هیچ مطلب محرمانهای در کار نیست، فروش ویندوز فون افتضاح است. این پلتفرم نوآورانه مایکروسافت گرچه جذابیتهای خود را دارد، اما تنها ۲ درصد از بازار جهانی گوشی و کمتر از ۵ درصد از بازار تلفن همراه امریکا را به خود اختصاص داده است. مدیر عامل سامسونگ، که شرکت مطبوعش بزرگترین تولیدکنندهی تلفن همراه جهان است، به روشنی اذعان کرده که فروش گوشیهای ویندوزی بسیار بد است. پرسش اصلی اینکه چطور چنین پلتفرمی با آن همه قابلیت، نتوانسته نظر مثبت خریداران را به خود اختصاص دهد؟ در این مطلب از جنبههای گوناگون به این موضوع خواهیم پرداخت.
به نقل از ZoomIT، تأثیرگذاری مایکروسافت در حوزهی گوشیهای هوشمند آنچنان نبوده تا موفق شود کاربرانی که رایانههای ویندوزی دارند را ترغیب کند به جای خریداری گوشیهای آیفون یا اندرویدی، به تلفنهای همراهی که سیستم عامل مایکروسافت بر رویش نصب شده روی آورند.
عوامل موثر در این ناکامی چه هستند؟
سالهای سال، بیل گیتس در نطقها و صحبتهایش به دنیای تبلتها، گوشیهای هوشمند و دیگر ابزارهای هوشمند اشاره کرده است اما با این همه شرکت عریض و طویلش موفق نشده تا در این حوزه توفیق چندانی بدست آورد. بیایید به برخی رویکردهای غلط آنها در این مدت نظر کنیم:
اشتباه اول: بهتر است در گام نخست به اظهار نظرهای احمقانهی استیو بالمر در سال ۲۰۰۷ اشاره کنیم؛ و اینکه او معتقد بود گوشی آیفون هرگز به بازیگری جدی بدل نخواهد شد را یادآور شویم. خوشبختانه تمامی استراتژیهای اشتباه بالمر مکتوب بوده و اسناد آن هم موجود است!
اشتباه دوم: استراتژی تهیهی «سیستم عاملی برای همهی نیازها»! این طرح که درزمان مدیریت استیون سینوسفکی در برنامۀ کاری مایکروسافت قرار گرفت موجب شد تا آنها عرضهی ویندوز فون خود را به تعویق بیندازند و موفقیت آن را به کسب توفیق در سیستم عامل رومیزی و تبلت خود گره زنند، موضوعی که در نهایت به محدود شدن بازار آن انجامید و بعداً آمار و ارقام به خوبی نشان داد که تبلتهای ویندوزی هم نتوانستند برای مایکروسافت سود چندانی داشته باشند.
اشتباه سوم: مورد دیگر همکاری مشترک نوکیا و مایکروسافت برای تولید گوشیهای پرچمدار ویندوزیفونی است. نتیجه اینکه شرکت فنلاندی هنوز موفق نشده راهکار مناسبی را پس از رها کردن سیستم عامل سیمبیان و میگو (MeGoo) بیابد و سالهاست که بازار ایالات متحده را نیز از دست داده است.
هر یک از این اشتباهات را میتوان به صورت بالقوه برطرف نمود و نهایتاً به مدیریت بهتر بازار و کسب سهم بیشتری از آن نائل شد. حقیقیت آن است که استراتژیها قابل تغییر هستند و میتوان توسعه دهندگان نرمافزار را به طرق گوناگون با خود همراه نمود. نوکیا نیز قادر است مشکلات خود را در نهایت رفع کند. از سوی دیگر با اعلام بازنشستگی استیو بالمر از سوی خودش شاید بتوان امیدوار بود که کمتر شاهد اشتباهات تصمیمگیری در رأس هرم مایکروسافت باشیم.
اما مشکل حقیقی چیست
هیچ یک از این سه عامل بالا علت اصلی ناکامیهای بیپایان ویندوزفون در بازار پر رقابت امروز نیستند. بدتر از همه اینکه آنها هنوز نتواستهاند توفیقی در رفع همین موارد ساده بیابند. مشکل اصلی یاران بیل گیتس این است که:
آیا میتوان حتی یک علت برای احساس نیاز کاربران به ویندوز فون بیابیم یا خیر؟ باید از خود بپرسیم چرا باید ویندوز فون اصلاً وجود خارجی داشته باشد؟ آیا بستر بهتری است؟ ارزانتر است؟ سریعتر است؟ سادهتر است؟ ایمنتر است؟ ارتباط و اتصالات بیشتری دارد؟ پس چه چیزی است که آن را از دیگر رقبا متمایز کرده؟
مایکروسافت زحمت طراحی سیستم عاملی مخصوص گوشیهای هوشمند را بر خود هموار کرده تا آن را در حوزههایی که خود در آنها حائز مزیت است، پیشرفت دهد؛ برای نمونه ابزارهایی چون برنامه واژهپرداز Word، یا Outlook و حتی کنسول بازی Xbox. مشکل این است که کاربران گوشیهای هوشمند علاقهای به این موضوعات ندارند یا این موارد نیازهای اصلی آنها نیستند.
در سال ۲۰۱۲، شرکت مخابرات انگلیسی O2 تحقیق جامعی بر روی استفاده کنندگان تلفن همراه انجام داد. نتایج این تحقیق نشان داد که کاربران عادی بیش از ۲ ساعت را با تلفن خود سپری میکنند. اغلب این زمان نیز صرف فعالیتهایی میشود که بر خلاف آیفون یا سایر گوشیهای اندرویدی، در ویندوزفون محلی از اعراب ندارد!
برای مثال، کاربران گوشیهای هوشمند اغلب زمان خود را به وب گردی در شبکهی اینترنت، سر زدن به حساب فیسبوک، ارسال توئیت در توئیتر، گوش کردن به موسیقیهای مورد علاقه یا سایر فعالیتهای مشابه میگذرانند. حال شما قضاوت کنید، آیا ویندوز فون در این زمینهها نسبت به آیفون یا اندروید برتری دارد؟ اگر ضعیفتر نباشد قویتر نیست!
قابلیت نوآورانهای چون PeopleHub در گوشیهای ویندوز فون مزیتی انکارناپذیر برای کاربرانی است که مایلند تمامی اطلاعات و موارد مربوط به شبکههای اجتماعی خود را یکجا داشته باشند. اما این ابزاری نیست که بتواند برای اغلب کاربران جالب توجه باشد، چرا که بنا به تازهترین تحقیقات صورت گرفته مشخص شده است که کاربران روزی ۱۴ مرتبه به حساب فیسبوک خود سر میزنند؛ به همین خاطر یک برنامه اختصاصی برای فیسبوک بیشتر از PeopleHub مایکروسافت به دردشان میخورد.
بستن پنجرهی فرصتها
آیا راهی برای ویندوز فون باقی مانده تا قابلیت خود را به اثبات برساند؟ شاید شرکتهای ارائهدهندهی خدمات تلفن همراه (شبکه) مایل باشند تا قدرت اندروید یا آیفون را کمی محدود کنند، و این موضوع میتواند به ایجاد فرصتی برای همکاری آنها با مایکروسافت بینجامد. فرصتهای موجود برای ایجاد اکوسیستم سوم تلفن همراه و فراهم آوردن موفقیت آن حداقل در تئوری و بر روی کاغذ موجب بالا رفتن شانس یاران بیلگیتس میشود. اما نکته اینجاست که مایکروسافت هنوز از این موضوع اطمینان ندارد.
در نظر داشته باشید که بحثهای مثبتی که اخیراً در وبلاگ سخنگوی مایکروسافت، فرانک ایکس آمده به خوبی نشان میدهد که: ویندوز فون توانسته در برخی مناطق تا ۱۰ درصد از بازار را به خود اختصاص دهد و بنا به نتایج تازهترین تحقیق موسسه IDC، ویندوز فون حتی از بلکبری و آیفون به ترتیب در ۲۶ و ۷ بازار پیشی گرفته است. این موفقیتهای نسبی موید آن است که مزیتهایی که در گوشیهای ویندوزفون وجود دارد توانسته به تدریج جایگاه خود را در بین مصرف کنندگان باز کند.
عداد و ارقام فعلی میزان نفوذ محصولات گوناگون در بازار گوشیهای هوشمند از این قرار است که اندروید و آیفون به ترتیب ۴۸ و ۱۹ درصد از بازار را به خود اختصاص دادهاند. جالب اینکه سیستم عامل پراستفادهی بعدی یعنی سیمبیان نوکیا با ۱۵ درصد سهم از بازار قرار دارد و بعد از آن بلکبری با ۸ درصد جای گرفته است.
خبر بد اینکه اگر مایکروسافت دست نجنباند بازار گوشیهای هوشمند را برای همیشه از دست خواهد داد. فروش هر یک از گوشیهای آیفون یا اندروید در نهایت به خریداری برنامههای کاربردی، بازی، موسیقی، فیلم و سایر موارد قابل اجرا در آن اکوسیستمها منتهی میشود. حجم عمدهای از این خریدها را نمیتوان به پلتفرم جدید منتقل کرد به همین خاطر آنها ناچار به ادامهی کار با نسخههای تازهتری از همین سیستم عامل میشوند. به همین خاطر است که زمان به سرعت به ضرر مایکروسافت در گذر است و آنها کمکم شانس حضور در فازهای بعدی از این صنعت را از دست میدهند.
برای کسب موفقیت در این شرایط، مایکروسافت نه تنها باید مزیتهای برتر محصولات خود را به خریداران اثبات کند، بلکه باید به نحوی کاربران فعلی آیفون و اندروید را متقاعد نماید تا این بسترها و هر آنچه برای آن خریداری کردهاند را رها کرده و به ویندوز فون مهاجرت کنند. موضوعی که چندان ساده نیست.
به نقل از ZoomIT، تأثیرگذاری مایکروسافت در حوزهی گوشیهای هوشمند آنچنان نبوده تا موفق شود کاربرانی که رایانههای ویندوزی دارند را ترغیب کند به جای خریداری گوشیهای آیفون یا اندرویدی، به تلفنهای همراهی که سیستم عامل مایکروسافت بر رویش نصب شده روی آورند.
عوامل موثر در این ناکامی چه هستند؟
سالهای سال، بیل گیتس در نطقها و صحبتهایش به دنیای تبلتها، گوشیهای هوشمند و دیگر ابزارهای هوشمند اشاره کرده است اما با این همه شرکت عریض و طویلش موفق نشده تا در این حوزه توفیق چندانی بدست آورد. بیایید به برخی رویکردهای غلط آنها در این مدت نظر کنیم:
اشتباه اول: بهتر است در گام نخست به اظهار نظرهای احمقانهی استیو بالمر در سال ۲۰۰۷ اشاره کنیم؛ و اینکه او معتقد بود گوشی آیفون هرگز به بازیگری جدی بدل نخواهد شد را یادآور شویم. خوشبختانه تمامی استراتژیهای اشتباه بالمر مکتوب بوده و اسناد آن هم موجود است!
اشتباه دوم: استراتژی تهیهی «سیستم عاملی برای همهی نیازها»! این طرح که درزمان مدیریت استیون سینوسفکی در برنامۀ کاری مایکروسافت قرار گرفت موجب شد تا آنها عرضهی ویندوز فون خود را به تعویق بیندازند و موفقیت آن را به کسب توفیق در سیستم عامل رومیزی و تبلت خود گره زنند، موضوعی که در نهایت به محدود شدن بازار آن انجامید و بعداً آمار و ارقام به خوبی نشان داد که تبلتهای ویندوزی هم نتوانستند برای مایکروسافت سود چندانی داشته باشند.
اشتباه سوم: مورد دیگر همکاری مشترک نوکیا و مایکروسافت برای تولید گوشیهای پرچمدار ویندوزیفونی است. نتیجه اینکه شرکت فنلاندی هنوز موفق نشده راهکار مناسبی را پس از رها کردن سیستم عامل سیمبیان و میگو (MeGoo) بیابد و سالهاست که بازار ایالات متحده را نیز از دست داده است.
هر یک از این اشتباهات را میتوان به صورت بالقوه برطرف نمود و نهایتاً به مدیریت بهتر بازار و کسب سهم بیشتری از آن نائل شد. حقیقیت آن است که استراتژیها قابل تغییر هستند و میتوان توسعه دهندگان نرمافزار را به طرق گوناگون با خود همراه نمود. نوکیا نیز قادر است مشکلات خود را در نهایت رفع کند. از سوی دیگر با اعلام بازنشستگی استیو بالمر از سوی خودش شاید بتوان امیدوار بود که کمتر شاهد اشتباهات تصمیمگیری در رأس هرم مایکروسافت باشیم.
اما مشکل حقیقی چیست
هیچ یک از این سه عامل بالا علت اصلی ناکامیهای بیپایان ویندوزفون در بازار پر رقابت امروز نیستند. بدتر از همه اینکه آنها هنوز نتواستهاند توفیقی در رفع همین موارد ساده بیابند. مشکل اصلی یاران بیل گیتس این است که:
آیا میتوان حتی یک علت برای احساس نیاز کاربران به ویندوز فون بیابیم یا خیر؟ باید از خود بپرسیم چرا باید ویندوز فون اصلاً وجود خارجی داشته باشد؟ آیا بستر بهتری است؟ ارزانتر است؟ سریعتر است؟ سادهتر است؟ ایمنتر است؟ ارتباط و اتصالات بیشتری دارد؟ پس چه چیزی است که آن را از دیگر رقبا متمایز کرده؟
مایکروسافت زحمت طراحی سیستم عاملی مخصوص گوشیهای هوشمند را بر خود هموار کرده تا آن را در حوزههایی که خود در آنها حائز مزیت است، پیشرفت دهد؛ برای نمونه ابزارهایی چون برنامه واژهپرداز Word، یا Outlook و حتی کنسول بازی Xbox. مشکل این است که کاربران گوشیهای هوشمند علاقهای به این موضوعات ندارند یا این موارد نیازهای اصلی آنها نیستند.
در سال ۲۰۱۲، شرکت مخابرات انگلیسی O2 تحقیق جامعی بر روی استفاده کنندگان تلفن همراه انجام داد. نتایج این تحقیق نشان داد که کاربران عادی بیش از ۲ ساعت را با تلفن خود سپری میکنند. اغلب این زمان نیز صرف فعالیتهایی میشود که بر خلاف آیفون یا سایر گوشیهای اندرویدی، در ویندوزفون محلی از اعراب ندارد!
برای مثال، کاربران گوشیهای هوشمند اغلب زمان خود را به وب گردی در شبکهی اینترنت، سر زدن به حساب فیسبوک، ارسال توئیت در توئیتر، گوش کردن به موسیقیهای مورد علاقه یا سایر فعالیتهای مشابه میگذرانند. حال شما قضاوت کنید، آیا ویندوز فون در این زمینهها نسبت به آیفون یا اندروید برتری دارد؟ اگر ضعیفتر نباشد قویتر نیست!
قابلیت نوآورانهای چون PeopleHub در گوشیهای ویندوز فون مزیتی انکارناپذیر برای کاربرانی است که مایلند تمامی اطلاعات و موارد مربوط به شبکههای اجتماعی خود را یکجا داشته باشند. اما این ابزاری نیست که بتواند برای اغلب کاربران جالب توجه باشد، چرا که بنا به تازهترین تحقیقات صورت گرفته مشخص شده است که کاربران روزی ۱۴ مرتبه به حساب فیسبوک خود سر میزنند؛ به همین خاطر یک برنامه اختصاصی برای فیسبوک بیشتر از PeopleHub مایکروسافت به دردشان میخورد.
بستن پنجرهی فرصتها
آیا راهی برای ویندوز فون باقی مانده تا قابلیت خود را به اثبات برساند؟ شاید شرکتهای ارائهدهندهی خدمات تلفن همراه (شبکه) مایل باشند تا قدرت اندروید یا آیفون را کمی محدود کنند، و این موضوع میتواند به ایجاد فرصتی برای همکاری آنها با مایکروسافت بینجامد. فرصتهای موجود برای ایجاد اکوسیستم سوم تلفن همراه و فراهم آوردن موفقیت آن حداقل در تئوری و بر روی کاغذ موجب بالا رفتن شانس یاران بیلگیتس میشود. اما نکته اینجاست که مایکروسافت هنوز از این موضوع اطمینان ندارد.
در نظر داشته باشید که بحثهای مثبتی که اخیراً در وبلاگ سخنگوی مایکروسافت، فرانک ایکس آمده به خوبی نشان میدهد که: ویندوز فون توانسته در برخی مناطق تا ۱۰ درصد از بازار را به خود اختصاص دهد و بنا به نتایج تازهترین تحقیق موسسه IDC، ویندوز فون حتی از بلکبری و آیفون به ترتیب در ۲۶ و ۷ بازار پیشی گرفته است. این موفقیتهای نسبی موید آن است که مزیتهایی که در گوشیهای ویندوزفون وجود دارد توانسته به تدریج جایگاه خود را در بین مصرف کنندگان باز کند.
عداد و ارقام فعلی میزان نفوذ محصولات گوناگون در بازار گوشیهای هوشمند از این قرار است که اندروید و آیفون به ترتیب ۴۸ و ۱۹ درصد از بازار را به خود اختصاص دادهاند. جالب اینکه سیستم عامل پراستفادهی بعدی یعنی سیمبیان نوکیا با ۱۵ درصد سهم از بازار قرار دارد و بعد از آن بلکبری با ۸ درصد جای گرفته است.
خبر بد اینکه اگر مایکروسافت دست نجنباند بازار گوشیهای هوشمند را برای همیشه از دست خواهد داد. فروش هر یک از گوشیهای آیفون یا اندروید در نهایت به خریداری برنامههای کاربردی، بازی، موسیقی، فیلم و سایر موارد قابل اجرا در آن اکوسیستمها منتهی میشود. حجم عمدهای از این خریدها را نمیتوان به پلتفرم جدید منتقل کرد به همین خاطر آنها ناچار به ادامهی کار با نسخههای تازهتری از همین سیستم عامل میشوند. به همین خاطر است که زمان به سرعت به ضرر مایکروسافت در گذر است و آنها کمکم شانس حضور در فازهای بعدی از این صنعت را از دست میدهند.
برای کسب موفقیت در این شرایط، مایکروسافت نه تنها باید مزیتهای برتر محصولات خود را به خریداران اثبات کند، بلکه باید به نحوی کاربران فعلی آیفون و اندروید را متقاعد نماید تا این بسترها و هر آنچه برای آن خریداری کردهاند را رها کرده و به ویندوز فون مهاجرت کنند. موضوعی که چندان ساده نیست.