اگر این مطلب را بخوانید باورتان شود که برای برخی از آدم ها و خصوصا آدم های تازه به دوران رسیده، پول نه تنها خوشبختی نمی آورد که آنها را بدبخت هم می کند و آنها را می کشد به ته خط سیاه بختی...
همشهری سرنخ: «پول برای آدم خوشبختی نمی آورد» شاید شما هم جزو آن دسته از افرادی هستید که به این جمله زیاد اعتقادی ندارید و اتفاقا درست برعکس آن فکر می کنید اما شاید اگر این مطلب را بخوانید باورتان شود که برای برخی از آدم ها و خصوصا آدم های تازه به دوران رسیده، پول نه تنها خوشبختی نمی آورد که آنها را بدبخت هم می کند و آنها را می کشد به ته خط سیاه بختی...
میلیونری که خدمتکار شد
- مبلغ: 3 میلیون دلار
- علت ورشکستگی: مواد مخدر
سال 2003 «کالی راجرز» 16 ساله با خانواده اش در انگلیس زندگی می کرد. کالی در یک رستوران کار می کرد و ساعتی 5 دلار و 83 سنت حقوق میگرفت. او یک روزبلیت یک بخت آزمایی را خرید و منتظر ماند تا روز قرعه کشی فرا رسد. روزی که شماره بلیت فرد برنده را اعلام کردندنکالی باورش نمی شدکه سه میلیون دلار برنده شده باشد. کالی 16 ساله تا آن زمان این همه پول به عمرش ندیده بود، برای اینکه پول هایش را زیاد خرج نکند چهار خانه بزرگ و چند ماشین مدل بالا خرید و مقداری از پولش را هم صرف دو عمل جراحی زیبا کرد.
کالی با پول های بادآورده اش نمی دانست باید چه کار کند و رفته رفته ولخرجی های او شروع شد. وی هدایای گرانبهایی برای دوستانش می خرید و حتی برای یکی از دوست هایش یک اتومبیل گرانقیمت خرید. او همچنین به یکی از دوستانش پیشنهاد داد تا در ازای دریافت حقوق راننده خصوصی اش شود. در کنار همه این ولخرجی ها، کالی بزرگترین اشتباه زندگی اش را مرتکب شد و همین اشتباه باعث شد تا او رفته رفته پول هایش را از دست بدهد. دختر نوجوان به مصرف کوکائین روی آورده بود و به همین دلیل در مدت نسبتا کوتاهی یک چهارم از ثروت خود را صرف استفاده از مواد مخدر کرد.
وقتی حساب بانکی کالی خالی شد، او دیگر پولی نداشت که با آن ثروتمند بودنشرا به رخ دیگران بکشد و برای همین شروع به فروختن خانه هایش یکی پس از دیگری کرد. بعد از فروختن خانه ها نوبت به فروش اتومبیل های گرانقیمت رسید. در مدت کوتاهی کالی مجبور به ترک خانه مجللی شد که در آن زندگی می کرد و یک خانه بسیار کوچک اجاره کرد. 64 هزار دلار تنها پول باقیمانده برای نوجوان میلیونر بود و او مجبور شد برای ادامه زندگی به عنوان خدمتکار مشغول به کار شود. به این ترتیب کالی راجرز همه ثروت خود را از دست داد و دوباره به همان پله اولی که روی آن ایستاده بود برگشت.
20 سال بدون پس انداز
- مبلغ: 5 میلیون دلار
- علت ورشکستگی: ولخرجی
«لو ایزنبرگ» اهل فلوریدا، یک کارگر ساده بود که مخارج زندگی اش را با پرورش حیوانات می گذراند.
ایزنبرگ همه سعی و تلاش خود را می کرد تا در مخارج زندگی اش صرفه جویی کند تا اینکه بالاخره یک روز شانس به او روکرد. در سیزدهم فوریه 1981، ایزنبرگ مبلغ 5 میلیون دلار در قرعه کشی بلیت بخت آزمایی نیویورک برنده شد. او به جای اینکه همه مبلغ پول را دریافت کند آن را به شرکت سرمایه گذاری سپرد تا در عوض به مدت 20 سال سالانه مبلغ 219 هزار دلار دریافت کند.
برنده شدن ایزنبرگ در قرعه کشی باعث شد تا از او در برنامه های تلویزیونی بسیاری دعوت کنند و ایزنبرگ هم تا جایی که می توانست به همه کمک می کرد تا اینکه سال 2001، شرکت ورشکست شد و او همه پول خود را از دست داد.
در همه این سال ها، ایزنبرگ هیچ پولی برای خود پس انداز نکرده بود و دوباره برای گذراندن مخارج زندگی اش محتاج حقوق بازنشستگی شد.
میلیونرپشت میله های زندان
- مبلغ: 3.1 میلیون دلار
- علت ورشکستگی: مواد مخدر
«ویلی هرت» با خانواده9 اش در میشیگان زندگی می کرد. او سال 1989 یک جایزه به مبلغ 3.1 میلیون دلار برنده شد. وقتی اطرافیان هرت از برنده شدن او مطلع شدند مطمئن بودندکه ویلی با این مقدار پولکارهای زیادی می تواند انجام دهد اما اتفاق هایی که در دو سال بعد برای ویلی افتاد همه را شگفت زده کرد. ویلی پولی که برنده شده بود را دریافت نکردو ترجیح داد سود آن را به طور سالیانه دریافت کند.
او هر سال مبلغ 156 هزار دلار می گرفت اما در سال دوم بدشانسی به هرت روی آورد. همسرش از وی جدا شد و حضانت هر دو فرزندخانواده به او سپرده شد زیرا هرت بیشتر پول های خود را صرف استفاده از مواد مخدر کرده بود و خانواده اش از دست او خسته شده بودند. این جدایی، مخارج هنگفتی روی دست ویلی گذاشت و او بیشتر پولی را که برنده شده بود، در این ماجرا از دست داد. پس از جدایی ویلی از همسرش، او با زن دیگری نامزد شد که البته این آشنایی پایان خوشی نداشت. یک روز ویلی پس از آنکه در خانه اش به دنبال مواد مخدر گشت و پیدا نکرد، آنقدر عصبانی شدکه با شلیک گلوله نامزدش را کشت چرا که فکر می کرد این زن مواد مخدرش را برداشته است، بعد از این حادثه هرت دستگیر شده و با حکم حبس ابد به زندان انداخته شد.
هشت سال میلیونری
- مبلغ: 16.2 میلیون دلار
- علت ورشکستگی: ولخرجی و قرض از بانک ها
«ویلیام پاست» از دوران کودکی زندگی بسیار سختی داشت. او هشت ساله بود که مادرش را از دست داد و پدرش وی را به یک یتیم خانه در پنسیلوانیای آمریکا فرستاد. ویلیام وقتی بزرگتر شد برای تامین مخارج زندگی اش به عنوان کارگر در برپایی جشن های مختلف مشغول به کار شد اما درآمدش برای یک زندگی راحت کافی نبود تا اینکه زندگی ویلیام در سال 1998 به کلی دگرگون شد. در این سال، ویلیام به فکر خرید یک بلیت بخت آزمایی افتاد اما پولی برای خرید بلیت نداشت. برای همین انگشترش را ند زن صاحبخانه گرو گذاشت تا یک بلیت بخت آزمایی 40 دلاری بخرد.
ویلیام در نهایت ناباوری برنده 16.2 میلیون دلار شد. وقتی ویلیام تبدیل به یک فرد میلیونر شد زن صاحبخانه به ویلیام گفت طبق قولی که هنگامقرض گرفتن پول داده باید یک سوم دارایی اش را به او بدهد که او هم همین کار را کرد و به این ترتیب یک سوم از جایزه اش را در همان ابتدا از دست داد. ویلیام بعد از آن شروع به خرج کردن پول هایش کرد و مقدار زیادی از پول هایش را بین خواهر و برادرانش تقسیم کرد و برای آنها خانه و ماشین خرید اما با اینجال باز هم برادر ویلیام یک آدمکش اجیر کرد تا ویلیام را به قتل برساند تا او بتواند تمامی اموالش را تصاحب کنداما این نقشه نافرجام ماند.
ویلیام یک هواپیمای شخصی و یک خانه بسیار مجلل خرید که ارزش آنها بیشتر از مقدار پولی بود که داشت. مدتی گذشت و ویلیام برای پرداخت قرض هایش مجبور شدنه تنها هواپیما و خانه اش را بفروشدبلکه از پول نقدی که در بانک هم داشت خرج کرد. 2.65میلیوندلار بیشتر برای ویلیام باقی نمانده بود و او با باقیمانده پولش دو خانه، چند موتورسیکلت، سه اتومبیل، یک کامیون و یک قایق بادبانی خرید، او هفت بار ازدواج کرد که هیچ یکاز این ازدواج ها پایان خوشی نداشت.
چند سالی گذشت و ویلیام کم کم مجبور شد موتورسیکلت ها، اتومبیل ها و قایقش را بفروشد چرا که دیگر قادر به پرداخت هزینه های زندگی اش نبود.
او در این شرایط به شدت عصبی شده بود تا جایی که یک بار به روی ماموران پلیس اسلحه کشید و همین مسئله باعث شد تا وی به اتهام خشونت دستگیر شده و به زندان انداخته شود.
او پس از آزاد شدن با حقوق از کارافتادگی ماهیانه 450 دلار زندگی می کرد تا اینکه هشت سال بعد از میلیونر شدن از دنیا رفت.
میلیونر بی جنبه
- مبلغ: یک میلیون دلار
- علت ورشکستگی: مواد مخدر
«آماندا کلاریتون» زن جوانی بود که بعد از جدایی از همسرش، به همراه تنها فرزندش در میشیگان زندگی می کرد.
آماندا بیکار بود و برای تامین مخارج زندگی اش مستمری می گرفت تا اینکه در پاییز سال 2011، او برنده یک میلیون دلار پول نقد در قرعه کشی بلیت بخت آزمایی شد.
با وجود اینکه آماندا پول زیادی به دست آورده بود اما همچنان ماهیانه مبلغ 200 دلار حقوق دریافت می کرد، در حالی که طبق قانون او بایدبه سازمانی که برایش پول می فرستادند اطلاع میداد که دیگر نیازی به این پول ندارد.
یک سال از این ماجرا گذشت تا اینکه سال 2012 یکی از همسایه های آماندا که او را می شناخت به تلویزیون محلی گزارش کرد خرج هایی که آماندا می کندمشکوک است. وقتی آماندا تحت تعقیب قرار گرفت معلوم شدکه او خوراکی های مورد نیاز خود را با کارت اعتباری 200 دلاری اش انجام می دهد و بقیه خریدهایش را از کارت دیگری انجام می دهد و هر آنچه که خریده را به خانه جدیدش می برد.
وقتی خبرنگار تلویزیون در این باره از آماندا پرسید او پاسخ داد: «من هنوز بیکارم. دو خانه دارم و برای اینکه از مخارج این دو خانه بربیایم به 200 دلار ماهیانه نیاز دارم.»
صحبت های آماندا خشم عمومی را برانگیخته بود. طبق قانون میشیگان دریافت کننده های کمک های دولتی می بایست هرگونه تغییر در درآمد زندگی را گزارش کنند و به این ترتیب آماندا کلایتون یک متقلب شناخته شد.
زن جوان تحت پیگرد قانونی قرار گرفت و دادگاه حکم دادکه او باید تمامی کمک های دولتی را که تا آن زمان گرفته بود برگرداند. کلایتون که جنبه ثروت بادآورده را نداشت یک سال پس از این ماجرا به دلیل استفاده بیش از حد از مواد مخدر در خانه اش جان باخت.
برنده بدشانس بانک
- مبلغ: 15.8 میلیون دلار
- علت ورشکستگی: مشروبات الکلی و ولخرجی
سال 2003 حساب بانکی «میشل کارول» اهل انگلیس برنده 15.8 میلیون دلار شد. حتما با خود فکر می کنید که میشل پس از برنده شدن این پول تبدیل به یک میلیونر شد و زندگی راحتی را آغاز کرد اما اشتباه می کنید زیرا سال 2012 میشل با ولخرجی هایی که کرده بود مجبور شد برای گذراندن مخارج زندگی اش رفتگر شود. میشل با پولی که برنده شده بود یک عمارت مجلل خرید و مهمانی های باشکوهی برگزار می کرد که هزینه هر کدام از آنها هزاران دلار می شد. همچنین او عادت کرده بود که هر روز سیگار گرانقیمتی به مبلغ سه هزار دلار بکشد. البته این نیمی از عادت های بسیار بد پولداری میشل بود. او اتومبیل های بسیار گران می خرید و مسابقه اتومبیلرانی در حیاط عمارتی که در آن زندگی می کرد به راه میانداخت.
در اکثر این مسابقه ها، ماشین میشل از دور خارج می شد و خسارت سنگینی برمی داشت. در پایان هر مسابقه، میشل ماشین را به ته دره ای که در کنار عمارتش بود می انداخت و به سراغ اتومبیل گرانقیمت دیگری می رفت. علاوه بر این ولخرجی ها، نیمی از ثروت میشل کارول صرف خرید نوشیدنی های الکل دار شد. وی بیشتر وقت ها در حالی که در رایط عادی به سر نمی برد در خیابان های خلوت نورفولک انگلیس دیوانه وار رانندگی میکردوهمین باعث شد تا همسایه ها از دست او به پلیس شکایت کنند. رفته رفته با خرج هایی که میشل می کرد پول او تمام شد و وی مجبور شد عمارتی که در آن زندگی می کرد را بفروشد. میشل کارول آنقدر فقیر شده بود که یک روز به دلیل پرداخت نکردن پول غذا و نوشیدنی که از یک سوپرمارکت برداشته بود دستگیر شد. خوراکی هایی که میشل دزدیده بود هفده دلار بیشتر قیمت نداشت اما قاضی دادگاه 138 دلار وی را جریمه کرد. میشل پس از فقیر شدن به خبرنگاران گفت: «من فقط به مواد مخدر فکر می کردم ومطمئنم قاچاقچی که از او مواد مخدر می خریدم بیشتر از من، پول هایی را که برنده شدم در حساب بانکی اش ذخیره کرده است.»
میلیونر ورشکسته
- مبلغ: 10 میلیوندلار
- علت ورزشکستگی: ولخرجی و شکست های تجاری
آوریل 2004 «لیزا آکراند» که از همسرش جدا شده بود به همراه تنها فرزندش در ماساچوست آمریکا زندگی میکرد. لیزا برای تفریح، یک بلیت بخت آزمایی خرید و در نهایت ناباوری نزدیک به 10 میلیون دلار برنده شد اما لیزا هم مثل همه افرادی که یک شبه پولدار شده بودند شروع به ولخرجی کرد. او به افتخار برنده شدن این همه پول یک مهمانی برای 20 نفر از دوستان و اعضای خانواده اش ترتیب داد. او برای این مهمانی نوشیدنی هایی سفارش داد که قیمت هر بطری آن به دویست دلار می رسید.
لیزا پسرش را به یک مدرسه خصوصی با شهریه سالانه ده هزار دلار فرستاد. او یک خانه بزرگ با مبلمان آخرین مدل خرید و برای پول خرج کردن به چندین سفر رفت. پس از همه این کارها وقت آن بودکه لیزا به آرزوی همیشگی خود برسد. او یک رستوران غذاهای دریایی در ماساچوست راه انداخت اما شش ماه بعد مشکلات مالی لیزا را مجبور کرد تا رستوران را تعطیل کند.
لیزا پس از برنده شدن در قرعه کشی تصمیم گرفت همه پول خود را خرج نکند و مقداری از آن را به همان شرکتی که پول را برنده شده بود بدهد تا سالانه مبلغ 35 هزار دلار به او سود بدهند اما در این بینیک شرکت مالی به لیزا پیشنهاد کرد تا پول را در آنجا سرمایه گذاری کند و سالانه مبلغ 200 هزار دلار دریافت کند، لیزا با کمال میل پذیرفت غافل از اینکه این سرمایه گذاری مالیات سنگینی را به دنبال دارد، به این ترتیب مالیات های کمرشکن باعث شد تا لیزا پول زیادی از دست بدهد و از طرفی ورشکستگی درتجارتی که راه انداخته بود باعث شد که او ثروت خود را از دست بدهد. او بعد از این شکست ها، مجبور شد منتظر بماند تا سود سالیانه خود را دریافت کند ولی پس از دریافت سود دیگر فرد ثروتمندی نبودو برای همین صدها بلیت بخت آزمایی دیگر خرید تا شاید بار دیگر برنده شود اما تا حالا که این اتفاق رخ نداده است.
میلیونر قاچاقچی
- مبلغ: 13 میلیون دلار
- علت ورشکستگی: کاشت ماری جوانا
سال 1990 بود، خانواده «الکس تاس» آنقدر فقیر شده بودند که حتی از پس مخارج روزانه شان هم برنمی آمدند با اینحال الکس یک بلیت بخت آزمایی خریده بود تا شاید برنده شود و زندگی شان تغییر کند. همینطور هم شد و او 13 میلیون دلار برنده شد. الکس شش فرزند داشت و همه آنها با شنیدن این خبر بسیار خوشحال شدند. بعد از این ماجرا الکس تصمیم گرفت برای مدتی هم که شده مثل آدم پولدارها زندگی کند، به همین دلیل او و همسرش به مدت یک ماه در هتلی ساکن شدندکه شبی هزار دلار کرایه آن بود، آنها هر روز و هر شب در رستوران های گرانقیمتغذا می خوردند، خرید می کردند و به تماشای تئاترهایی با بلیت های گران می رفتند. یک ماه گذشت و هم الکس و هم همسرش دیگر ازت این نوع زندگی خسته شده بودند، برای همین تصمیم گرفتند به فلوریدا برگردند.
به محض برگشتن، الکس زمینی به مساحت 10 هکتار خریداری کردو همراه فرزندانش برای زندگی به آنجا نقل مکان کردند. از همانجا بود که مشکلات خانواده تاس آغاز شد، هنوزمدت زیادی نگذشته بود که همسر الکس بعد از یک دعوای شدید، از شدت عصبانیت خودروی گرانقیمت شوهرش را به آتش کشید، بعد از مدت کوتاهی تاس برای آنکه مالیات ندهد اعلام ورشکستگی کرد اما ماموران متوجه نقشه او شدند و او با جریمه سنگینی روبرو شد اما این آخر ماجرا نبود، تاس که دلش می خواست خیلی زود ثروتش را چند برابر کند، در مزرعه خود شروع به پرورش ماری جوانا کرد ولی پلیس از ماجرا باخبر شد و تاس دستگیر شد. بعد از آنکه او راهی زندان شد، همه خانواده اش او را ترک کردند و او تنهای تنها ماند.
برنده ای زیر بار قرض
- مبلغ: 18 میلیوندلار
- علت ورشکستگی: خریدهای قسطی
سال 1993 جانت لی 52 ساله که از کره جنوبی به آمریکا مهاجرت کرده بود برنده 18 میلیوندلار پولنقد شد. البته جانت بیشتر پولخود را به سازمان های خیریه داد. او با باقیمانده پول یک خانه مجلل در سنت لوئیس آمریکا خرید. جانت که حسابی جوگیر شده بود تصمیم داشت تا جایی که می تواند به دیگران کمک کند، در این زمان او پول خود را سرمایه گذاری کرده بود و سالانه 620 هزار دلار دریافت می کرد و همچنان به کمک هایش ادامه می داد تا اینکه بالاخره به خاطر این کارها پول هایش تمام شد.
با اینکه او مقدار زیادی از پولش را از دست داده بود اما باز هم خیالش راحت بود که یک خانه مجلل دارد اما اشتباه بزرگی که در خرید خانه مرتکب شده بود این بود که وی به جای اینکه با پولی که برنده شده بود خانه بخرد از بانک وام گرفته بود و می بایست هر ماه قسط پول و بهره اش را پرداخت می کرد اما تاخیر او در پرداخت قسط ها باعث شد که هر سال مبلغ بدهی اش افزایش یابد تا اینکه سرانجام هنگامی که جانت لی تصمیم به تسویه حساب گرفت با وجود اینکه همه پولی را که برده بود به بانک داد اما باز هم مبلغ 750 هزار دلار به بانک مقروض شد.
همشهری سرنخ: «پول برای آدم خوشبختی نمی آورد» شاید شما هم جزو آن دسته از افرادی هستید که به این جمله زیاد اعتقادی ندارید و اتفاقا درست برعکس آن فکر می کنید اما شاید اگر این مطلب را بخوانید باورتان شود که برای برخی از آدم ها و خصوصا آدم های تازه به دوران رسیده، پول نه تنها خوشبختی نمی آورد که آنها را بدبخت هم می کند و آنها را می کشد به ته خط سیاه بختی...
میلیونری که خدمتکار شد
- مبلغ: 3 میلیون دلار
- علت ورشکستگی: مواد مخدر
سال 2003 «کالی راجرز» 16 ساله با خانواده اش در انگلیس زندگی می کرد. کالی در یک رستوران کار می کرد و ساعتی 5 دلار و 83 سنت حقوق میگرفت. او یک روزبلیت یک بخت آزمایی را خرید و منتظر ماند تا روز قرعه کشی فرا رسد. روزی که شماره بلیت فرد برنده را اعلام کردندنکالی باورش نمی شدکه سه میلیون دلار برنده شده باشد. کالی 16 ساله تا آن زمان این همه پول به عمرش ندیده بود، برای اینکه پول هایش را زیاد خرج نکند چهار خانه بزرگ و چند ماشین مدل بالا خرید و مقداری از پولش را هم صرف دو عمل جراحی زیبا کرد.
کالی با پول های بادآورده اش نمی دانست باید چه کار کند و رفته رفته ولخرجی های او شروع شد. وی هدایای گرانبهایی برای دوستانش می خرید و حتی برای یکی از دوست هایش یک اتومبیل گرانقیمت خرید. او همچنین به یکی از دوستانش پیشنهاد داد تا در ازای دریافت حقوق راننده خصوصی اش شود. در کنار همه این ولخرجی ها، کالی بزرگترین اشتباه زندگی اش را مرتکب شد و همین اشتباه باعث شد تا او رفته رفته پول هایش را از دست بدهد. دختر نوجوان به مصرف کوکائین روی آورده بود و به همین دلیل در مدت نسبتا کوتاهی یک چهارم از ثروت خود را صرف استفاده از مواد مخدر کرد.
وقتی حساب بانکی کالی خالی شد، او دیگر پولی نداشت که با آن ثروتمند بودنشرا به رخ دیگران بکشد و برای همین شروع به فروختن خانه هایش یکی پس از دیگری کرد. بعد از فروختن خانه ها نوبت به فروش اتومبیل های گرانقیمت رسید. در مدت کوتاهی کالی مجبور به ترک خانه مجللی شد که در آن زندگی می کرد و یک خانه بسیار کوچک اجاره کرد. 64 هزار دلار تنها پول باقیمانده برای نوجوان میلیونر بود و او مجبور شد برای ادامه زندگی به عنوان خدمتکار مشغول به کار شود. به این ترتیب کالی راجرز همه ثروت خود را از دست داد و دوباره به همان پله اولی که روی آن ایستاده بود برگشت.
20 سال بدون پس انداز
- مبلغ: 5 میلیون دلار
- علت ورشکستگی: ولخرجی
«لو ایزنبرگ» اهل فلوریدا، یک کارگر ساده بود که مخارج زندگی اش را با پرورش حیوانات می گذراند.
ایزنبرگ همه سعی و تلاش خود را می کرد تا در مخارج زندگی اش صرفه جویی کند تا اینکه بالاخره یک روز شانس به او روکرد. در سیزدهم فوریه 1981، ایزنبرگ مبلغ 5 میلیون دلار در قرعه کشی بلیت بخت آزمایی نیویورک برنده شد. او به جای اینکه همه مبلغ پول را دریافت کند آن را به شرکت سرمایه گذاری سپرد تا در عوض به مدت 20 سال سالانه مبلغ 219 هزار دلار دریافت کند.
برنده شدن ایزنبرگ در قرعه کشی باعث شد تا از او در برنامه های تلویزیونی بسیاری دعوت کنند و ایزنبرگ هم تا جایی که می توانست به همه کمک می کرد تا اینکه سال 2001، شرکت ورشکست شد و او همه پول خود را از دست داد.
در همه این سال ها، ایزنبرگ هیچ پولی برای خود پس انداز نکرده بود و دوباره برای گذراندن مخارج زندگی اش محتاج حقوق بازنشستگی شد.
میلیونرپشت میله های زندان
- مبلغ: 3.1 میلیون دلار
- علت ورشکستگی: مواد مخدر
«ویلی هرت» با خانواده9 اش در میشیگان زندگی می کرد. او سال 1989 یک جایزه به مبلغ 3.1 میلیون دلار برنده شد. وقتی اطرافیان هرت از برنده شدن او مطلع شدند مطمئن بودندکه ویلی با این مقدار پولکارهای زیادی می تواند انجام دهد اما اتفاق هایی که در دو سال بعد برای ویلی افتاد همه را شگفت زده کرد. ویلی پولی که برنده شده بود را دریافت نکردو ترجیح داد سود آن را به طور سالیانه دریافت کند.
او هر سال مبلغ 156 هزار دلار می گرفت اما در سال دوم بدشانسی به هرت روی آورد. همسرش از وی جدا شد و حضانت هر دو فرزندخانواده به او سپرده شد زیرا هرت بیشتر پول های خود را صرف استفاده از مواد مخدر کرده بود و خانواده اش از دست او خسته شده بودند. این جدایی، مخارج هنگفتی روی دست ویلی گذاشت و او بیشتر پولی را که برنده شده بود، در این ماجرا از دست داد. پس از جدایی ویلی از همسرش، او با زن دیگری نامزد شد که البته این آشنایی پایان خوشی نداشت. یک روز ویلی پس از آنکه در خانه اش به دنبال مواد مخدر گشت و پیدا نکرد، آنقدر عصبانی شدکه با شلیک گلوله نامزدش را کشت چرا که فکر می کرد این زن مواد مخدرش را برداشته است، بعد از این حادثه هرت دستگیر شده و با حکم حبس ابد به زندان انداخته شد.
هشت سال میلیونری
- مبلغ: 16.2 میلیون دلار
- علت ورشکستگی: ولخرجی و قرض از بانک ها
«ویلیام پاست» از دوران کودکی زندگی بسیار سختی داشت. او هشت ساله بود که مادرش را از دست داد و پدرش وی را به یک یتیم خانه در پنسیلوانیای آمریکا فرستاد. ویلیام وقتی بزرگتر شد برای تامین مخارج زندگی اش به عنوان کارگر در برپایی جشن های مختلف مشغول به کار شد اما درآمدش برای یک زندگی راحت کافی نبود تا اینکه زندگی ویلیام در سال 1998 به کلی دگرگون شد. در این سال، ویلیام به فکر خرید یک بلیت بخت آزمایی افتاد اما پولی برای خرید بلیت نداشت. برای همین انگشترش را ند زن صاحبخانه گرو گذاشت تا یک بلیت بخت آزمایی 40 دلاری بخرد.
ویلیام در نهایت ناباوری برنده 16.2 میلیون دلار شد. وقتی ویلیام تبدیل به یک فرد میلیونر شد زن صاحبخانه به ویلیام گفت طبق قولی که هنگامقرض گرفتن پول داده باید یک سوم دارایی اش را به او بدهد که او هم همین کار را کرد و به این ترتیب یک سوم از جایزه اش را در همان ابتدا از دست داد. ویلیام بعد از آن شروع به خرج کردن پول هایش کرد و مقدار زیادی از پول هایش را بین خواهر و برادرانش تقسیم کرد و برای آنها خانه و ماشین خرید اما با اینجال باز هم برادر ویلیام یک آدمکش اجیر کرد تا ویلیام را به قتل برساند تا او بتواند تمامی اموالش را تصاحب کنداما این نقشه نافرجام ماند.
ویلیام یک هواپیمای شخصی و یک خانه بسیار مجلل خرید که ارزش آنها بیشتر از مقدار پولی بود که داشت. مدتی گذشت و ویلیام برای پرداخت قرض هایش مجبور شدنه تنها هواپیما و خانه اش را بفروشدبلکه از پول نقدی که در بانک هم داشت خرج کرد. 2.65میلیوندلار بیشتر برای ویلیام باقی نمانده بود و او با باقیمانده پولش دو خانه، چند موتورسیکلت، سه اتومبیل، یک کامیون و یک قایق بادبانی خرید، او هفت بار ازدواج کرد که هیچ یکاز این ازدواج ها پایان خوشی نداشت.
چند سالی گذشت و ویلیام کم کم مجبور شد موتورسیکلت ها، اتومبیل ها و قایقش را بفروشد چرا که دیگر قادر به پرداخت هزینه های زندگی اش نبود.
او در این شرایط به شدت عصبی شده بود تا جایی که یک بار به روی ماموران پلیس اسلحه کشید و همین مسئله باعث شد تا وی به اتهام خشونت دستگیر شده و به زندان انداخته شود.
او پس از آزاد شدن با حقوق از کارافتادگی ماهیانه 450 دلار زندگی می کرد تا اینکه هشت سال بعد از میلیونر شدن از دنیا رفت.
میلیونر بی جنبه
- مبلغ: یک میلیون دلار
- علت ورشکستگی: مواد مخدر
«آماندا کلاریتون» زن جوانی بود که بعد از جدایی از همسرش، به همراه تنها فرزندش در میشیگان زندگی می کرد.
آماندا بیکار بود و برای تامین مخارج زندگی اش مستمری می گرفت تا اینکه در پاییز سال 2011، او برنده یک میلیون دلار پول نقد در قرعه کشی بلیت بخت آزمایی شد.
با وجود اینکه آماندا پول زیادی به دست آورده بود اما همچنان ماهیانه مبلغ 200 دلار حقوق دریافت می کرد، در حالی که طبق قانون او بایدبه سازمانی که برایش پول می فرستادند اطلاع میداد که دیگر نیازی به این پول ندارد.
وقتی خبرنگار تلویزیون در این باره از آماندا پرسید او پاسخ داد: «من هنوز بیکارم. دو خانه دارم و برای اینکه از مخارج این دو خانه بربیایم به 200 دلار ماهیانه نیاز دارم.»
صحبت های آماندا خشم عمومی را برانگیخته بود. طبق قانون میشیگان دریافت کننده های کمک های دولتی می بایست هرگونه تغییر در درآمد زندگی را گزارش کنند و به این ترتیب آماندا کلایتون یک متقلب شناخته شد.
زن جوان تحت پیگرد قانونی قرار گرفت و دادگاه حکم دادکه او باید تمامی کمک های دولتی را که تا آن زمان گرفته بود برگرداند. کلایتون که جنبه ثروت بادآورده را نداشت یک سال پس از این ماجرا به دلیل استفاده بیش از حد از مواد مخدر در خانه اش جان باخت.
برنده بدشانس بانک
- مبلغ: 15.8 میلیون دلار
- علت ورشکستگی: مشروبات الکلی و ولخرجی
سال 2003 حساب بانکی «میشل کارول» اهل انگلیس برنده 15.8 میلیون دلار شد. حتما با خود فکر می کنید که میشل پس از برنده شدن این پول تبدیل به یک میلیونر شد و زندگی راحتی را آغاز کرد اما اشتباه می کنید زیرا سال 2012 میشل با ولخرجی هایی که کرده بود مجبور شد برای گذراندن مخارج زندگی اش رفتگر شود. میشل با پولی که برنده شده بود یک عمارت مجلل خرید و مهمانی های باشکوهی برگزار می کرد که هزینه هر کدام از آنها هزاران دلار می شد. همچنین او عادت کرده بود که هر روز سیگار گرانقیمتی به مبلغ سه هزار دلار بکشد. البته این نیمی از عادت های بسیار بد پولداری میشل بود. او اتومبیل های بسیار گران می خرید و مسابقه اتومبیلرانی در حیاط عمارتی که در آن زندگی می کرد به راه میانداخت.
میلیونر ورشکسته
- مبلغ: 10 میلیوندلار
- علت ورزشکستگی: ولخرجی و شکست های تجاری
آوریل 2004 «لیزا آکراند» که از همسرش جدا شده بود به همراه تنها فرزندش در ماساچوست آمریکا زندگی میکرد. لیزا برای تفریح، یک بلیت بخت آزمایی خرید و در نهایت ناباوری نزدیک به 10 میلیون دلار برنده شد اما لیزا هم مثل همه افرادی که یک شبه پولدار شده بودند شروع به ولخرجی کرد. او به افتخار برنده شدن این همه پول یک مهمانی برای 20 نفر از دوستان و اعضای خانواده اش ترتیب داد. او برای این مهمانی نوشیدنی هایی سفارش داد که قیمت هر بطری آن به دویست دلار می رسید.
لیزا پسرش را به یک مدرسه خصوصی با شهریه سالانه ده هزار دلار فرستاد. او یک خانه بزرگ با مبلمان آخرین مدل خرید و برای پول خرج کردن به چندین سفر رفت. پس از همه این کارها وقت آن بودکه لیزا به آرزوی همیشگی خود برسد. او یک رستوران غذاهای دریایی در ماساچوست راه انداخت اما شش ماه بعد مشکلات مالی لیزا را مجبور کرد تا رستوران را تعطیل کند.
لیزا پس از برنده شدن در قرعه کشی تصمیم گرفت همه پول خود را خرج نکند و مقداری از آن را به همان شرکتی که پول را برنده شده بود بدهد تا سالانه مبلغ 35 هزار دلار به او سود بدهند اما در این بینیک شرکت مالی به لیزا پیشنهاد کرد تا پول را در آنجا سرمایه گذاری کند و سالانه مبلغ 200 هزار دلار دریافت کند، لیزا با کمال میل پذیرفت غافل از اینکه این سرمایه گذاری مالیات سنگینی را به دنبال دارد، به این ترتیب مالیات های کمرشکن باعث شد تا لیزا پول زیادی از دست بدهد و از طرفی ورشکستگی درتجارتی که راه انداخته بود باعث شد که او ثروت خود را از دست بدهد. او بعد از این شکست ها، مجبور شد منتظر بماند تا سود سالیانه خود را دریافت کند ولی پس از دریافت سود دیگر فرد ثروتمندی نبودو برای همین صدها بلیت بخت آزمایی دیگر خرید تا شاید بار دیگر برنده شود اما تا حالا که این اتفاق رخ نداده است.
میلیونر قاچاقچی
- مبلغ: 13 میلیون دلار
- علت ورشکستگی: کاشت ماری جوانا
سال 1990 بود، خانواده «الکس تاس» آنقدر فقیر شده بودند که حتی از پس مخارج روزانه شان هم برنمی آمدند با اینحال الکس یک بلیت بخت آزمایی خریده بود تا شاید برنده شود و زندگی شان تغییر کند. همینطور هم شد و او 13 میلیون دلار برنده شد. الکس شش فرزند داشت و همه آنها با شنیدن این خبر بسیار خوشحال شدند. بعد از این ماجرا الکس تصمیم گرفت برای مدتی هم که شده مثل آدم پولدارها زندگی کند، به همین دلیل او و همسرش به مدت یک ماه در هتلی ساکن شدندکه شبی هزار دلار کرایه آن بود، آنها هر روز و هر شب در رستوران های گرانقیمتغذا می خوردند، خرید می کردند و به تماشای تئاترهایی با بلیت های گران می رفتند. یک ماه گذشت و هم الکس و هم همسرش دیگر ازت این نوع زندگی خسته شده بودند، برای همین تصمیم گرفتند به فلوریدا برگردند.
به محض برگشتن، الکس زمینی به مساحت 10 هکتار خریداری کردو همراه فرزندانش برای زندگی به آنجا نقل مکان کردند. از همانجا بود که مشکلات خانواده تاس آغاز شد، هنوزمدت زیادی نگذشته بود که همسر الکس بعد از یک دعوای شدید، از شدت عصبانیت خودروی گرانقیمت شوهرش را به آتش کشید، بعد از مدت کوتاهی تاس برای آنکه مالیات ندهد اعلام ورشکستگی کرد اما ماموران متوجه نقشه او شدند و او با جریمه سنگینی روبرو شد اما این آخر ماجرا نبود، تاس که دلش می خواست خیلی زود ثروتش را چند برابر کند، در مزرعه خود شروع به پرورش ماری جوانا کرد ولی پلیس از ماجرا باخبر شد و تاس دستگیر شد. بعد از آنکه او راهی زندان شد، همه خانواده اش او را ترک کردند و او تنهای تنها ماند.
برنده ای زیر بار قرض
- مبلغ: 18 میلیوندلار
- علت ورشکستگی: خریدهای قسطی
سال 1993 جانت لی 52 ساله که از کره جنوبی به آمریکا مهاجرت کرده بود برنده 18 میلیوندلار پولنقد شد. البته جانت بیشتر پولخود را به سازمان های خیریه داد. او با باقیمانده پول یک خانه مجلل در سنت لوئیس آمریکا خرید. جانت که حسابی جوگیر شده بود تصمیم داشت تا جایی که می تواند به دیگران کمک کند، در این زمان او پول خود را سرمایه گذاری کرده بود و سالانه 620 هزار دلار دریافت می کرد و همچنان به کمک هایش ادامه می داد تا اینکه بالاخره به خاطر این کارها پول هایش تمام شد.