مجله خلاقیت: بهار، تابستان، پاییز، زمستان و دوباره بهاری دیگر ... عیدتان مبارک ...
این بار می خواهم برایت راه هایی را نشان دهم که زندگیت را تغییر نمی دهد و روزهایت را تکراری می کنند. این راه ها فوق العاده است. معجزه می کند. همراهم شو تا شیوه روزمرگی کردن را با هم مرور کنیم.
اولین قدم و دقیق ترین پاسخی که همواره در برابر انسان هایی که برایت مطالب جدیدی می خواهند عنوان کنند و فریاد تغییر را سر می دهند این است که: این را که می دانم!! جواب نمی دهد ...
با این عملکرد ذهن شما یک مکانیزم فوق العاده قوی در برابر اینگونه افراد رقم می زند. خیالتان راحت باشد. این سیستم به قدری جانانه عمل میکندنکه تا مدت ها هیچ انسان متفاوتی در برابرتان ظاهر نمی شود.
شما به مرور در کنار کسانی قرار می گیرید که مطابق با خواسته های شما عمل می کنند. این جمع رؤیایی آنچنان بزمی برایتان برپا می کنند که دوست دارید زودتر شب شود و طلوع خورشید راهرگز نبینید. قبل از خواب شبانه، درست در شرایطی که بین خواب و بیداری هستید و بهترین زمان برای برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه شما است. زمان را از دست ندهید.
به مشکلات و بدبختی ها دقیق فکر کنید. به بدهی ها و قسط ها، بیچارگی ها همه اینها را به میدان بکشید. با تجسم خلاقتان رنگ دهید و حسشان کنید. آنقدر غرق این واقعیت ها شوید که خوابتان برود. ضمیر ناخودآگاه به دلیل اینکه هرگز به خواب نمی رود و بر طبق آخرین اطلاعات برنامه ریزی می شود، برایتان آنچه را که می خواهید فراهم می کند. مطمئن باشید. بسیاری تجربه کرده اند و سال هاست در حال استفاده هستند.
گاهی به بعضی برمی خورید که حرف های متفاوتی می زنند. مثلا می گویند: اگر می خواهی زندگیت تغییر پیدا کند، اندیشه هایت را تغییر بده. اینان در رؤیاها هستند. حتی به سخن بنیانگذار کمپانی دوو هم توجه نکنید که روزی گفت: انسان هایی به پیروزی می رسندکه رؤیاهایی عظیم در سر دارند. او یک استثنا بود.
این سخنان برای انسان های خاصی است. شما که خاص نیستید. زندگی تان را ادامه دهید.
رؤیا چیست!! حقیقت همین است. به سراغ افرادی بروید که سال ها است در گوشه ای ایستاده اندو ماهیانه اندک حقوقی می گیرند. در عوض هیچگاه شکست نمی خورند.
سراغ اینان بروید. راهی را به شما نشان خواهند داد که برای روزمرگی ردخور ندارد.
علم ثابت کرده است که همه چیز در این دنیا از انرژی است و از بین نمی رود و تبدیل می شود. افکار شما هم از انرژی هستند ومی توان آنها را تبدیل به جسم کرد. تصور کنیدکه روزی در ذهن خود به یک خودکار اندیشیدید، چندی بعد آن خودکار را خریداری نمودید.
از این قانون می توان نهایت استفاده را کرد. در عید امسال فرصت های طلایی دارید تا در دید و بازدیدها شرکت کنید و به جای حرف های کلیشه ای موفقیت آمیز و امیدبخش، از واقعیت ها سخن بگویید.
از اینکه چه سالی را سپری کردید. از گذشته و تمام اتفاقاتش! بحران های اقتصادی را می توان نقل محفل کرد. انرژی افکار شما برای سال جدید نیز اینها را ردگیری خواهد کرد. این قانون است. چه باور کنید و چه باور نکنید این اتفاق خواهد افتاد.
همیشه دنبال مقصر بگردید!
با انجام این عمل مسئولیت را از خود سلب کرده و تمامی اتفاقات را به محیط اطرافتان نسبت می دهید و از زیر بسیاری فشارها رها می شوید. ذهن به دنبال مقصر می گردد و شما به عنوان قربانی تلقی می شوید. نقش قربانی این روزها طعم دلچسبی دارد. همه برایتان دلسوزی می کنند و شما نیز به راهتان ادامه می دهید. در ضمن مورد توجه دیگران نیز قرار می گیرد.
از این جمله جیم رون هم عبور کنید که گفت: شما باید مسئولیت شخصی خود را برعهده بگیرید. شما نمی توانید شرایط، فصول یا جهت وزش باد را تغییر دهید، اما می توانید خود را تغییر دهید.
این جملات برای انسان های خاصی است. شما که خاص نیستید. زندگی تان را ادامه دهید.
هرگز، هرگز، هدفگذاری نکنید و اگر انجام دادید هرگز ننویسید! برایتان فقط نتیجه تحقیقی را می گویم تا متوجه شوید چرا نباید اهداف برگزید و ننوشت.
در سال 1979، از فارغ التحصیلان فوق لیسانس دانشکده مدیریت بازرگانی هاروارد سؤال شد: «آیا برای آینده خود هدف های مشخص و مکتوب دارید؟» معلوم شد که تنها 3 درصد آنها هدف های مشخص و مکتوب داشتند. سیزده درصد هدف داشتند اما مکتوب نبود.
به عبارت دیگر، 84 درصد آنها هیچ هدفی نداشتند؛ به جز آنکه از دانشگاه بیرون بیایند و تعطیلات تابستانی را به خوبی و خوشی بگذرانند. ده سال بعد، در سال 1989، پژوهشگران بار دیگر با اعضای آن کلاس مصاحبه کردند. معلوم شد که آن 13 درصد که هدف غیرمکتوب داشتند، دو برابر آن 84 درصد بی هدف، کسب درآمد می کردند اما جالب تر از همه، مشخص شد که آن 3 درصدی که هدف های مکتوب داشتند، ده برابر 97 درصد دیگر درآمد کسب می کردند. تنها تفاوت این اشخاص این بود که به هنگام ترک دانشگاه هدف مشخص و مکتوب داشتند.
دقت کردید. چه اتفاق وحشتناکی می افتد؟ اکنون در ادامه مطالب جالب تری را نیز خواهید دید.
ارل نایتینگل معتقد است: «خوشبختی مستلزم داشتن یک ایده آل یا یک هدف است.»
ویکتور فرانکل، بانی لوگوتراپی، می نویسد که بیشترین نیاز انسان ها، داشتن احساس معنا و هدف و مقصود در زندگی است. هدف ها به شما احساس معنا و منظور و مقصود می دهند. هدف ها به شما مسیری را نشان می دهند.
وقتی هدف انتخاب می کنید شادمانی سراغتان می آید و احساس انرژی و اعتماد به نفس فوق العاده ای پیدا کرده و می بینید که در زندگی مؤثرتر هستید. با هر قدمی که به سوی هدفتان برمی دارید بیشتر به این باور می رسید که می توانید هدف های بزرگتری برای زندگی خود در نر بگیرید و به آن برسید. با هدفگذاری، شما جهت تغییر در زندگی خود را کنترل می کنید. هدف برای شما حس اطمینانی را به وجود می آورد که زندگی در کنترل شما است و شادمانی شما زمانی است که می بینید به سوی خواسته هایتان در راهید.
با هدفگذاری منظم و حساب شده از فقر به ثروت و توانگری، از شکست به موفقیت و شادکامی می رسید و در فاصله ای اندک آنچنان اوج می گیرید که همه می مانند چه اتفاقی افتاده است. تجربه ثابت کرده افراد با هوش متوسط که هدف دارند از نوابغی که نمی دانند در زندگی دنبال چه می گردند پیشی می گیرند. شما با هدفگذاری، رسالت خویش را در این جهان هستی بهتر خواهید شناخت و با کسب موفقیت های بی نظیر به آرامش درونی و موفقیت خواهید رسید. این جملات برای انسان های خاصی است. شما که خاص نیستید زندگی تان را ادامه دهید.
می بینید با هدفگذاری چه اتفاقات وحشتناکی می افتد؟ روزمرگی از بین می رود و تغییری عجیب به وجود می آید. عادت های منفی را محکم تر از گذشته در آغوش بگیرید.
ترک این عادت ها سخت است و اصولا به چه قیمتی باید اینگونه رفتارها را ترک کرد؟
عادت های همیشگی مثل ورزش نکردن، تا دیر وقت بیدار ماندن، اتلاف وقت، کتاب نخواندن، مصرف دخانیات را با تمام قدرتتان ادامه دهید. تکرار این عادت ها باعث می گردندکه رفتارهایی پایدار برایتان شکل بگیرد.
هر چه دوست دارید بخورید! بدنتان را نیز فراموش کنید. فعلا که کار می کند.
تا می توانید تلویزیون ببینید. این عمل برای شما فضایی را فراهم می سازد که نفهمید ساعت ها و لحظه ها چگونه سپری می شوند.
هر چه خواستید ببینید!! فیلم هایی که در آن جدایی، بی وفایی و ... هست، فوق العاده تاثیرگذارند.
تمامی خبرها را دنبال کنید. چیزی را از قلم نیاندازید. ذهن شما دقیقا همه را برایتان برنامه ریزی می کند. هر چه خواستید گوش دهید. به خصوصدر مواقعی که حالات احساسی نامناسبی دارید، موسیقی هایی را گوش دهید که اشک شما را جاری می سازند. این گونه موسیقی ها حالات شگرفی را برایتان رقم می زند.
هرگز باور نکنید، هرگز!
ناپلئون هیل گفته است: می توانید هر چه می خواهید بشوید، اگر فقط از سر ایمان باور داشته باشید و طبق ایمان خود رفتار کنید، چون ذهن هر آنچه را بتواند درک و باور کند، می تواند به دست آورد. شاید در نگاه اول اینگونه جملات جالب به نظر برسد، حتی جالبتر این است که این را بارها تجربه کرده ایم اما این گونه جملات برای انسان هایی خاص هست. شما که خاص نیستید. به زندگی تان ادامه دهید.
ریچارد باخ نیز جمله جالبی دارد: دیر یا زود کسانی برنده می شوند که تصور می کنند می توانند برنده شوند. اگر اینگونه جملات را دنبال کنید، تغییر می کنید. برای عدم تغییر هرگز اینگونه جملات با باور نکنید. نمی دانم چرا عده ای اصرار دارند که زندگی انسان های دیگر را به تغییر بکشانند.
مقاله های علمی را هرگز نخوانید و در کلاس ها و سمینارهای موفقیت نیز شرکت نکنید. از تجارب انسان های موفق فرار کنید. باور کنید، کارتان تمام است. می شود آغاز تغییری عظیم!!
و اینک سال نود و دو ...
بعضی انسان ها رفتارهای عجیبی دارند، دوستی دارم که برای دهه نود نام جالبی انتخاب کرده است. خنده دارتر اینکه او دفترچه هدف دارد. در ابتدای دفترچه نوشته است: دهه نود، دهه طلایی زندگیم است.
با تمام اتفاقاتی که می افتد او جلو می رود. یک بار به هدف هایش نگاه کردم و با خنده گفتم تو واقعا فکر می کنی به اینها خواهی رسید؟
برایم داستانی گفت که جالب بود:
روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟
مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم.
حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی.
مورچه گفت: تمام سعی ام را می کنم ... حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری درمی آورد...
دوستم نگاهی به من انداخت وگفت: من نیز تمام سعی ام را می کنم، خدایی در همین نزدیکی است.
این راهکارها می توانند سال نود و دو را نیز برایتان مثل بقیه سال ها قرار دهند. به همین راحتی ...
اما فقط اگر احساس کردید شما نیز انسان خاصی هستید، از کنار زندگی تان به همین راحتی عبور نکنید. شکل دیگری ادامه دهید. روزی حسرت این لحظه ها را خواهید خورد. فقط برای خودت برخیز و زندگیت را به آتش تغییر کشان.
تمام سعی ات را بکن! خدایی در همین نزدیکی است!!
این بار می خواهم برایت راه هایی را نشان دهم که زندگیت را تغییر نمی دهد و روزهایت را تکراری می کنند. این راه ها فوق العاده است. معجزه می کند. همراهم شو تا شیوه روزمرگی کردن را با هم مرور کنیم.
اولین قدم و دقیق ترین پاسخی که همواره در برابر انسان هایی که برایت مطالب جدیدی می خواهند عنوان کنند و فریاد تغییر را سر می دهند این است که: این را که می دانم!! جواب نمی دهد ...
با این عملکرد ذهن شما یک مکانیزم فوق العاده قوی در برابر اینگونه افراد رقم می زند. خیالتان راحت باشد. این سیستم به قدری جانانه عمل میکندنکه تا مدت ها هیچ انسان متفاوتی در برابرتان ظاهر نمی شود.
شما به مرور در کنار کسانی قرار می گیرید که مطابق با خواسته های شما عمل می کنند. این جمع رؤیایی آنچنان بزمی برایتان برپا می کنند که دوست دارید زودتر شب شود و طلوع خورشید راهرگز نبینید. قبل از خواب شبانه، درست در شرایطی که بین خواب و بیداری هستید و بهترین زمان برای برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه شما است. زمان را از دست ندهید.
گاهی به بعضی برمی خورید که حرف های متفاوتی می زنند. مثلا می گویند: اگر می خواهی زندگیت تغییر پیدا کند، اندیشه هایت را تغییر بده. اینان در رؤیاها هستند. حتی به سخن بنیانگذار کمپانی دوو هم توجه نکنید که روزی گفت: انسان هایی به پیروزی می رسندکه رؤیاهایی عظیم در سر دارند. او یک استثنا بود.
این سخنان برای انسان های خاصی است. شما که خاص نیستید. زندگی تان را ادامه دهید.
رؤیا چیست!! حقیقت همین است. به سراغ افرادی بروید که سال ها است در گوشه ای ایستاده اندو ماهیانه اندک حقوقی می گیرند. در عوض هیچگاه شکست نمی خورند.
سراغ اینان بروید. راهی را به شما نشان خواهند داد که برای روزمرگی ردخور ندارد.
علم ثابت کرده است که همه چیز در این دنیا از انرژی است و از بین نمی رود و تبدیل می شود. افکار شما هم از انرژی هستند ومی توان آنها را تبدیل به جسم کرد. تصور کنیدکه روزی در ذهن خود به یک خودکار اندیشیدید، چندی بعد آن خودکار را خریداری نمودید.
از این قانون می توان نهایت استفاده را کرد. در عید امسال فرصت های طلایی دارید تا در دید و بازدیدها شرکت کنید و به جای حرف های کلیشه ای موفقیت آمیز و امیدبخش، از واقعیت ها سخن بگویید.
از اینکه چه سالی را سپری کردید. از گذشته و تمام اتفاقاتش! بحران های اقتصادی را می توان نقل محفل کرد. انرژی افکار شما برای سال جدید نیز اینها را ردگیری خواهد کرد. این قانون است. چه باور کنید و چه باور نکنید این اتفاق خواهد افتاد.
با انجام این عمل مسئولیت را از خود سلب کرده و تمامی اتفاقات را به محیط اطرافتان نسبت می دهید و از زیر بسیاری فشارها رها می شوید. ذهن به دنبال مقصر می گردد و شما به عنوان قربانی تلقی می شوید. نقش قربانی این روزها طعم دلچسبی دارد. همه برایتان دلسوزی می کنند و شما نیز به راهتان ادامه می دهید. در ضمن مورد توجه دیگران نیز قرار می گیرد.
از این جمله جیم رون هم عبور کنید که گفت: شما باید مسئولیت شخصی خود را برعهده بگیرید. شما نمی توانید شرایط، فصول یا جهت وزش باد را تغییر دهید، اما می توانید خود را تغییر دهید.
این جملات برای انسان های خاصی است. شما که خاص نیستید. زندگی تان را ادامه دهید.
هرگز، هرگز، هدفگذاری نکنید و اگر انجام دادید هرگز ننویسید! برایتان فقط نتیجه تحقیقی را می گویم تا متوجه شوید چرا نباید اهداف برگزید و ننوشت.
در سال 1979، از فارغ التحصیلان فوق لیسانس دانشکده مدیریت بازرگانی هاروارد سؤال شد: «آیا برای آینده خود هدف های مشخص و مکتوب دارید؟» معلوم شد که تنها 3 درصد آنها هدف های مشخص و مکتوب داشتند. سیزده درصد هدف داشتند اما مکتوب نبود.
به عبارت دیگر، 84 درصد آنها هیچ هدفی نداشتند؛ به جز آنکه از دانشگاه بیرون بیایند و تعطیلات تابستانی را به خوبی و خوشی بگذرانند. ده سال بعد، در سال 1989، پژوهشگران بار دیگر با اعضای آن کلاس مصاحبه کردند. معلوم شد که آن 13 درصد که هدف غیرمکتوب داشتند، دو برابر آن 84 درصد بی هدف، کسب درآمد می کردند اما جالب تر از همه، مشخص شد که آن 3 درصدی که هدف های مکتوب داشتند، ده برابر 97 درصد دیگر درآمد کسب می کردند. تنها تفاوت این اشخاص این بود که به هنگام ترک دانشگاه هدف مشخص و مکتوب داشتند.
دقت کردید. چه اتفاق وحشتناکی می افتد؟ اکنون در ادامه مطالب جالب تری را نیز خواهید دید.
ارل نایتینگل معتقد است: «خوشبختی مستلزم داشتن یک ایده آل یا یک هدف است.»
ویکتور فرانکل، بانی لوگوتراپی، می نویسد که بیشترین نیاز انسان ها، داشتن احساس معنا و هدف و مقصود در زندگی است. هدف ها به شما احساس معنا و منظور و مقصود می دهند. هدف ها به شما مسیری را نشان می دهند.
وقتی هدف انتخاب می کنید شادمانی سراغتان می آید و احساس انرژی و اعتماد به نفس فوق العاده ای پیدا کرده و می بینید که در زندگی مؤثرتر هستید. با هر قدمی که به سوی هدفتان برمی دارید بیشتر به این باور می رسید که می توانید هدف های بزرگتری برای زندگی خود در نر بگیرید و به آن برسید. با هدفگذاری، شما جهت تغییر در زندگی خود را کنترل می کنید. هدف برای شما حس اطمینانی را به وجود می آورد که زندگی در کنترل شما است و شادمانی شما زمانی است که می بینید به سوی خواسته هایتان در راهید.
با هدفگذاری منظم و حساب شده از فقر به ثروت و توانگری، از شکست به موفقیت و شادکامی می رسید و در فاصله ای اندک آنچنان اوج می گیرید که همه می مانند چه اتفاقی افتاده است. تجربه ثابت کرده افراد با هوش متوسط که هدف دارند از نوابغی که نمی دانند در زندگی دنبال چه می گردند پیشی می گیرند. شما با هدفگذاری، رسالت خویش را در این جهان هستی بهتر خواهید شناخت و با کسب موفقیت های بی نظیر به آرامش درونی و موفقیت خواهید رسید. این جملات برای انسان های خاصی است. شما که خاص نیستید زندگی تان را ادامه دهید.
می بینید با هدفگذاری چه اتفاقات وحشتناکی می افتد؟ روزمرگی از بین می رود و تغییری عجیب به وجود می آید. عادت های منفی را محکم تر از گذشته در آغوش بگیرید.
ترک این عادت ها سخت است و اصولا به چه قیمتی باید اینگونه رفتارها را ترک کرد؟
عادت های همیشگی مثل ورزش نکردن، تا دیر وقت بیدار ماندن، اتلاف وقت، کتاب نخواندن، مصرف دخانیات را با تمام قدرتتان ادامه دهید. تکرار این عادت ها باعث می گردندکه رفتارهایی پایدار برایتان شکل بگیرد.
هر چه دوست دارید بخورید! بدنتان را نیز فراموش کنید. فعلا که کار می کند.
تا می توانید تلویزیون ببینید. این عمل برای شما فضایی را فراهم می سازد که نفهمید ساعت ها و لحظه ها چگونه سپری می شوند.
هر چه خواستید ببینید!! فیلم هایی که در آن جدایی، بی وفایی و ... هست، فوق العاده تاثیرگذارند.
تمامی خبرها را دنبال کنید. چیزی را از قلم نیاندازید. ذهن شما دقیقا همه را برایتان برنامه ریزی می کند. هر چه خواستید گوش دهید. به خصوصدر مواقعی که حالات احساسی نامناسبی دارید، موسیقی هایی را گوش دهید که اشک شما را جاری می سازند. این گونه موسیقی ها حالات شگرفی را برایتان رقم می زند.
هرگز باور نکنید، هرگز!
ناپلئون هیل گفته است: می توانید هر چه می خواهید بشوید، اگر فقط از سر ایمان باور داشته باشید و طبق ایمان خود رفتار کنید، چون ذهن هر آنچه را بتواند درک و باور کند، می تواند به دست آورد. شاید در نگاه اول اینگونه جملات جالب به نظر برسد، حتی جالبتر این است که این را بارها تجربه کرده ایم اما این گونه جملات برای انسان هایی خاص هست. شما که خاص نیستید. به زندگی تان ادامه دهید.
ریچارد باخ نیز جمله جالبی دارد: دیر یا زود کسانی برنده می شوند که تصور می کنند می توانند برنده شوند. اگر اینگونه جملات را دنبال کنید، تغییر می کنید. برای عدم تغییر هرگز اینگونه جملات با باور نکنید. نمی دانم چرا عده ای اصرار دارند که زندگی انسان های دیگر را به تغییر بکشانند.
مقاله های علمی را هرگز نخوانید و در کلاس ها و سمینارهای موفقیت نیز شرکت نکنید. از تجارب انسان های موفق فرار کنید. باور کنید، کارتان تمام است. می شود آغاز تغییری عظیم!!
و اینک سال نود و دو ...
بعضی انسان ها رفتارهای عجیبی دارند، دوستی دارم که برای دهه نود نام جالبی انتخاب کرده است. خنده دارتر اینکه او دفترچه هدف دارد. در ابتدای دفترچه نوشته است: دهه نود، دهه طلایی زندگیم است.
با تمام اتفاقاتی که می افتد او جلو می رود. یک بار به هدف هایش نگاه کردم و با خنده گفتم تو واقعا فکر می کنی به اینها خواهی رسید؟
برایم داستانی گفت که جالب بود:
روزی حضرت سلیمان مورچه ای را در پای کوهی دید که مشغول جابجا کردن خاک های پایین کوه بود. از او پرسید: چرا این همه سختی را متحمل می شوی؟
مورچه گفت: معشوقم به من گفته اگر این کوه را جابجا کنی به وصال من خواهی رسید و من به عشق وصال او می خواهم این کوه را جابجا کنم.
حضرت سلیمان فرمود: تو اگر عمر نوح هم داشته باشی نمی توانی این کار را انجام بدهی.
مورچه گفت: تمام سعی ام را می کنم ... حضرت سلیمان که بسیار از همت و پشت کار مورچه خوشش آمده بود برای او کوه را جابجا کرد. مورچه رو به آسمان کرد و گفت: خدایی را شکر می گویم که در راه عشق، پیامبری را به خدمت موری درمی آورد...
دوستم نگاهی به من انداخت وگفت: من نیز تمام سعی ام را می کنم، خدایی در همین نزدیکی است.
این راهکارها می توانند سال نود و دو را نیز برایتان مثل بقیه سال ها قرار دهند. به همین راحتی ...
اما فقط اگر احساس کردید شما نیز انسان خاصی هستید، از کنار زندگی تان به همین راحتی عبور نکنید. شکل دیگری ادامه دهید. روزی حسرت این لحظه ها را خواهید خورد. فقط برای خودت برخیز و زندگیت را به آتش تغییر کشان.
تمام سعی ات را بکن! خدایی در همین نزدیکی است!!