امیرآبادی: اگر ما محروم می شدیم، دل فردوسی پور خنک می شد
تماشا: انتشار مخفف نام فوتبالیست تیم مطرح تهرانی به شکل میم، الف به عنوان بازیکن دوپینگی کافی بود تا همه نگاه ها روی مهدی امیرآبادی مدافع استقلال متمرکز شود. حتی بعضی از رسانه ها در همان روزهایی که هنوز حکم نهایی برای بازیکنان مشکوک به دوپینگ اعلام نشده بود، با روی جلد بردن عکس امیرآبادی باعث دلخوری مدافع استقلال شدند. با مهدی امیرآبادی درباره دو هفته سخت زندگی اش گفت و گو کردیم.
*هنوز هم از اتفاق این یکی دو هفته ناراحتی؟
مگر می شود ناراحت نباشم. بیشتر دلم از این می سوزد که انگار اینجا هیچ کس چشم دیدن موفقیت دیگری را ندارد. کافی است بخواهند یکی را نابود کنند آن وقت همه دست به دست هم می دهند تا سقوطش را جلو بیندازند اما برای ثابت کردن خوب بودنت باید دم صد نفر را ببینی تا راضی شوند و به حقت برسی.
*اصلا چه شد که این متیل هگزان آمین وارد خون شما شد؟
این چیزی بود که در مکمل های تقویتی بود و ما قبلا هم استفاده می کردیم. خود من پیش از این هم با همین مکمل تست داده بودم و تستم منفی شده بود. از کجا می دانستم این بلا سرم می آید.
*یعنی روی بسته این مکمل را نخوانده بودی؟
همه اطلاعات من براساس همان دفعات قبل بود. ما که شیمیدان نیستیم که بشینیم و هربار داروهای مختلف را آزمایش کنیم. حتی ما در جلسه ای که با دکتر هاشمیان داشتیم از او خواستیم تا خود کمیته آزمایشگاه هایی را برای آزمایش داروهای مختلف برای مصرف ورزشکاران مهیا کند که دکتر گفت این کار خیلی هزینه بر است و در حال حاضر امکانش وجود ندارد.
*البته همه از اخطار کتبی شما تعجب کرده اند.
تعجب کرده اند چون توقع نداشتند که ما فقط اخطار بگیریم. آنها دوست داشتند ما یک سال محروم شویم و دلشان خنک شود. نمی دانم مگر این طور آدم ها ایرانی نیستند که اینقدر از بردن آبروی ورزشکار مملکتشان لذت می برند. نمونه اش همین آقای فردوسی پور که فقط می توانم بگویم برایش متاسفم!
*چرا فردوسی پور؟!
او در برنامه نود به هر دری زده تا بگوید حکم ما عادلانه نیست. خود من برنامه را دیدم اما از صبح هر کسی به من رسیده گفته فردوسی پور چه کار کرده و چه گفته.
*خودت فکر نمی کنی اگر شما بازیکنان استقلال و پرسپولیس نبودید حکم سنگین تری برایتان می دادند؟
نه چه فرقی می کند؟! بازیکن خطاکار خطاکار است دیگر. ملی پوش و دسته سومی ندارد. ما تبرئه شدیم چون از عمد کاری نکرده بودیم و دکتر هاشمیان را هم قانع کردیم. حالا شانس آوردیم که پولادی هم جزو ما بود وگرنه خدا می دانستن که چه حرف هایی درست می کردند. آن موقع عالم و آدم مدعی می شدند که فدراسیون استقلالی است و هوای ما را داشته.
*باوجود قانع شدن دکتر از استفاده غیرعمد شما از این ماده ممنوعه پس چرا اخطار کتبی گرفتید و در پرونده تان درج شد؟
درست است که ما برای بالارفتن انرژی از این ماده استفاده نکردیم اما بالاخره جزو مواد ممنوعه بوده. با این وجود ما تحقیق کردیم و فهمیدیم که اگر به کمیته استیناف اعتراض کنیم همین اخطار کتبی هم در پرونده مان درج نمی شود ولی به دلیل احترامی که برای کمیته ضددوپینگ و دکتر هاشمیان قائلیم، گفتیم این اخطار در پرونده باقی بماند تا حداقل بازیکنان دیگر اشتباه ما را تکرار نکنند.
*حالا که همه چیز حل شده نمی خواهی به روزنامه ای که ناراحتت کردند آشتی کنی؟
من در این دو هفته دوست و دشمنم را شناختم. بعضی ها دوستانه به فکر حل مشکل بودند و بعضی دیگر خودشان بریدند و دوختند و حکم دادند. می گذاشتند حکمم صادر شود آن وقت دوپینگی که هیچ، اصلا به من می گفتند قاتل! ولی این رسمش نبود که آبروی سیزده ساله من در فوتبال را یک هفته ای بردند. با این وجود امروز تولدم است. به خاطر تولدم از همه گذشتم.
تماشا: انتشار مخفف نام فوتبالیست تیم مطرح تهرانی به شکل میم، الف به عنوان بازیکن دوپینگی کافی بود تا همه نگاه ها روی مهدی امیرآبادی مدافع استقلال متمرکز شود. حتی بعضی از رسانه ها در همان روزهایی که هنوز حکم نهایی برای بازیکنان مشکوک به دوپینگ اعلام نشده بود، با روی جلد بردن عکس امیرآبادی باعث دلخوری مدافع استقلال شدند. با مهدی امیرآبادی درباره دو هفته سخت زندگی اش گفت و گو کردیم.
*هنوز هم از اتفاق این یکی دو هفته ناراحتی؟
مگر می شود ناراحت نباشم. بیشتر دلم از این می سوزد که انگار اینجا هیچ کس چشم دیدن موفقیت دیگری را ندارد. کافی است بخواهند یکی را نابود کنند آن وقت همه دست به دست هم می دهند تا سقوطش را جلو بیندازند اما برای ثابت کردن خوب بودنت باید دم صد نفر را ببینی تا راضی شوند و به حقت برسی.
*اصلا چه شد که این متیل هگزان آمین وارد خون شما شد؟
این چیزی بود که در مکمل های تقویتی بود و ما قبلا هم استفاده می کردیم. خود من پیش از این هم با همین مکمل تست داده بودم و تستم منفی شده بود. از کجا می دانستم این بلا سرم می آید.
*یعنی روی بسته این مکمل را نخوانده بودی؟
همه اطلاعات من براساس همان دفعات قبل بود. ما که شیمیدان نیستیم که بشینیم و هربار داروهای مختلف را آزمایش کنیم. حتی ما در جلسه ای که با دکتر هاشمیان داشتیم از او خواستیم تا خود کمیته آزمایشگاه هایی را برای آزمایش داروهای مختلف برای مصرف ورزشکاران مهیا کند که دکتر گفت این کار خیلی هزینه بر است و در حال حاضر امکانش وجود ندارد.
*البته همه از اخطار کتبی شما تعجب کرده اند.
تعجب کرده اند چون توقع نداشتند که ما فقط اخطار بگیریم. آنها دوست داشتند ما یک سال محروم شویم و دلشان خنک شود. نمی دانم مگر این طور آدم ها ایرانی نیستند که اینقدر از بردن آبروی ورزشکار مملکتشان لذت می برند. نمونه اش همین آقای فردوسی پور که فقط می توانم بگویم برایش متاسفم!
*چرا فردوسی پور؟!
او در برنامه نود به هر دری زده تا بگوید حکم ما عادلانه نیست. خود من برنامه را دیدم اما از صبح هر کسی به من رسیده گفته فردوسی پور چه کار کرده و چه گفته.
*خودت فکر نمی کنی اگر شما بازیکنان استقلال و پرسپولیس نبودید حکم سنگین تری برایتان می دادند؟
نه چه فرقی می کند؟! بازیکن خطاکار خطاکار است دیگر. ملی پوش و دسته سومی ندارد. ما تبرئه شدیم چون از عمد کاری نکرده بودیم و دکتر هاشمیان را هم قانع کردیم. حالا شانس آوردیم که پولادی هم جزو ما بود وگرنه خدا می دانستن که چه حرف هایی درست می کردند. آن موقع عالم و آدم مدعی می شدند که فدراسیون استقلالی است و هوای ما را داشته.
*باوجود قانع شدن دکتر از استفاده غیرعمد شما از این ماده ممنوعه پس چرا اخطار کتبی گرفتید و در پرونده تان درج شد؟
درست است که ما برای بالارفتن انرژی از این ماده استفاده نکردیم اما بالاخره جزو مواد ممنوعه بوده. با این وجود ما تحقیق کردیم و فهمیدیم که اگر به کمیته استیناف اعتراض کنیم همین اخطار کتبی هم در پرونده مان درج نمی شود ولی به دلیل احترامی که برای کمیته ضددوپینگ و دکتر هاشمیان قائلیم، گفتیم این اخطار در پرونده باقی بماند تا حداقل بازیکنان دیگر اشتباه ما را تکرار نکنند.
*حالا که همه چیز حل شده نمی خواهی به روزنامه ای که ناراحتت کردند آشتی کنی؟
من در این دو هفته دوست و دشمنم را شناختم. بعضی ها دوستانه به فکر حل مشکل بودند و بعضی دیگر خودشان بریدند و دوختند و حکم دادند. می گذاشتند حکمم صادر شود آن وقت دوپینگی که هیچ، اصلا به من می گفتند قاتل! ولی این رسمش نبود که آبروی سیزده ساله من در فوتبال را یک هفته ای بردند. با این وجود امروز تولدم است. به خاطر تولدم از همه گذشتم.