وقتی خداوند متعال اراده فرمود که حضرت ابراهیم(ع) را قبض روح کند، فرشته مرگ (عزرائیل) را به جانب او فرستاد.
فرشته مرگ بر ابراهیم(ع) وارد شد و سلام کرد.
ابراهیم(ع) او را پاسخ گفت و از او پرسید: آیا برای قبض روحم آمده ای یا فقط برای اطلاع؟
عزرائیل گفت: برای قبض روحت آمدم.
ابراهیم که لقب خلیل الله(دوست خدا) را داشت، در واپسین لحظات به طرز جالبی دوستی خود و خدا را بهانه کرد و آن را به رخ کشید و به عزرائیل گفت: آیا تا به حال دیده شده است که دوستی، جان دوستش را بگیرد؟!
عزرائیل از پاسخ ابراهیم درماند و سخن را به ساحت کبریای خدا انتقال داد.
از جانب خداوند، پاسخ ابراهیم صادر گشت که به ابراهیم بگو:
«آیا تا به حال دیده ای که دوستی از ملاقات دوستش خرسند نباشد؟! همانا دوست به دیدار دوستش مشتاق است.»
منابع:
بحارالانوار، ج12، ص78
مستدرک الوسائل، ج3، ص95