مدتی میگذرد از تو ندارم خبری / چه کنم ناله من هیچ ندارد اثری
شب و روز از غم تو پریشان حالم/ نه نشانی ز تو آمد نه پیامی جانم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در قید غمم ، خاطر آزاد کجایی ؟ / تنگ است دلم ، قوت فریاد کجایی ؟
با آنکه ز ما یاد نکردی / ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی ؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خدایا !
آخرش نفهمیدم اینجایی که هستم تقدیر من است یا تقصیر من !!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
حق با تو بود از غم غربت شکسته ام / بگذار صادقانه بگویم که خسته ام
ما می رویم و مقصدمان مشخص است / هر جا برویم از اینجا بهتر است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دگر حس شقایق را نداری هوای قلب عاشق را نداریًَ
از آن چشمان خون سرد تو پیداست ، که قلب تنگ سابق را نداری
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
قهوه ات را بنوش و باور کن من به فنجان تو نمیگنجم.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من همان برگم که بر روی درخت / لرزم از برد چنین پاییز سخت
در نهایت باید افتاد و گریست / به درخت گفت خداحافظ و رفت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من از اعدام نمیترسم نه از "چوبش" نه از "دارش" من از پایان بی دیدار میترسم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ما پیغام دوست داشتنمان را با دود آتش به هم میرسانیم، نمیدانم آن سو برای تو تکه چوبی هست یا نه؟ من اینجا جنگلی را به آتش کشیدم...!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دل هوای لاله زاران میکند ، بیقراری بهر یاران میکند ، چشمهایم ساکت و بی اختیار ، خلوتم را اشکباران میکند ، یاد یاران در غروب غصه ها ، بار غم را صدهزاران میکند.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شبی به دست من از شوق سیب دادی تو / نگو كه چشم و دلم را فریب دادی تو
تو آشنای دل خسته ام نبودی حیف / و درد را به دل این غریب دادی تو...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
موج آرام نگاهت لاف دریا را شکست / از حصار شب گذشت و مرز فردا را شکست
غم بر روی شانه هایم سالها لم داده بود / مهربانیهای تو ، قندیل غمهایم شکست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مرا هیچ چیز عذاب نمی دهد، جز اینکه همیشه دانسته خطا کردم
ندانسته آلوده شدم، نشناخته وابسته شدم، و نخواسته رانده شدم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
استعداد عجیبی در شکستن داری ، قلب ، غرور ، پیمان
استعداد عجیبی در نشستن دارم ، به پای تو ، به امید تو ، در انتظار تو
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
پروانه شدم تا که چو پروانه بمیرم / با یاد تو در گوشه ی میخانه بمیرم
پروانه شدم تا هدف عشق بپویم / آنگاه ببین تا چه غریبانه بمیرم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
توکه با دیگرانت بود میلی / چرا یادت مرا بشکست خیلی ؟
مگر قصدت پریشانی ما بود / که عشق ما نشد مجنون و لیلی ؟
شب و روز از غم تو پریشان حالم/ نه نشانی ز تو آمد نه پیامی جانم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
در قید غمم ، خاطر آزاد کجایی ؟ / تنگ است دلم ، قوت فریاد کجایی ؟
با آنکه ز ما یاد نکردی / ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی ؟
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
خدایا !
آخرش نفهمیدم اینجایی که هستم تقدیر من است یا تقصیر من !!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
حق با تو بود از غم غربت شکسته ام / بگذار صادقانه بگویم که خسته ام
ما می رویم و مقصدمان مشخص است / هر جا برویم از اینجا بهتر است
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دگر حس شقایق را نداری هوای قلب عاشق را نداریًَ
از آن چشمان خون سرد تو پیداست ، که قلب تنگ سابق را نداری
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
قهوه ات را بنوش و باور کن من به فنجان تو نمیگنجم.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من همان برگم که بر روی درخت / لرزم از برد چنین پاییز سخت
در نهایت باید افتاد و گریست / به درخت گفت خداحافظ و رفت
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
من از اعدام نمیترسم نه از "چوبش" نه از "دارش" من از پایان بی دیدار میترسم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
ما پیغام دوست داشتنمان را با دود آتش به هم میرسانیم، نمیدانم آن سو برای تو تکه چوبی هست یا نه؟ من اینجا جنگلی را به آتش کشیدم...!
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دل هوای لاله زاران میکند ، بیقراری بهر یاران میکند ، چشمهایم ساکت و بی اختیار ، خلوتم را اشکباران میکند ، یاد یاران در غروب غصه ها ، بار غم را صدهزاران میکند.
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شبی به دست من از شوق سیب دادی تو / نگو كه چشم و دلم را فریب دادی تو
تو آشنای دل خسته ام نبودی حیف / و درد را به دل این غریب دادی تو...
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
موج آرام نگاهت لاف دریا را شکست / از حصار شب گذشت و مرز فردا را شکست
غم بر روی شانه هایم سالها لم داده بود / مهربانیهای تو ، قندیل غمهایم شکست
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
مرا هیچ چیز عذاب نمی دهد، جز اینکه همیشه دانسته خطا کردم
ندانسته آلوده شدم، نشناخته وابسته شدم، و نخواسته رانده شدم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
استعداد عجیبی در شکستن داری ، قلب ، غرور ، پیمان
استعداد عجیبی در نشستن دارم ، به پای تو ، به امید تو ، در انتظار تو
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
پروانه شدم تا که چو پروانه بمیرم / با یاد تو در گوشه ی میخانه بمیرم
پروانه شدم تا هدف عشق بپویم / آنگاه ببین تا چه غریبانه بمیرم
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
توکه با دیگرانت بود میلی / چرا یادت مرا بشکست خیلی ؟
مگر قصدت پریشانی ما بود / که عشق ما نشد مجنون و لیلی ؟