیش از 62 درصد خانم ها در پاراگراف خود فقط از عواقب ناخوشایند این موفقیت نوشته بودند و تنها 9 درصد مردان از اتفاقات ناخوشایند و منفی این اتفاق نوشته بودند و بیشتر نکاتی در ارتباط با سختکوشی، زیرکی و هوش سرشار ذکر کرده بودند.
روانشناسان در تحقیقات خود دریافته اند اینگونه ترس ها در زنان موجب می شود آنها برای خودشان سدی در برابر پیروزی بسازند و شخصا مانع موفقیت خود شوند. نکته جالبی که روانشناسان دریافته اند این است که تمایلات شخصی و برداشت های جامعه در بروز اینگونه ترس ها بسیار موثر است.
در آزمون حاضر روانشناسان دریافتند با تغییر در جمله اول زمانی که رشته تحصیلی مشخص شود نتیجه آزمون به میزان قابل توجهی تغییر می کند. اگر عنوان رشته پرستاری باشد زنان ترسی کمتر و مردان ترسی بیشتر خواهند داشت و برعکس زمانی که عنوان رشته مهندسی باشد میزان ترس زنان به مراتب بیشتر از ترس مردان خواهد شد.
در واقع اگر رشته تحصیلی برای جنس مخالف رایج باشد بر ترس از موفقیت فرد تاثیر مستقیم می گذارد. همچنین زمانی که آزمون پیجیده تر شود تفاوت در نتیجه میان زنان و مردان بسیار کمتر شده و در مواردی از بین می رود.
متاسفانه به دلیل آموزش های نادرست جامعه که از سالیان قبل وجود داشته زنان حتی زمانی که از درون چندان از موفق شدن نمی ترسند باز هم به دلایلی که معمولا برای خود آنها نیز نامشخص است به طور ناخودآگاه خود را از حضور و موفقیت در بعضی موقعیت ها کنار می کشند.
بسیاری از دانش آموزان دبیرستانی و دانشجویان دختر سعی دارند موفقیت های خود را پنهان کنند چرا که نگرانند مبادا هوشمندی و زیرکی بالای آنان موجب شود موقعیت های عالی خود برای ازدواج را از دست بدهند چون مردان دوست ندارند با زنی ازدواج کنند که از آنها خیلی برتر و بالاتر باشد. شاید مردان ظاهرا بگویند از زنان هوشمند و زیرک بیشتر خوششان می آید اما واقعیت این است که هیچ مردی دوست ندارد همسرش از او باهوش تر و زرنگ تر باشد. به همین دلیل زنان حتی زمانی که به توانایی ها و هوشمندی های خود آگاهند ترجیح می دهند در میان گروه عامه باشند تا اینکه فردی منحصر به فرد و خاص جلوه کنند.
ترس از موفقیت مشکل بزرگی برای بسیاری از افراد است اما ساده تر و عادی تر از آن ترس از شکست است.هر دو مورد چه ترس از موفقیت و چه ترس از شکست در مواردی عواقب یکسانی دارند و یکی از مهمترین عواقب آن این است که مانع می شود فرد با تمام وجود برای موفق شدن تلاش کند. زمانی که افکار دو ورزشکار زن و مرد را با یکدیگر مقایسه می کنیم به نتایج جالبی دست می یابیم.
اگر ورزشکار مرد در مسابقات شکست بخورد با خود فکر می کند که: من از تمام توانایی هایم استفاده نکرده و آنقدر که باید سعی نکردم اما زنی که شکست می خورد با خود می گوید: رقیبم در مقایسه با من تواناتر و ماهرتر بود.
مشخص کردن تمایزاتی که بین ترس از پیروزی و ترس از شکست وجود دارد کار ساده ای نیست چون عواقب ناشی از این دو ترس بسیار به یکدیگر نزدیک و شبیه هستند. در یکی از تحقیقات صورت گرفته در مورد ترس از پیروزی و شکست، مرد هنرمندی حضور داشت که تابلوهای نقاشی بی نظیرش همگان را خیره می کرداما با این وجود هرگز آثارش را در هیچ نمایشگاهی در معرض دید همگان قرار نداده بود.
جالب اینجاست که گاهی او یکی از آثارش را به عنوان هدیه به دوستان و اقوام می داد و هر بار پیشنهادات بسیاری به او می شد که آثارش را در نمایشگاهی برای فروش بگذارد اما او با اینکه در وضعیت مالی خوبی نبوده و به پول نیاز داشت از این کار سر باز می زد. به نظر شما آیا دلیل او از این کار ترس از شکست بود یا ترس از پیروزی؟ برای این مرد موقعیت های بسیاری برای موفق شدن رخ داده بود اما او هر بار در را به روی پیروزی می بست.
اگر امتیاز شما به 30 نزدیک باشد باید به فکر تغییر افکار و عادات تان باشید اما هر چه امتیاز شما از 15 کمتر باشد نشاندهنده این است که چندان ترسی از موفقیت ندارید و بهترین ها را دارید.
اگر جوان هستید حتما در اولین فرصت برای تغییر دست به کار شوید چون در غیر این صورت آینده تان را تباه خواهید کرد. برای افرادی که به تازگی وارد دانشگاه شده اند یا به تازگی کار جدیدی را آغاز کرده اند طبیعی است که کمی معذب بوده و در بعضی موارد نتوانند خود واقعی و توانایی هایشان را آشکار کنند. شاید گاهی احساس کنند هنوز شایسته بهترین ها نیستند اما با گذشت زمان درمی یابند که آنها شایسته هر آنچه هستند که با توانایی و مهارت های خود کسب می کنند و چندان مهم نیست که از همکلاسی ها و همکاران خود برتر باشند اما اگر سن و سال و تجربه هنوز نتوانسته ترس شما از موفقیت را از بین ببرد باید فورا راهی برای حل مشکلتان بیابید.
لیستی از موقعیت هایی بنویسید که ترس هایتان شما را از موفق شدن بازداشته اند. در لیست دیگری عواقب ناخوشایند و منفی که بعد از موفقیت و پیروزی به سوی شما روانه شده اند را یادداشت کنید. معمولا اگر بتوانید به درک درستی از این موضوع برسید بهتر می توانید از این مرحله و ترس های آزاردهنده خود عبور کنید. کدام یک از نگرانی ها و ترس هایی که در لیست دوم نوشته اید به وقوع پیوسته اند؟مسلما بیشتر موارد تنها ترسی بوده اند که شما را از موفق شدن بازداشته اند و هرگز اتفاق نیفتاده اند.
اکنون که دریافتید بسیاری از ترس هایتان هرگز عملی نشدند سعی کنید چند مورد از نمونه هایی را که در لیست اول نوشته بودید و به دلیل ترس هایتان نتوانستید آنها را انجام دهید اکنون انجام دهید و اگر زمان آنها گذشته و آن فرصت ها دیگر وجود ندارند از هم اکنون دیگر اجازه ندهید ترس های بی مورد شما را از موفق شدن بازدارند.
ترس از موفقیت یک مشکل ریشه ای است و بسیارند افرادی که جنبه های مختلف زندگیشان به دلیل ترس از موفقیت تحت الشعاع قرار گرفته و اکنون برای آن موارد افسوس می خورند اما از طرف دیگر ترس از شکست برای بسیاری دیگر مشکل چندان پیچیده ای نیست و می توانند با کمی تلاش بر آن فائق آیند.
از هیچ چیز نترسید، بال هایتان را باز کنید و از پرواز لذت ببرید.