سال ۹۲ با اکران چند فیلم از جمله انیمیشن سینمایی "تهران ۱۵۰۰" به کارگردانی بهرام عظیمی برای سینمای ایران آغاز شد. اکران این فیلم اگر چه با تاخیر صورت گرفت اما منتظران تماشای اولین فیلم بلند انیمیشن را خوشحال کرد. نگارنده ضمن قدرشناسی از زحمات چند ساله فیلمساز (انیماتور) که با وجود کاستی های فراوان نرم افزاری و سخت افزاری در زمینه انیمیشن فیلم قابل قبولی از لحاظ تکنیکی را به نمایش گذاشته است نکاتی چند را یاد آور می شود.
از دیر باز تاکنون بشر آرزوها، رویاها، امیدها و ترس های خود را در قالب شعر و داستان های افسانه ای، اساطیری و حماسی ریخته و به صورت شفاهی و مکتوب آن ها را به نسل های بعدی انتقال داده است. در این فرایند نقش هنرهای تجسمی و تصویری بسیار کوچک بوده است اما در جهان حاضر گرایش به انتقال مفاهیم از راه تصاویر روز به روز بیشتر می شود و به همین نسبت نقش رسانه های تصویری افزایش می یابد و در یکصد ساله اخیر نقش سینما قابل توجه است. پیدایش انیمیشن را اگر قبل از سینما ندانیم دست کم همزمان با آن سابقه تاریخی دارد و همپای آن دچار فراز و نشیب ها و تغییرات شده است و تقریبا تمام ژانرها و سبک های سینمایی در انیمیشن جایگاه دارند و در حقیقت می توان انیمیشن را زیر شاخه ای از سینما دانست که همه آن گستردگی را دارد.
اما این زیر شاخه از همان روز های نخست دارای ویژگی ذاتی ممتازی بوده و هست که بقیه ی شاخه های سینما به تازگی و با پیشرفت شگرف دانش، فن آوری و حقه های سینمایی و با صرف وقت و هزینه های گزاف به آن رسیده اند و این ویژگی چیزی جز آزادی فراوان در به تصویر کشیدن و نمایش رویاها و تخیلات و آنچه در جهان واقع امکان روی دادن آن نیست، می باشد. مزیت استثنایی دیگر انیمیشن که بی ارتباط با ویژگی بالا نیست نزدیکی غیر قابل انکار آن با دنیای ذهنی کودکان و نوجوانان است و به همین دلیل این گونه از ارتباط یکی از بهترین روش های آموزش و تربیت این رده سنی نیز به شمار می رود. بدین ترتیب در کشورهای صاحب سینما به انیمیشن توجه ویژه ای شده و پر خرج و وقت گیر بودن فیلم های بلند انیمیشن باعث نشده این روش فیلم سازی از دستور کار آنها خارج شود و با وجود پر هزینه بودن، استقبال عمومی توانسته بازگشت سرمایه مورد نظر سرمایه گذارن را تامین نماید ناگفته نماند که موفقیت این فیلم ها در گرو رعایت تمام قواعد فیلمسازی تجاری و هنری ازموضوع، مضمون، فیلمنامه و شخصیت پردازی گرفته تا کارگردانی و تدوین و موسیقی وپخش و تبلیغات و سایر موارد می باشد.
اینجا روی سخنم با سازنده محترم "تهران ۱۵۰۰" است همانگونه که در ابتدای نوشتار آمده است جرات و جسارت وارد شدن در این گونه از فیلمسازی با نرم افزارهای ابتدایی و مشکلات فراوان آن هم با سرمایه شخصی قابل تقدیر است و نگارنده دیدن این فیلم را به همه سینما دوستان توصیه کرده تا حد اقل هزینه های سازندگان جبران شده و تشویقی برای ادامه این راه باشد. اما خود را ناگزیر از تذکراتی برای اصلاح این مسیر می دانم. در ابتدا این فیلم را هجویه ای بر زمان حال تأویل و تفسیر کردم اما از مصاحبه ها و اظهار نظرهای اخیر فیلمساز به کلی مایوس و نا امید شدم. ای کاش ایشان این اظهار نظر ها را انجام نمی داد و مخاطب را در برداشت خود آزاد می گذاشت. آخر فیلمساز گرامی پیکان، این دسته گل حاصل از صنعت مونتاژ وامانده و وابسته ی شرکت ورشکسته ی تالبوت انگلیسی ، افتخار است؟ یا درد بی درمانی است که روی دست دولت ها مانده که نه می توانند این صنعت را به چرخه تولید ملی تبدیل کنند و نه می توانند آن را تعطیل کنند و نه تحمل ضررو زیان آن را دارند. از آن تاسف آورتر راننده این پیکان سال ۱۵۰۰ لات جوانمردی است که قهرمان فیلمفارسی پنجاه شصت سال پیش است. یعنی بلندای فکر و آرزوهای فیلمساز برای ایرانیان صد وده سال آینده همان ایرانی فیلمفارسی است؟
ایشان که انیمیشن کار است را توصیه می کنم ده.ها انیمیشن ساخته شده ی چند سال اخیر را به قصد پیدا کردن موضوع و مضمون اصلی فیلم دوباره و چند باره نگاه کند تا شاید برای ساخت فیلم های آینده اشان موثر باشد. "شجاع"، "پاندای کونگ فو کار(۱)" با روایتی جدید شما را به گذشته های دور می برد جایی که سی مرغ افسانه ای عطار قله قاف را فتح می کنند و این شجاعت را در خود می یابند که باور کنند هیچ چیز جز خودشان را برای ساختن آینده ی بهتر، ندارند.عطار و منطق الطیر او، گذشته ی افتخار آمیزند نه فیلمفارسی دهه ی سی و چهل و بعد از آن. بار دیگر "شرکت هیولاها" را که بزرگسال و خردسال از دیدن آن لذت می برند را ببینید، در آن دقت کنید چه پیامی برای همه از جمله سیاستمداران همه ی دنیا دارد؟ حکومت بر شادی وخنده مردمان پایداری و توان بیشتری دارد تا حکومت بر ترس و اندوه مردمان. از فیلم های غیر انیمیشن فیلم"هوگو" را دوباره ببینید شما را به صد سال پیش می برد با ژرژ مه لیس آشنا می کند تا رویای انسان را در فیلم کوتاهش تحقق ببخشد و با یک گلوله توپ انسان را به چشم ماه بنشاند و در زمان های گذشته امید به آینده و تحقق آرزوها را نشانتان دهد. "وال ای"، "لوراکس" و ده ها انیمیشن دیگر می تواند مواردی باشد برای اندیشیدن و یاد گرفتن که در یک قاب باز و آزاد سینمایی چگونه می توان با مخاطبان ارتباط معناداری برقرار کرد.
از دیر باز تاکنون بشر آرزوها، رویاها، امیدها و ترس های خود را در قالب شعر و داستان های افسانه ای، اساطیری و حماسی ریخته و به صورت شفاهی و مکتوب آن ها را به نسل های بعدی انتقال داده است. در این فرایند نقش هنرهای تجسمی و تصویری بسیار کوچک بوده است اما در جهان حاضر گرایش به انتقال مفاهیم از راه تصاویر روز به روز بیشتر می شود و به همین نسبت نقش رسانه های تصویری افزایش می یابد و در یکصد ساله اخیر نقش سینما قابل توجه است. پیدایش انیمیشن را اگر قبل از سینما ندانیم دست کم همزمان با آن سابقه تاریخی دارد و همپای آن دچار فراز و نشیب ها و تغییرات شده است و تقریبا تمام ژانرها و سبک های سینمایی در انیمیشن جایگاه دارند و در حقیقت می توان انیمیشن را زیر شاخه ای از سینما دانست که همه آن گستردگی را دارد.
اما این زیر شاخه از همان روز های نخست دارای ویژگی ذاتی ممتازی بوده و هست که بقیه ی شاخه های سینما به تازگی و با پیشرفت شگرف دانش، فن آوری و حقه های سینمایی و با صرف وقت و هزینه های گزاف به آن رسیده اند و این ویژگی چیزی جز آزادی فراوان در به تصویر کشیدن و نمایش رویاها و تخیلات و آنچه در جهان واقع امکان روی دادن آن نیست، می باشد. مزیت استثنایی دیگر انیمیشن که بی ارتباط با ویژگی بالا نیست نزدیکی غیر قابل انکار آن با دنیای ذهنی کودکان و نوجوانان است و به همین دلیل این گونه از ارتباط یکی از بهترین روش های آموزش و تربیت این رده سنی نیز به شمار می رود. بدین ترتیب در کشورهای صاحب سینما به انیمیشن توجه ویژه ای شده و پر خرج و وقت گیر بودن فیلم های بلند انیمیشن باعث نشده این روش فیلم سازی از دستور کار آنها خارج شود و با وجود پر هزینه بودن، استقبال عمومی توانسته بازگشت سرمایه مورد نظر سرمایه گذارن را تامین نماید ناگفته نماند که موفقیت این فیلم ها در گرو رعایت تمام قواعد فیلمسازی تجاری و هنری ازموضوع، مضمون، فیلمنامه و شخصیت پردازی گرفته تا کارگردانی و تدوین و موسیقی وپخش و تبلیغات و سایر موارد می باشد.
اینجا روی سخنم با سازنده محترم "تهران ۱۵۰۰" است همانگونه که در ابتدای نوشتار آمده است جرات و جسارت وارد شدن در این گونه از فیلمسازی با نرم افزارهای ابتدایی و مشکلات فراوان آن هم با سرمایه شخصی قابل تقدیر است و نگارنده دیدن این فیلم را به همه سینما دوستان توصیه کرده تا حد اقل هزینه های سازندگان جبران شده و تشویقی برای ادامه این راه باشد. اما خود را ناگزیر از تذکراتی برای اصلاح این مسیر می دانم. در ابتدا این فیلم را هجویه ای بر زمان حال تأویل و تفسیر کردم اما از مصاحبه ها و اظهار نظرهای اخیر فیلمساز به کلی مایوس و نا امید شدم. ای کاش ایشان این اظهار نظر ها را انجام نمی داد و مخاطب را در برداشت خود آزاد می گذاشت. آخر فیلمساز گرامی پیکان، این دسته گل حاصل از صنعت مونتاژ وامانده و وابسته ی شرکت ورشکسته ی تالبوت انگلیسی ، افتخار است؟ یا درد بی درمانی است که روی دست دولت ها مانده که نه می توانند این صنعت را به چرخه تولید ملی تبدیل کنند و نه می توانند آن را تعطیل کنند و نه تحمل ضررو زیان آن را دارند. از آن تاسف آورتر راننده این پیکان سال ۱۵۰۰ لات جوانمردی است که قهرمان فیلمفارسی پنجاه شصت سال پیش است. یعنی بلندای فکر و آرزوهای فیلمساز برای ایرانیان صد وده سال آینده همان ایرانی فیلمفارسی است؟
ایشان که انیمیشن کار است را توصیه می کنم ده.ها انیمیشن ساخته شده ی چند سال اخیر را به قصد پیدا کردن موضوع و مضمون اصلی فیلم دوباره و چند باره نگاه کند تا شاید برای ساخت فیلم های آینده اشان موثر باشد. "شجاع"، "پاندای کونگ فو کار(۱)" با روایتی جدید شما را به گذشته های دور می برد جایی که سی مرغ افسانه ای عطار قله قاف را فتح می کنند و این شجاعت را در خود می یابند که باور کنند هیچ چیز جز خودشان را برای ساختن آینده ی بهتر، ندارند.عطار و منطق الطیر او، گذشته ی افتخار آمیزند نه فیلمفارسی دهه ی سی و چهل و بعد از آن. بار دیگر "شرکت هیولاها" را که بزرگسال و خردسال از دیدن آن لذت می برند را ببینید، در آن دقت کنید چه پیامی برای همه از جمله سیاستمداران همه ی دنیا دارد؟ حکومت بر شادی وخنده مردمان پایداری و توان بیشتری دارد تا حکومت بر ترس و اندوه مردمان. از فیلم های غیر انیمیشن فیلم"هوگو" را دوباره ببینید شما را به صد سال پیش می برد با ژرژ مه لیس آشنا می کند تا رویای انسان را در فیلم کوتاهش تحقق ببخشد و با یک گلوله توپ انسان را به چشم ماه بنشاند و در زمان های گذشته امید به آینده و تحقق آرزوها را نشانتان دهد. "وال ای"، "لوراکس" و ده ها انیمیشن دیگر می تواند مواردی باشد برای اندیشیدن و یاد گرفتن که در یک قاب باز و آزاد سینمایی چگونه می توان با مخاطبان ارتباط معناداری برقرار کرد.