خواب دیدم ماهی ام پرواز می کند
============
دیشب خواب دیدم ماهی ام دارد پرواز می کند.
کوچکتر که بودم ساعت ها کنار تنگ ماهی قرمزی که از شب عید مانده بود می نشستم، نگاهش می کردم
و توی دلم می گفتم خوش به حالش این تنها موجود زنده ایست که همه ی عمرش را پرواز می کند
به حرکت نرم باله ی دمش خیره می شدم،
به این که هر از گاهی آرام و بی خیال دو باله ی نازک و بی وزن را باز و بسته می کند
کمی جلو می آید، کمی عقب می رود، به همان نرمی و آسودگی رو بر می گرداند.
خودش را بی وزن تر می کند و بالا می رود،
موجِ فرزی به هیکل کوچکش می دهد و پایین می رود
ماهی همیشه برایم مثل فرشته ی بی آزاری بود که رها تر از هر جنبنده ای، یک عمر در سکوت آب،
آرام و سر فرصت می رقصد