داستان در سال 1968 شروع شد که چند جوان شناگر، قصد تفریح بیرون از شهر باجینا باستا را می کنند و به این منطقه می آیند.
آنها تکه سنگی را وسط رودخانه پیدا کردند و آنجا را برای استراحت انتخاب کردند.
برای فرار از آفتاب نیمچه کلبه ای درست کردند و چند وقت بعد یکی از ان جوانها، به رودخانه بازگشته و خانه ای با یک اتاق و شکلی که می بینید، ساخت.
از آن زمان به بعد این اتاق به همان شکلی که ساخته شده، در وسط رودخانه باقی مانده است و زیر باد و طوفان و باران و ... تغییر نیافته است.