متیو هارتمن زمانی که برای خواستگاری از دختر مورد علاقه اش زانو زده بود یک موج غول پیکر همه برنامه هایش را به هم ریخت.
او لیز را به کنار ساحل لاگونا کشانده بود تا در یک مکان رویایی از او خواستگاری کند. درست زمانی که زانو زد تا حلقه ی ازدواجشان را به او هدیه کند موج بزرگی دو نفر آنها را با خود می برد و یک خاطره به یادماندنی برای هر دو آنها بر جای می گذارد.
موضوع نگران کننده برای متیو این بود که با پرتاب شدن آنها شاید حلقه گم شده باشد ولی لیز حلقه را نشان داد و اعلام کرد که حاضر است با او ازدواج کند.
او لیز را به کنار ساحل لاگونا کشانده بود تا در یک مکان رویایی از او خواستگاری کند. درست زمانی که زانو زد تا حلقه ی ازدواجشان را به او هدیه کند موج بزرگی دو نفر آنها را با خود می برد و یک خاطره به یادماندنی برای هر دو آنها بر جای می گذارد.
موضوع نگران کننده برای متیو این بود که با پرتاب شدن آنها شاید حلقه گم شده باشد ولی لیز حلقه را نشان داد و اعلام کرد که حاضر است با او ازدواج کند.