ایسنا ، شد ناصرخسرو علاءالدوله شد فردوسی، اسماعیل بزاز هم شد مولوی، اما چه کسی فکر میکند که خیابان شاعر پرآوازه شیراز، سعدی، روزگاری نام «لختی» را به یدک میکشیده است؛ خیابانی که از دل ویرانههای باغ لاله منشعب شد و همراستای لالهزار قرار گرفت.
در مورد وجه تسمیه این خیابان به «لختی» در تهران قدیم روایات متعددی وجود دارد. نصرالله حدادی، یار جعفر شهری و مولف کتاب «با من به طهران بیایید» در مورد پیشینه نام این خیابان میگوید: «تا قبل از شکلگیری خیابان سعدی به شکل و شمایل امروزی از آن به نام خیابان «لختی» یاد میکردند.
سعید نفیسی نیز از جمله مورخانی است که اشاره میکند خیابان سعدی در گذشته تنگتر از امروز بود و به آن خیابان «لختی» میگفتند؛ زیرا در سراسر آن یک دکان نیز قرار نداشت. البته با توجه به سایر اسناد دیگر باید گفت این راسته در اواخر سلطنت قاجاریه و پهلوی، خیابانی خلوت و عاری از سکنه بود و رفت و آمد در آن محل کم صورت میگرفت تا آنجا که در روز روشن در آن خیابان جیببرها آدم را لخت میکردند و از این رو کسی جرات نمیکرد پا داخل این خیابان بگذارد و به آن خیابان لختی میگفتند.» البته برخی از تهرانشناسها بر این نظرند که خیابان سعدی از نخستین خیابانهای پایتخت بود که در آن مظاهر غربی به دلیل نزدیکی آن به لالهزار، بیش از هر خیابان دیگری خودنمایی میکرد و به محل عبور و مرور زنان بیحجاب و جوانهای فکل کراواتی اختصاص داشت و به همین دلیل تهرانیان به آن خیابان «لختی» میگفتند.
حدادی در مورد اینکه چه شد تا این خیابان از هویت قدیمی و بیسکنهاش خارج و تبدیل به یکی از گذرگاههای شلوغ و از محلات مرکزی پایتخت شد، ادامه میدهد: «جعفر شهری در کتاب خود ذکر میکند با تاسیس کمپانی «سینگر» در این خیابان، نخستین ساختمان جدید در این راسته بنا شد که سبب حرکت و تشویقی برای دیگران شد تا بناهای دیگری در این خیابان برپا شود. از دیگر ساختمانهای معروف خیابان سعدی، ساختمان خودرو سنگین آمریکایی «دوج» بود که با ورود این شرکت و احداث ساختمانهای خصوصی، این خیابان نام تاریخی «لختی» را از دست داده و به سعدی تغییر نام میدهد.»
در مورد وجه تسمیه این خیابان به «لختی» در تهران قدیم روایات متعددی وجود دارد. نصرالله حدادی، یار جعفر شهری و مولف کتاب «با من به طهران بیایید» در مورد پیشینه نام این خیابان میگوید: «تا قبل از شکلگیری خیابان سعدی به شکل و شمایل امروزی از آن به نام خیابان «لختی» یاد میکردند.
سعید نفیسی نیز از جمله مورخانی است که اشاره میکند خیابان سعدی در گذشته تنگتر از امروز بود و به آن خیابان «لختی» میگفتند؛ زیرا در سراسر آن یک دکان نیز قرار نداشت. البته با توجه به سایر اسناد دیگر باید گفت این راسته در اواخر سلطنت قاجاریه و پهلوی، خیابانی خلوت و عاری از سکنه بود و رفت و آمد در آن محل کم صورت میگرفت تا آنجا که در روز روشن در آن خیابان جیببرها آدم را لخت میکردند و از این رو کسی جرات نمیکرد پا داخل این خیابان بگذارد و به آن خیابان لختی میگفتند.» البته برخی از تهرانشناسها بر این نظرند که خیابان سعدی از نخستین خیابانهای پایتخت بود که در آن مظاهر غربی به دلیل نزدیکی آن به لالهزار، بیش از هر خیابان دیگری خودنمایی میکرد و به محل عبور و مرور زنان بیحجاب و جوانهای فکل کراواتی اختصاص داشت و به همین دلیل تهرانیان به آن خیابان «لختی» میگفتند.
حدادی در مورد اینکه چه شد تا این خیابان از هویت قدیمی و بیسکنهاش خارج و تبدیل به یکی از گذرگاههای شلوغ و از محلات مرکزی پایتخت شد، ادامه میدهد: «جعفر شهری در کتاب خود ذکر میکند با تاسیس کمپانی «سینگر» در این خیابان، نخستین ساختمان جدید در این راسته بنا شد که سبب حرکت و تشویقی برای دیگران شد تا بناهای دیگری در این خیابان برپا شود. از دیگر ساختمانهای معروف خیابان سعدی، ساختمان خودرو سنگین آمریکایی «دوج» بود که با ورود این شرکت و احداث ساختمانهای خصوصی، این خیابان نام تاریخی «لختی» را از دست داده و به سعدی تغییر نام میدهد.»