راه دانشجو: چند روز پیش مطلبی دریافت كردم كه دربارهی تفاوت تربیت فرزندان توسط والدین در سرتاسر دنیا بود. این مطلب اشاره به تربیتهای اشتباهی داشت كه در جامعه ما رواج دارد. مطلبی ساده اما فكر برانگیز بود. به همین دلیل سعی كردم با الهام گرفتن از آن مقاله این ماه را بنویسم. مقالهای با این عنوان كه بدترین كارهایی كه والدین میتوانند با فرزندان خود انجام دهند چه هستند؟! البته منظورم كارهای نابهنجاری نیست كه از آنها تحت عنوان كودك آزاری یاد میشود. بلكه منظورم رفتارها و كارهایی است كه شاید هنوز در فهرست آسیبهای به كودك از آنها نامی برده نشده است و مادر و پدرهای معمولی و حتی خوب، روزانه، دانسته یا ندانسته این كارها را انجام میدهند.
فرزندتان یویو نیست!
وقتی از طریق فیلمهای مستند به زندگی جانداران دیگر روی كره زمین نگاه میكنم همیشه یك نكته نظرم را جلب میكند. تقریبا همه جانداران غیر از انسان، تا فرزندشان كاری را یاد میگیرد ، دیگر آن كار را برایش انجام نمیدهند و انجام آن كار را هر قدر سخت باشد به عهده خود او میگذارند. اما پدر و مادرهای این زمانه تا مدتها بعد از بزرگ شدن فرزندشان كارهای او را انجام میدهند، بند كفشاش را میبندند، دكمههای لباسش را میاندازند، اتاقش را مرتب میكنند، قفسه كتاب و دفترش را تمیز میكنند، اسباببازیهایش را جمعوجور میكنند و هر چند شرمنده كننده است اما همین رفتار را تا بزرگسالی او ادامه میدهند و خانه و ماشین و وسایل زندگیاش را میخرند، به جای او كار میكنند و خرج زن و بچهاش را میدهند یا از نوزادش نگهداری میكنند و ... بدیهی است كه منظور این نیست كه پدر و مادر نباید به فرزندشان رسیدگی كنند یا نباید برای تشكیل زندگی به او كمك كنند. بلكه منظور این است كه نباید فرزندانشان را بیكاره بار بیاورند، به خود وابسته كنند و مثل یویو تا آخر عمر آنها را برای هر كاری به والدین برگردانند! چنین فرزندانی اغلب پرتوقع، تنبل، وابسته و در نهایت غمگین و حتی پوچگرا بار میآیند. غم و پوچگرایی آنها از این جهت است كه هیچ محصول و ثمری در زندگی ندارند و به قول معروف خیرشان به كسی نرسیده و استعدادها و توانمندیهایشان شكوفا نشده و پژمرده شده است.
فرزندتان سطل تحقیر یا تاج پادشاهی شما نیست!
برخی معتقدند كه بدترین كاری كه والدین میتوانند با فرزندانشان انجام بدهند این است كه عقدههای سركوب شده خود را بر سر او خالی كنند! برخی از والدین گمان میكنند فرزند آنها باید آرزوهای آنها را دنبال و برآورده كند و رویاهای آنها را جامه عمل بپوشاند در حالیكه هر كس رویای مخصوص به خود را دارد. هر كس هدف و آرزوی نهفته و گاه ناگفتهای دارد كه خود او مسئول تحقق آن است نه دیگری و چه بسا رویای یك نفر با رویای نفر دیگر قرابت و شباهتی نداشته باشد. برخی از والدین تمام زندگی خود را وقف فرزندان و خود را قربانی رشد فرزندان خود میكنند . در نتیجه همه رویاهایشان بیسرانجام یا بدفرجام مانده است و میخواهند فرزندانشان آن رویاها را محقق كنند! به همین دلیل مثلا اگر میخواستهاند مدیر شوند یا مهندس، پزشك شوند یا وكیل یا معلم ، آن بار را بر دوش فرزندشان میاندازند و او را وادار میكنند راه مورد نظر آنها را دنبال كند و تاج پادشاهی آنها را بر سر بگذارد! و اگر هم، چنین چیزی امكانپذیر نشد تا آخر عمر فرزندشان را سركوفت میزنند و او را تبدیل به سطل زبالهای میكنند كه انواع تحقیرها و توهینها را در آن میریزند! چون نه تنها خود به دلیل قربانی شدن ، فرصت تحقق آرزوهای خود را نیافتهاند بلكه فرزندشان نیز مسئولیت گذاشتن تاج پادشاهی آنها را نپذیرفته است! توجه داشته باشید كه فرزند شما باید رویا و هدف، مسئولیت و ماموریت خودش را بیابد و انجام بدهد نه رویا و هدف شما را. حتی اگر توانستید او را وادار به این كار كنید نه تنها مسئولیت از عهده شما خارج نشده و همچنان مسئولید كه به اهدافتان نرسیدهاید، بلكه مسئولیت جدیدی هم بر دوش شما سنگینی خواهد كرد. مسئولیت این كه جلوی تحقق رویای اختصاصی فرزندتان را گرفته اید! بنابراین تنها كار شما این است كه فرزندتان را تشویق كنید كه خودش استعدادها و توانمندیهای خود را كشف كند و هدف خود را در زندگی بیابد و به سمت آن حركت كند و هر جا لازم شد اسباب و لوازم رشد او را برایش فراهم كنید. همین، نه بیشتر.
فرزندتان احمق نیست!
واقعا معذرت میخواهم كه از اصطلاح نازیبای «احمق» استفاده كردم. اما بدبختانه این تصور بسیاری از والدین در باره فرزندشان است. آنها گمان میكنند فرزندشان چیزی نمیفهمد یا لااقل چیزهایی را كه مادر و پدر نمیخواهند بفهمد، نمیفهمد! از طرف دیگر میخواهند فرزندشان در درس و تحصیل كاملا باهوش و زرنگ باشد و درسها را خوب بفهمد و مطالب جدید را یاد بگیرد. گزارشات بسیاری از والدینی در دست دارم كه گمان میكنند فرزندانشان ایما و اشارات معمولی یا جنسی آنها با هم را نمیفهمند! فرق گذاشتن آنها بین فرزندان را نمیفهمند، تفاوت تربیتی دختر و پسر در خانواده را نمیفهمند، مشكلات مالی یا اعتیاد یكی از والدین را نمیفهمند، غم و اندوه و ناكامیهای مادر یا پدرشان را نمیفهمند و نمیفهمند دیگر عشق و محبتی بین مادر و پدرشان باقی نمانده است. خیلی دردناك است اما فرزندان ما همه اینها را میفهمند و گاه، از این همه، رنج بسیاری میكشند. رنجی كه حتی نمیتوانند در بارهی آنها گفتگو كنند یا چیزی به كسی بگویند. فرزندان ما یك عالم پروندههای باز اما مكتوم دارند كه گاه تا پایان عمر، از آنها با كسی سخن نمیگویند. آنها را دست كم نگیرید.
سن فرزندتان را فراموش نكنید!
یكی دیگر از اشتباهاتی كه پدر و مادر مرتكب میشوند این است كه سن فرزند خود را در نظر نمیگیرند. گاهی فرزند خود را بسیار بزرگتر از سن واقعی تلقی میكنند و گاهی بسیار كوچكتر ! گاه از یك كودك دو ساله انتظار دارند به هر قیمتی كه شده ادرار خود را كنترل كند و اگر نكرد او را بشدت كتك میزنند. گاهی از یك نوجوان 13 ساله انتظار دارند مشكلات زناشویی آنها را حل كند، مراقب مادر یا پدر باشد و مانند خبرچینها اطلاعات بیاورد یا جاسوسی كند! و برعكس گاهی با یك جوان 20 ساله مثل یك كودك 5 ساله رفتار میكنند و میخواهند همه كارهایش را كنترل كنند! چه فرزندمان را بزرگتر و چه كوچكتر از آنچه كه هست تصور كنیم اشتباه كردهایم. متاسفانه بعضی از والدین بارهای روانی خود را به كودكان منتقل میكنند ، جلوی آنها مشاجره میكنند و آنها را میترسانند یا ناامن میكنند. آنها گمان میكنند كودك هم مانند آنها میاندیشد و موضوع را فراموش میكند در حالیكه اینطور نیست. كودك با توجه به سنش ممكن است اتفاق رخ داده را عمیقاً باور كند و تا آخر عمر به خاطر بسپارد.
فرزندتان را به چیزی كه نیست تبدیل نكنید!
از درخت سیب نمیتوان محصول هلو برداشت كرد و از بوته خیار نمیتوان زردآلو گرفت! هر درختی میوه خود را دارد و هر میوه هم خواص خود را. اگر فرزندتان استعداد هنری دارد به زور از او مهندس در نمیآید و اگر استعداد فنی دارد نمیتواند پزشك قابلی شود. اگر ادبیاتش خوب است و ریاضیاتش ضعیف، نمیتوانید از او یك ریاضیدان بسازید و اگر روابط اجتماعی خوبی دارد نمیتواند او را وادار كنید كه حرفهای را انتخاب كند كه پشت درهای بسته و در تنهایی انجام بشود ! فرزندتان را همینگونه كه هست بپذیرید. خداوند از من و شما بر بندگان خود مهربانتر است. او میداند در هر كس چه استعدادهایی به ودیعه بگذارد و همین كار را هم كرده است. بزرگترین هنر درخت سیب این است كه بهترین سیب را بدهد و بزرگترین هنر ما پدر و مادرها هم همین است كه به فرزندانمان كمك كنیم تا با توجه به علاقه و استعدادی كه دارند بهترین شكوفایی را داشته باشند و برترین ثمر را بدهند. هرگز فرزندتان را به چیزی كه نیست مبدل نكنید.
فرزندتان را انتقامجو، بیاعتماد و خشن بار نیاورید
بهترین ارث، بهترین آموزش و برترین تربیت برای فرزندمان كاشتن بذرهای محبت در روح و روان اوست. وقتی با فرزندانمان لجبازی میكنیم، وقتی خشونت به خرج میدهیم، وقتی مرتباً تلافی میكنیم و به او بیاعتمادیم، همین ویژگیها را به او هم منتقل میكنیم و یاد میدهیم. اینها بدترین ویژگیهایی است كه میتوانیم در فرزندانمان پدید بیاوریم یا فعال كنیم. همه اینها موجب میشوند او تا پایان عمر طعم خوشحالی و خوشبختی واقعی را نچشد. فرزندتان را برای خوشحال و راضی بودن بار بیاورید نه برای انتقامجویی و خشونت. او را برای صلح و دوستی آموزش دهید نه برای دشمنی و جنگ و مشاجره.