بدون شک همه ما تاکنون دچار این دوره ها شده ایم. بر اثر فشار زیاد در کاری، کلا از زندگی، کار، روابط اجتماعی و همه چیز دل زده، ناراحت و بی علاقه می شویم. به این حالت در اصطلاح بریدن یا برن اوت (burnout) می گوییم.
دقیقا مانند ماشینی پس از گاز دادن فراوان، موتورش منفجر شود. مانند راکتوری که بر اثر فشار آوردن به آن مانند
چرنوبيل منفجر شود. مانند طنابی که بر اثر فشار بیش از حد پاره شود. مانند عزیز پشت کنکوریی که پس از درس خواندن فراوان ناگهان دو هفته مانده به کنکور همه چیز را رها می کند.
در این حالت انسان با اینکه می داند باید بیشتر از همیشه کار کند و فشار بیشتری را تحمل کند، اما چون برن اوت کرده، همه چیز برایش بی اهمیت می شود و همه چیز را کنار می گذارد و بدتر از همیشه کار می کند. البته ممکن است او برای همیشه از آن کار زده شود و عطای آینده آن شغل را به لقایش ببخشد. اما معمولا پس از مدتی همه به کار برمی گردند. همه ما بارها با چنین شرایطی مواجه شده و می شویم. این اتفاق کاملا طبیعی است. اما چیزی که یک کارمند عالی را از یک کارمند خوب و یک پشت کنکوری عالی را از یک پشت کنکوری خوب متمایز می کند، مدت زمان سریعتر برگشت به حالت عادی و تعداد کمتر این برن اوت ها است.
همان طور که گفتیم، بسیاری از ما هر چند وقت یک بار دوره های کوچکی از برن اوت را تجربه می کنیم و پس از گذراندن هر کدام از آنها کمی قوی تر و پوست کلفت تر می شویم. در این مقاله به بررسی حالت شدید (و خانمان برانداز) برن اوت می پردازیم و راه های مقابله، و رهایی از آن را معرفی کنیم. در آخر مطلب نیز اشاره کوتاهی به برن اوت های خفیف می کنیم.
بدون شک اکثر شغل ها پر از استرس هستند، اما اگر حس می کنید، نمی توانید تمرکز کنید یا احساس ناراحتی از کارتان دارید، شاید دچار برن اوت (burnout) شده اید. این شرایط ممکن است برای هر کسی اتفاق بیافتد و معمولا به آن بی توجه هستیم، اما شما باید این مشکل را تشخیص داده و تصحیح کنید. در اینجا توصیه هایی برای این کار داریم.
ما معمولا از کلمه بریدن برای این حالت ناراحتی و دل زدگی شدید از کار استفاده می کنیم، که ممکن است از یک تا چند روز یا چند هفته طول بکشد. اما بریدن یا برن اوت واقعی جدی تر از این حرفا است. در اینجا نویسنده لایف هکر از اولین تجربه برن اوت جدی خود می گوید:
من در اولین شغلم در دانشگاه یک برن اوت جدی را تجربه کردم. همیشه حس می کردم که چیزی ایراد دارد زیرا ساعت ها کند می گذشتند و میزان استرس من همیشه بالا بود. اما واقعا نمی دانستم چه بر من می گذرد، تا زمانی که پدر و مادرم به دیدن من آمدند. آنها با دیدن وضع اسف بار آپارتمانم چیزی را که همیشه نادیده می گرفتم، به من نشان دادند. (من واقعا شخص مرتبی هستم و حتی یک نامرتبی کوچک نشانه یک مشکل بزرگ بود.) پس از ترک آن شغل، با واژه برن اوت آشنا شدم. این که من یک مثال کاملا عالی و واضح برای برن اوت بودم و اینکه باید چه کنم تا این مشکل حل شود. گرچه برن اوت می تواند اثرات بدی داشته باشد، اما غیر قابل شکست نیست. شما به راحتی می توانید علایم آن را بررسی، علت را شناسایی و درمان را شروع کنید. (این کار در تمام برن اوت های کوتاه یا دراز مدت اساس یکسانی دارد.) پس اگر موافق باشید برویم سراغ توضیح کامل این سه مرحله (بررسی، شناسایی و درمان).
برن اوت به سادگی یک دل زدگی شدید از کار نیست. زمانی که واقعا برن اوت کنید، به جز انجام کارهای حیاتی، کار خاص دیگری انجام نمی دهید. تعطیلات عادی نیروی شما را برنمی گرداند. نه تنها اشتیاق به کاری که باعث برن اوت تان شده است را از دست می دهید، بلکه به انجام سایر کارها نیز بی علاقه می شوید. از لذت ها، لذت نمی برید. از هر مسئله کوچکی عصبانی می شوید. کلا ناراحتید و نمی دانید چرا. شما تمام این ها را حس می کنید و اعتقاد دارید که راهی برای گریز از آنها نیست. علایم زیادی برای برن اوت گفته شده که به طور کلی می توان آن را در موارد زیر خلاصه کرد. احتمالا بعضی یا همه آنها را در برن اوت های خود تجربه کرده اید:
- شخصیتی منفی (اصطلاحا نچسب و بد عنق) پیدا می کنید و معمولا تمایل به انجام کاری ندارید.
- عدم توانایی تمرکز.
- بی علاقگی نسبت به کار روزمره و سایر فعالیت ها.
- احساس ایستایی و در جا زدن.
- احساس بی علاقگی به رفتارهای اجتماعی و بودن با دوستان.
- مشکل شدن انجام عادت های سلامتی مانند ورزش کردن، رعایت رژیم یا خواب منظم.
- احساس اینکه شما هیچ وقت به قدر کافی کار نمی کنید.
- بی اهمیتی و عدم توجه به نیازهای خود و تقدم نیازهای دیگران به نیازهای خود.
- عقاید و اعتقادات شخصی تان کم اهمیت می شوند.
- بی صبری.
- احساس خستگی و فرسودگی دائمی.
- احساس بی مصرف بودن.
- احساس جدا بودن از مردم و چیزهایی که برای تان مهم هستند.
- بی حوصلگی مکرر.
- بیماری های عصبی، مانند سردرد یا مشکلاتی که علت آنها به دلایل علمی، پزشکی و بیماری قابل توجیه نیست.
- و در آخر، انکار مشکلات بالا!
- عدم توانایی تمرکز.
- بی علاقگی نسبت به کار روزمره و سایر فعالیت ها.
- احساس ایستایی و در جا زدن.
- احساس بی علاقگی به رفتارهای اجتماعی و بودن با دوستان.
- مشکل شدن انجام عادت های سلامتی مانند ورزش کردن، رعایت رژیم یا خواب منظم.
- احساس اینکه شما هیچ وقت به قدر کافی کار نمی کنید.
- بی اهمیتی و عدم توجه به نیازهای خود و تقدم نیازهای دیگران به نیازهای خود.
- عقاید و اعتقادات شخصی تان کم اهمیت می شوند.
- بی صبری.
- احساس خستگی و فرسودگی دائمی.
- احساس بی مصرف بودن.
- احساس جدا بودن از مردم و چیزهایی که برای تان مهم هستند.
- بی حوصلگی مکرر.
- بیماری های عصبی، مانند سردرد یا مشکلاتی که علت آنها به دلایل علمی، پزشکی و بیماری قابل توجیه نیست.
- و در آخر، انکار مشکلات بالا!
با توجه به اینکه گاهی خودتان نمی توانید علایم بالا را در خود پیدا کنید، باید از دوستان و اعضای خانواده برای یافتن این علایم سوال کنید. آنها نه تنها می توانند نظرات مفیدی ارائه کنند، بلکه می توانند مثال ها و رفتارهایی از اینکه چرا شما برن اوت شده اید را بر زبان بیاورند. پس زمانی که بار دیگر برن اوت شوید و آن مثال ها را در خود ببینید، می توانید به برن اوت شدن خود نیز پی ببرید. مثلا ممکن است آنها به شما بگوید که «شما زیاد کار می کنید و ما خیلی کم تو را می بینیم». خصوصا دوستان نزدیک و اعضای خانواده ممکن است بگویند با شما احساس غریبه بودن می کنند و از بودن در کنار شما مانند قدیم لذت نمی برند. با شنیدن این جملات بدانید که شما در بهترین وضعیت مناسب همیشگی خود نیستید و باید به فکر علتg
زمانی که متوجه شدید برن اوت کرده اید، باید دنبال علت باشید. در اکثر موارد یافتن علت آسان است، زیرا اغلب اوقات ناراحتی شما مربوط به همان علت بوده و معمولا زمان زیادی در طول روز روی آن می گذارید. نویسنده لایف هکر می گوید: «زمانی که من به علت شغل قبلیم برن اوت شدم، متوجه شدم، توانایی تمرکزم را از دست داده ام. حتی زمانی که کسی با من صحبت می کرد، در حال فکر راجع به مشکلات شغلیم بودم و نگران بابت کارهایی که باید تمام می کردم. در نهایت روزی تصمیم گرفتم تا آن شغل را رها کنم. در آن روز دوستم راجع به یکی از مهمترین مشکلات زندگیش با من صحبت می کرد. زمانی که صحبتش تمام شد، نظر مرا پرسید. من در جواب گفتم “من از شغلم متنفرم.”»
چگونه اثرات برن اوت را درمان کنید زمانی که شما دریافتید و قبول کردید که واقعا دچار برن اوت شده اید، باید آن را درمان کنید. با توجه به اینکه مدتی طول می کشد تا اثرات برن اوت در رفتار شما ظاهر شود، مدتی هم طول خواهد کشید تا آن اثرات برطرف شوند. شما باید آماده گرفتن تصمیم های جدی (تصمیم کبری) باشید. تصمیم هایی که ممکن است روند زندگی شما را برای مدت طولانی تغییر دهند. خبر خوب این است که با شروع این تصمیم ها و تغییرات، روند بهبودی را نیز در خود حس می کنید. با انجام این تغییرات به نرمی و کندی در طول مدتی طولانی (گاهی تا یکسال یا بیشتر) احساس سلامتی کامل به سراغ شما می آید.