تاریخچه وهابیت
مقدمه
بیش از سیصد سال است که جامعه بزرگ اسلامی از پدیده ای به نام وهابیت رنج می برد که پیامدهای جبران ناپذیر و زیان بار این گروه سالهاست که جهان اسلام را مورد تهدید قرار داده است. اندیشه های مخرب و بدعت گذار وهابی براساس اعتقادات موجود در فقه حنبلی در قرن چهارم پایه گذاری شد که با حلول تعاریف سلفی در قرن هشتم احیا گردید و در قرن دوازدهم سازمان یافت و در قرن چهاردهم هجری این مکتب به عنوان کالای سیا30 ازنقطه ای به نقطه دیگر صادر می گردید.. تاریخچه و جریان شناسی این گروه نشان از توطئه هایی دارد که دولتهای استعمارگر بر علیه مسلمین طراحی کرده اند تا با ایجاد انشقاق و تفرقه بین امت اسلامی و تزریق ادبیات زور و بدون پشتوانه عقلی در اعتقادات اسلامی، راه را برای حاکمیت خویش بر جهان اسلام باز نموده و تئوری تفرقه بیانداز و حکومت کن را در جهان اسلام عملی کنند.
محققان تاریخ وهابیت ثابت کرده اند که این فرقه در اصل به دستور مستقیم وزارت بریتانیا ایجاد شد، به عنوان مثال کتابهایی چون "پایه های استعمار" از خیری حماد و "تاریخ نجد" از سنت جان ویلبی یا و "خاطرات حاییم وایزمن" اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی و نیز "خاطرات مستر همفر" و ...، پرده از این راز برداشته و نقش جاسوسان وزارت مستعمرات انگلیس را در شکل گیری و تثبیت این فرقه ،حکایت می کند. در این سلسله گفتارها برآنیم تا با نگاهی تاریخی و اعتقادی از نحوه شکل گیری ،فعالیتها ، ریشه های اعتقادی،و جنایات وهابیت پرده برداری کنیم و با طرح و تفصیل شبهه افکنی های وهابیت علیه فرقه های اسلامی به خصوص مکتب تشیع پوچ بودن تفکرات آنها رابه اثبات برسانیم.
با شناختی که همفراز محمد ابن عبدالوهاب بدست آورده بود ،از وی به عنوان ابزاری برای توطئه چینی علیه اسلام بهره جست و در مدت تماس و همنشینی با عبد الوهاب عقاید واندیشه های دینی او را تشکیک نمود و تفکری خودساخته را به وی القاء نمود
توطئه چینی استعمار
در سال 1710 میلادی وزارت مستعمرات انگلستان 10 تن از جاسوسان حرفهای خود رابه مصر، عراق، ایران، عربستان و تركیه فرستاد. تا معلومات كافی به منظور تقویت راههایی برای ایجاد تفرقه میان مسلمین و گسترش تسلط بر كشورهای اسلامی جمعآوری كنند. در این میان مستر همفر به آستانه (تركیة امروزی و دولت عثمانی آن زمان) فرستاده شد و در آنجا خود را محمد نامید و با عالمی مسن از اهل تسنن و حنفی مذهب آشنا شد و پیش او درس میخواند و از این طریق در طی دو سال مأموریتش در آستانه یادگرفتن زبانهای تركی و عربی و فراگرفتن قرآن و تعلیمات شریعت اسلام پیشرفت بسیاری كرد و بعد از این مأموریت به لندن بازگشت و پس از گذشت 6ماه آموزش و دورههای مختلف و مطلع شدن از اسرار و نقاط ضعف و قوت اسلام و مسلمین این بار به بصره در عراق فرستاده شد.
وی در آنجا ابتدا وارد یك مسجد شد ولی بدلیل شك و سوءظن نسبت به او از آنجا خارج و وارد كاروانسرایی شد كه از آنجا نیز به دلیل مجرد بودن رانده شد و سپس وارد كارگاه نجاری شخصی شیعه به نام عبدالرضا شد و در آن زمان بود كه با محمد بن عبدالوهاب مواجه شد و تمام همت خود را صرف تعلیم و تربیت او كرد، تا در سال 1143 هجری نقشه ی او به وسیله آن شاگرد دستآموز به مرحلة عمل رسیده و مذهب استعماری وهابیت (مانند قادیانیه و امثال او) اعلام و شروع به كار كرد.
وی در خاطرات خویش آشنایی خود را با محمد ابن عبدالوهاب اینگونه بیان می کند:
«در كارگاه نجاری عبدالرضا با جوانی آشنا شدم كه به این دكان تردد داشت و هر سه زبان تركی، فارسی و عربی را میدانست، و در لباس طلاب علوم دینی بود، و بنام (محمد بن عبدالوهاب) نامیده میشد، این شخص جوانی سخت مغرور و متكبر و عصبی مزاج بود، و نسبت به حكومت عثمانی سخت بدبین بود، اما نسبت به حكومت فارس بیتفاوت بود، و علت دوستیش با صاحب نجاری (عبدالرضا) این بود كه هر دو با خلیفه عثمانی دشمن بودند.»1
وزارت مستعمرات نقشه دقیقی برای شیخ تهیه نموده است كه آن را باید اجرا كند، و این نقشه عبارتست از: تكفیر تمام مسلمانان و مباح بودن قتل آنان، و غارت كردن اموالشان، و هتك آبروی آنان، و فروختن آنان در بازار برده فروشان، و جواز برده ساختن مردانشان و كنیز گرفتن زنانشان
همفر شخصیت محمد ابن عبدالوهاب را ، در بدو آشناییش با وی اینگونه توصیف می کند:
«... این جوان مغرور (محمد بن عبدالوهاب) در فهم قرآن و سنت از درك خودش پیروی میكرد، و آراء و نظریات بزرگان مذاهب را طرد میكرد، نه تنها بزرگان زمانش و بزرگان مذاهب اربعه بلكه حتی درباره ابی بكر و عمر نیز ـ در صورتیكه از كتاب و سنت چیزی خلاف نظریات آنان مییافت ـ آراء آنان را هم به دیوار میزد.» 2
در بخش دیگری از خاطرات خویش می نویسد:
«من گمشده خودم را در محمد بن عبدالوهاب یافته بودم، زیرا آزادگی و غرور و منش و تنفری كه از علمای عصر خود داشت و استقلال نظرش كه حتی به خلفای چهارگانه نیز اهمیتی نمیداد، و تنها به فهم خودش در قرآن و سنت اتكاء میكرد... سخت نسبت به ابوحنیفه میتاخت، و درباره خودش میگفت: من از ابوحنیفه خیلی بیشتر میفهمم و مدعی بود که: نصف كتاب بخاری باطل است«3
با شناختی که همفراز محمد ابن عبدالوهاب بدست آورده بود ،از وی به عنوان ابزاری برای توطئه چینی علیه اسلام بهره جست و در مدت تماس و همنشینی با عبد الوهاب عقاید واندیشه های دینی او را تشکیک نمود و تفکری خودساخته را به وی القاء نمود.
همفر ماجرای چگونگی شستشوی مغزی محمد ابن عبدالوهاب را اینگونه شرح می دهد:
«من میان خودم و (محمد) محكمترین ارتباط ها را برقرار ساختم، و مرتب در او میدمیدم، و میگفتم او خیلی بیشتر از (علی و عمر) میفهمد، و میگفتم: اگر در زمان رسو ل خدا بودی حتما تو را برای خودش به جانشینی انتخاب میكرد، و مرتب به او میگفتم: من امید بسیاری دارم كه روزی اسلام به دست تو تجدید شود، زیرا تو تنها نجات دهندهای هستی كه امید است به وسیله تو اسلام از این سقوط نجات یابد... با محمد قرار گذاشتم كه در تفسیر قرآن طبق افكار خودمان بحث كنیم، و كاری به افكار مذاهب و بزرگان اسلام نداشته باشیم، و بدین منوال با همدیگر قرآن را میخواندیم و در قسمتهائی از آن بحث میكردیم ـ و منظور من از این سبك بحث این بود كه محمد را به دام اندازم ـ و محمد هم مرتب برای آنكه روشنفكری و آزاد فكری خودش را ثابت كند بیشتر نظریاتی كه من میدادم میپذیرفت«4
همفر پس از مراجعت به انگلستان و دیدار دبیر کل وزارت مستعمرات ، ماموریت یافت تا به وسیله محمد ابن عبدالوهاب مرحله جدیدی از نقشه خویش را آغاز کند چنانکه ماجرای ماموریتش را اینگونه شرح می دهد:
آنچه که موسوم به فرقه وهابیت است نه تنها ریشه های اصیل دینی ندارد ،بلکه به عنوان یک مکتب انحرافی ساخته و پرداخته استعمار است و به عنوان ملعبه ای برای اهداف شومی که قلب امت اسلامی را نشانه رفته طراحی گردیده است
«دبیر كل گفت: وزارت مستعمرات نقشه دقیقی برای شیخ تهیه نموده است كه آن را باید اجرا كند، و این نقشه عبارتست از:
1ـ تكفیر تمام مسلمانان و مباح بودن قتل آنان، و غارت كردن اموالشان، و هتك آبروی آنان، و فروختن آنان در بازار برده فروشان، و جواز برده ساختن مردانشان و كنیز گرفتن زنانشان.
2ـ نابود ساختن كعبه به نام اینكه جزء آثار بت پرستی است ـ اگر بتواند ـ و مانع شدن مردم از حج، و تحریك عشایر و قبایل به غارت قافلههای حجاج و كشتن آنان.
3ـ كوشش به منظور ایجاد روح نافرمانی نسبت به خلیفة عثمانی و تحریك مردم برای جنگیدن با او و تجهیز لشكرهائی برای این منظور، و نیز لازم است با شریفهای حجاز با تمام وسائل ممكنه مبارزه شود، و از نفوذ آنان كاسته گردد.
4ـ ویران ساختن قبهها و ضریحها و اماكن مقدسه مسلمانان در مكه و مدینه و دیگر بلاد اسلامی كه برایش امكان داشته باشد، به نام اینكه اینها بتپرستی و شرك و نوعی اهانت به شخصیت پیامبر و خلفای او و رجال اسلام است.
5ـ ایجاد هرج و مرج و آشوب در بلاد به هر اندازه كه بتواند.
6ـ انتشار قرآنی دست کاری شده ،که احادیثی كه ناظر به تحریف قرآن است در آن عملی شده باشد»5
از اینرو همفر پس از بازگشت از انگلستان به سوی بصره روانه شد و پس از آن در جستجوی محمد ابن عبدالوهاب عازم نجد گردید. وی با هماهنگی وزارت مستعمرات بریتانیا دور جدیدی از رایزنیهای خویش را برای قیام علیه حکومت عثمانی شروع کردو در نهایت باهمکاری محمد ابن سعود حاکم درعیه و محمد ابن عبد الوهاب مکتب وهابیت را به عنوان یک مکتب ابداعی به جوامع اسلامی تحمیل نمودند.
چکیده
آنچه که موسوم به فرقه وهابیت است نه تنها ریشه های اصیل دینی ندارد ،بلکه به عنوان یک مکتب انحرافی ساخته و پرداخته استعمار است و به عنوان ملعبه ای برای اهداف شومی که قلب امت اسلامی را نشانه رفته طراحی گردیده است .
پی نوشتها:
1-مزدوران انگلیس- خاطرات همفر جاسوس انگلیس ص32
2-همان ص36
3-همان ص37
4- همان ص39
5- همان ص92
منبع : تبیان
بیش از سیصد سال است که جامعه بزرگ اسلامی از پدیده ای به نام وهابیت رنج می برد که پیامدهای جبران ناپذیر و زیان بار این گروه سالهاست که جهان اسلام را مورد تهدید قرار داده است. اندیشه های مخرب و بدعت گذار وهابی براساس اعتقادات موجود در فقه حنبلی در قرن چهارم پایه گذاری شد که با حلول تعاریف سلفی در قرن هشتم احیا گردید و در قرن دوازدهم سازمان یافت و در قرن چهاردهم هجری این مکتب به عنوان کالای سیا30 ازنقطه ای به نقطه دیگر صادر می گردید.. تاریخچه و جریان شناسی این گروه نشان از توطئه هایی دارد که دولتهای استعمارگر بر علیه مسلمین طراحی کرده اند تا با ایجاد انشقاق و تفرقه بین امت اسلامی و تزریق ادبیات زور و بدون پشتوانه عقلی در اعتقادات اسلامی، راه را برای حاکمیت خویش بر جهان اسلام باز نموده و تئوری تفرقه بیانداز و حکومت کن را در جهان اسلام عملی کنند.
محققان تاریخ وهابیت ثابت کرده اند که این فرقه در اصل به دستور مستقیم وزارت بریتانیا ایجاد شد، به عنوان مثال کتابهایی چون "پایه های استعمار" از خیری حماد و "تاریخ نجد" از سنت جان ویلبی یا و "خاطرات حاییم وایزمن" اولین نخست وزیر رژیم صهیونیستی و نیز "خاطرات مستر همفر" و ...، پرده از این راز برداشته و نقش جاسوسان وزارت مستعمرات انگلیس را در شکل گیری و تثبیت این فرقه ،حکایت می کند. در این سلسله گفتارها برآنیم تا با نگاهی تاریخی و اعتقادی از نحوه شکل گیری ،فعالیتها ، ریشه های اعتقادی،و جنایات وهابیت پرده برداری کنیم و با طرح و تفصیل شبهه افکنی های وهابیت علیه فرقه های اسلامی به خصوص مکتب تشیع پوچ بودن تفکرات آنها رابه اثبات برسانیم.
با شناختی که همفراز محمد ابن عبدالوهاب بدست آورده بود ،از وی به عنوان ابزاری برای توطئه چینی علیه اسلام بهره جست و در مدت تماس و همنشینی با عبد الوهاب عقاید واندیشه های دینی او را تشکیک نمود و تفکری خودساخته را به وی القاء نمود
توطئه چینی استعمار
در سال 1710 میلادی وزارت مستعمرات انگلستان 10 تن از جاسوسان حرفهای خود رابه مصر، عراق، ایران، عربستان و تركیه فرستاد. تا معلومات كافی به منظور تقویت راههایی برای ایجاد تفرقه میان مسلمین و گسترش تسلط بر كشورهای اسلامی جمعآوری كنند. در این میان مستر همفر به آستانه (تركیة امروزی و دولت عثمانی آن زمان) فرستاده شد و در آنجا خود را محمد نامید و با عالمی مسن از اهل تسنن و حنفی مذهب آشنا شد و پیش او درس میخواند و از این طریق در طی دو سال مأموریتش در آستانه یادگرفتن زبانهای تركی و عربی و فراگرفتن قرآن و تعلیمات شریعت اسلام پیشرفت بسیاری كرد و بعد از این مأموریت به لندن بازگشت و پس از گذشت 6ماه آموزش و دورههای مختلف و مطلع شدن از اسرار و نقاط ضعف و قوت اسلام و مسلمین این بار به بصره در عراق فرستاده شد.
وی در آنجا ابتدا وارد یك مسجد شد ولی بدلیل شك و سوءظن نسبت به او از آنجا خارج و وارد كاروانسرایی شد كه از آنجا نیز به دلیل مجرد بودن رانده شد و سپس وارد كارگاه نجاری شخصی شیعه به نام عبدالرضا شد و در آن زمان بود كه با محمد بن عبدالوهاب مواجه شد و تمام همت خود را صرف تعلیم و تربیت او كرد، تا در سال 1143 هجری نقشه ی او به وسیله آن شاگرد دستآموز به مرحلة عمل رسیده و مذهب استعماری وهابیت (مانند قادیانیه و امثال او) اعلام و شروع به كار كرد.
وی در خاطرات خویش آشنایی خود را با محمد ابن عبدالوهاب اینگونه بیان می کند:
«در كارگاه نجاری عبدالرضا با جوانی آشنا شدم كه به این دكان تردد داشت و هر سه زبان تركی، فارسی و عربی را میدانست، و در لباس طلاب علوم دینی بود، و بنام (محمد بن عبدالوهاب) نامیده میشد، این شخص جوانی سخت مغرور و متكبر و عصبی مزاج بود، و نسبت به حكومت عثمانی سخت بدبین بود، اما نسبت به حكومت فارس بیتفاوت بود، و علت دوستیش با صاحب نجاری (عبدالرضا) این بود كه هر دو با خلیفه عثمانی دشمن بودند.»1
وزارت مستعمرات نقشه دقیقی برای شیخ تهیه نموده است كه آن را باید اجرا كند، و این نقشه عبارتست از: تكفیر تمام مسلمانان و مباح بودن قتل آنان، و غارت كردن اموالشان، و هتك آبروی آنان، و فروختن آنان در بازار برده فروشان، و جواز برده ساختن مردانشان و كنیز گرفتن زنانشان
همفر شخصیت محمد ابن عبدالوهاب را ، در بدو آشناییش با وی اینگونه توصیف می کند:
«... این جوان مغرور (محمد بن عبدالوهاب) در فهم قرآن و سنت از درك خودش پیروی میكرد، و آراء و نظریات بزرگان مذاهب را طرد میكرد، نه تنها بزرگان زمانش و بزرگان مذاهب اربعه بلكه حتی درباره ابی بكر و عمر نیز ـ در صورتیكه از كتاب و سنت چیزی خلاف نظریات آنان مییافت ـ آراء آنان را هم به دیوار میزد.» 2
در بخش دیگری از خاطرات خویش می نویسد:
«من گمشده خودم را در محمد بن عبدالوهاب یافته بودم، زیرا آزادگی و غرور و منش و تنفری كه از علمای عصر خود داشت و استقلال نظرش كه حتی به خلفای چهارگانه نیز اهمیتی نمیداد، و تنها به فهم خودش در قرآن و سنت اتكاء میكرد... سخت نسبت به ابوحنیفه میتاخت، و درباره خودش میگفت: من از ابوحنیفه خیلی بیشتر میفهمم و مدعی بود که: نصف كتاب بخاری باطل است«3
با شناختی که همفراز محمد ابن عبدالوهاب بدست آورده بود ،از وی به عنوان ابزاری برای توطئه چینی علیه اسلام بهره جست و در مدت تماس و همنشینی با عبد الوهاب عقاید واندیشه های دینی او را تشکیک نمود و تفکری خودساخته را به وی القاء نمود.
همفر ماجرای چگونگی شستشوی مغزی محمد ابن عبدالوهاب را اینگونه شرح می دهد:
«من میان خودم و (محمد) محكمترین ارتباط ها را برقرار ساختم، و مرتب در او میدمیدم، و میگفتم او خیلی بیشتر از (علی و عمر) میفهمد، و میگفتم: اگر در زمان رسو ل خدا بودی حتما تو را برای خودش به جانشینی انتخاب میكرد، و مرتب به او میگفتم: من امید بسیاری دارم كه روزی اسلام به دست تو تجدید شود، زیرا تو تنها نجات دهندهای هستی كه امید است به وسیله تو اسلام از این سقوط نجات یابد... با محمد قرار گذاشتم كه در تفسیر قرآن طبق افكار خودمان بحث كنیم، و كاری به افكار مذاهب و بزرگان اسلام نداشته باشیم، و بدین منوال با همدیگر قرآن را میخواندیم و در قسمتهائی از آن بحث میكردیم ـ و منظور من از این سبك بحث این بود كه محمد را به دام اندازم ـ و محمد هم مرتب برای آنكه روشنفكری و آزاد فكری خودش را ثابت كند بیشتر نظریاتی كه من میدادم میپذیرفت«4
همفر پس از مراجعت به انگلستان و دیدار دبیر کل وزارت مستعمرات ، ماموریت یافت تا به وسیله محمد ابن عبدالوهاب مرحله جدیدی از نقشه خویش را آغاز کند چنانکه ماجرای ماموریتش را اینگونه شرح می دهد:
آنچه که موسوم به فرقه وهابیت است نه تنها ریشه های اصیل دینی ندارد ،بلکه به عنوان یک مکتب انحرافی ساخته و پرداخته استعمار است و به عنوان ملعبه ای برای اهداف شومی که قلب امت اسلامی را نشانه رفته طراحی گردیده است
«دبیر كل گفت: وزارت مستعمرات نقشه دقیقی برای شیخ تهیه نموده است كه آن را باید اجرا كند، و این نقشه عبارتست از:
1ـ تكفیر تمام مسلمانان و مباح بودن قتل آنان، و غارت كردن اموالشان، و هتك آبروی آنان، و فروختن آنان در بازار برده فروشان، و جواز برده ساختن مردانشان و كنیز گرفتن زنانشان.
2ـ نابود ساختن كعبه به نام اینكه جزء آثار بت پرستی است ـ اگر بتواند ـ و مانع شدن مردم از حج، و تحریك عشایر و قبایل به غارت قافلههای حجاج و كشتن آنان.
3ـ كوشش به منظور ایجاد روح نافرمانی نسبت به خلیفة عثمانی و تحریك مردم برای جنگیدن با او و تجهیز لشكرهائی برای این منظور، و نیز لازم است با شریفهای حجاز با تمام وسائل ممكنه مبارزه شود، و از نفوذ آنان كاسته گردد.
4ـ ویران ساختن قبهها و ضریحها و اماكن مقدسه مسلمانان در مكه و مدینه و دیگر بلاد اسلامی كه برایش امكان داشته باشد، به نام اینكه اینها بتپرستی و شرك و نوعی اهانت به شخصیت پیامبر و خلفای او و رجال اسلام است.
5ـ ایجاد هرج و مرج و آشوب در بلاد به هر اندازه كه بتواند.
6ـ انتشار قرآنی دست کاری شده ،که احادیثی كه ناظر به تحریف قرآن است در آن عملی شده باشد»5
از اینرو همفر پس از بازگشت از انگلستان به سوی بصره روانه شد و پس از آن در جستجوی محمد ابن عبدالوهاب عازم نجد گردید. وی با هماهنگی وزارت مستعمرات بریتانیا دور جدیدی از رایزنیهای خویش را برای قیام علیه حکومت عثمانی شروع کردو در نهایت باهمکاری محمد ابن سعود حاکم درعیه و محمد ابن عبد الوهاب مکتب وهابیت را به عنوان یک مکتب ابداعی به جوامع اسلامی تحمیل نمودند.
چکیده
آنچه که موسوم به فرقه وهابیت است نه تنها ریشه های اصیل دینی ندارد ،بلکه به عنوان یک مکتب انحرافی ساخته و پرداخته استعمار است و به عنوان ملعبه ای برای اهداف شومی که قلب امت اسلامی را نشانه رفته طراحی گردیده است .
پی نوشتها:
1-مزدوران انگلیس- خاطرات همفر جاسوس انگلیس ص32
2-همان ص36
3-همان ص37
4- همان ص39
5- همان ص92
منبع : تبیان