![[تصویر: dsgxav6ik0csr1lhc28.png]](http://uc.niksalehi.com/images/dsgxav6ik0csr1lhc28.png)
![[تصویر: 69nrrgqi25pj38dwx8z.png]](http://uc.niksalehi.com/images/69nrrgqi25pj38dwx8z.png)
![[تصویر: g8l603a8ou4uxuo9z1ii.png]](http://uc.niksalehi.com/images/g8l603a8ou4uxuo9z1ii.png)
![[تصویر: 0i9svc68iayi149sz2ig.png]](http://uc.niksalehi.com/images/0i9svc68iayi149sz2ig.png)
![[تصویر: fwjgrx0r24s88er2ozba.png]](http://uc.niksalehi.com/images/fwjgrx0r24s88er2ozba.png)
داستان در سال 1968 شروع شد که چند جوان شناگر، قصد تفریح بیرون از شهر باجینا باستا را می کنند و به این منطقه می آیند.
آنها تکه سنگی را وسط رودخانه پیدا کردند و آنجا را برای استراحت انتخاب کردند.
برای فرار از آفتاب نیمچه کلبه ای درست کردند و چند وقت بعد یکی از ان جوانها، به رودخانه بازگشته و خانه ای با یک اتاق و شکلی که می بینید، ساخت.
از آن زمان به بعد این اتاق به همان شکلی که ساخته شده، در وسط رودخانه باقی مانده است و زیر باد و طوفان و باران و ... تغییر نیافته است.