9 روش برای تصمیمگیری درست
چشمانداز مغز ما محل منطقی نیست.
ما هنوز هم همان مغز عصر حجری پیشینیانمان—حجمی از احساسات، خاطرات ناقص و یک محدوده توجه کوتاه—را داریم. مغز ما هیچوقت همه حقایق برای گرفتن تصمیم "ایدآل" را در خود ندارد.
از اینجا داستان بدتر میشود. حتی گاهی بدون اینکه بدانیم تصمیم میگیریم.
وقتی دانشمندان علوم اعصاب فعالیت مغز را در طول یک آزمایش تصمیمگیری ساده بررسی کردند، متوجه شدند که افراد معمولاً 10 ثانیه قبل از اینکه آگاه شوند تصمیم گرفتهاند، تصمیم میگیرند.
چطور میتوانیم امیدوار باشیم که تصمیم درست گرفتهایم؟
در واقعیت وضعیت به این بدی نیست، ما هر روز تصمیماتی در زندگیمان میگیریم. دنیا تغییر میکند و احساس میکنیم که کنترل آن را به دست داریم.
خوشبختانه علم اعصاب و روان ما را از نواقص و کمبودهای مغز انسان آگاه کرده است. با دانستن این ضعفها، میتوانید از یک استراتژی ساده برای غلبه بر آنها استفاده کنیم.
9 راه برای تصمیمگیری درست
1. به غریزه خود توجه کنید اما اجازه ندهید بر شما ریاست کند.
ما به یک دلیل غرایزمان را رشد دادهایم—آنها واقعاً خوب عمل میکنند. توانایی گرفتن یک تصمیم سریع برای پیشینیان عصر حجری ما میتوانست تفاوت خورده شدن توسط یک ببر وحشی یا شکار آن ببر باشد. اما اخیراً با چند ببر روبهرو شدهاید؟ واقعیت این است که در این عصر دیگر نیازی به اینگونه تصمیمات سریع نیست اما باز هم نمیتوانید دست از گرفتن این تصمیمات بردارید. با آن مقابله نکنید اما به آن هم بسنده نکنید. از خودتان بپرسید "چرا این فکر را کردم؟" یا "چرا چنین احساسی داشتم؟"
2. گزینههایتان را لیست کنید.
مغز قدرتمندترین کامپیوتر موجود است اما قادر به انجام چند کار همزمان نیست. دشوار است که بیشتر از 7 فکر مختلف را در یک زمان در ذهنتان داشته باشید و غیرممکن است که بتوانید روی دو مورد از آن به طور همزمان تمرکز کنید. دلیل اینکه وقتی موقع رانندگی با تلفنهمراه صحبت میکنیم، تصادف نکرده و ماشینمان را داغان نمیکنیم این است که میتوانیم خیلی سریع تمرکز روی کارها را تغییر دهیم—اما خیلی کندتر و بیدقتتر از زمانیکه هرکدام را به تنهایی انجام می دادیم. برای تصمیمی که میخواهیم بگیرید، همه انتخابها و گزینههای موجود را لیست کنید، آن را بیرون ذهنتان بکشانید و زمانی را به بررسی هر کدام به تنهایی اختصاص دهید.
3. سوالات را بازنویسی کنید.
میدانید برای اینکه یک دانشمند تمامعیار باشید به چه چیزی لازم است؟ گرفتن نمرات عالی یا به خاطر سپردن چیزها کافی نیست. مهم این است که سوالات درست بپرسید. هر مشکلی که دارید، سعی کنید آن را به سه یا چهار شکل مختلف بنویسید. اینکه خودتان را مجبور کنید به طرق مختلف به آن مشکل نگاه و فکر کنید باعث میتوانید بتوانید راهکارهای متفاوتی نیز پیدا کنید.
4. تاریخ را پیشبینی کنید.
حافظه ما آنقدرها که تصور میکنیم خوب نیست و درنتیجه یادمان نمیماند که چقدر ممکن است بد باشد. همین حافظههای انتخابی است که باعث میشود یادتان بماند امروز با چه کسی حرف زدید اما یادتان نیاید که چهارشنبه هفته پیش صبحانه چه خوردید. استفاده از تاریخ برای گرفتن تصمیم نیازمند این است که به خاطر بیاوریم دفعه قبلی که در موقعیتی مشابه بودیم چه اتفاقی افتاد. کند پیش بروید و خاطرهتان را خوب بررسی کنید—نباید فقط پیروزیهایتان را به خاطر سپرده باشید و شکستها را فراموش کرده باشید.
5. به خاطر داشته باشید که زمان طرف شماست.
سعی کنید خودتان را از احساسات آن لحظه دور کنید. البته انجام فوری این کار غیرممکن است اما بهترین راهکار این است که بین زمان حال و زمانی که میخواهید تصمیم بگیرید کمی فاصله بیندازید.
6. این را یک آزمایش ببینید.
مغز انسان جداشده نیست—برای عمل کردن در موقعیتهای اجتماعی با همتایان خود طراحی شده است. حاصل آن این است که زمان و انرژی زیادی را برای کار گروهی و رابطه با دوستانمان صرف میکنیم. تصور کنید که قرار است برای تصمیمی که میگیرید به شما نمره بدهند و اتوماتیکوار توجه بیشتری به آن میکنید. بنویسید که چرا چنین تصمیمی گرفتید و بعد فکر کنید: "این یک امتحان است. من از پس آن برمیآیم و فرصت دیگری برای تغییر آن ندارم. بقیه قرار است تصمیم من را ببینند و به آن نمره بدهند". اینکار باعث میشود بیشتر به چرای تصمیمی که میگیرید فکر کنید و برنامهها و دیدگاههای ضعیف را کنار بگذارید.
7. دانش عمومی نیست.
زمانهای "فراموششده" را پیدا کنید و ببینید چرا آنطور بوده است. همه میدانند که نباید بعد از غذا خوردن شنا کرد اما چرا؟ برای همه همینطور است؟ تصوراتتان را زیر سوال ببرید و قضاوت کنید آیا درمورد شما هم صدق میکند یا خیر.
8. تصمیم را بگیرید.
آیا میخواهید درمورد وضعیت شغلیتان تصمیم بگیرید یا اینکه چه مارک پنیری را برای صبحانه بخورید؟ همه تصمیمات برابر نیستند پس وقتتان را تلف نکنید. لازم نیست برای هر وعده صبحانه قدم 1 تا 9 را دنبال کنید.
9. تصمیم را عملی کنید.
میتوانید تا بی نهایت تصمیمی که گرفتهاید را دوباره و دوباره تحلیل و بررسی کنید. اما بالاخره باید یکجا آن را متوقف کنید. آن را واقعی کنید، یادداشتش کنید. وقتی تصمیمتان بیرون از مغزتان و به دنیای واقعی آمد، مغزتان از بررسی گزینههای مختلف دست کشیده و سراغ کار بعدی میرود.
یادتان باشد چشمانداز مغز ما محل منطقی نیست. شما حتی نباید مغزتان را وادار به دنبال کردن قدم 1 تا 9 کنید. بهترین تصمیمی که میتوانید اینجا بگیرید این است که فقط قدم هایی که دوست دارید را دنبال کنید، آن هم با هر ترتیبی که دوست داشتید. هر کاری که میکنید، رمز گرفتن بهترین تصمیمات در زندگی این است که بخواهید. (مردمان)
چشمانداز مغز ما محل منطقی نیست.
ما هنوز هم همان مغز عصر حجری پیشینیانمان—حجمی از احساسات، خاطرات ناقص و یک محدوده توجه کوتاه—را داریم. مغز ما هیچوقت همه حقایق برای گرفتن تصمیم "ایدآل" را در خود ندارد.
از اینجا داستان بدتر میشود. حتی گاهی بدون اینکه بدانیم تصمیم میگیریم.
وقتی دانشمندان علوم اعصاب فعالیت مغز را در طول یک آزمایش تصمیمگیری ساده بررسی کردند، متوجه شدند که افراد معمولاً 10 ثانیه قبل از اینکه آگاه شوند تصمیم گرفتهاند، تصمیم میگیرند.
چطور میتوانیم امیدوار باشیم که تصمیم درست گرفتهایم؟
در واقعیت وضعیت به این بدی نیست، ما هر روز تصمیماتی در زندگیمان میگیریم. دنیا تغییر میکند و احساس میکنیم که کنترل آن را به دست داریم.
خوشبختانه علم اعصاب و روان ما را از نواقص و کمبودهای مغز انسان آگاه کرده است. با دانستن این ضعفها، میتوانید از یک استراتژی ساده برای غلبه بر آنها استفاده کنیم.
9 راه برای تصمیمگیری درست
1. به غریزه خود توجه کنید اما اجازه ندهید بر شما ریاست کند.
ما به یک دلیل غرایزمان را رشد دادهایم—آنها واقعاً خوب عمل میکنند. توانایی گرفتن یک تصمیم سریع برای پیشینیان عصر حجری ما میتوانست تفاوت خورده شدن توسط یک ببر وحشی یا شکار آن ببر باشد. اما اخیراً با چند ببر روبهرو شدهاید؟ واقعیت این است که در این عصر دیگر نیازی به اینگونه تصمیمات سریع نیست اما باز هم نمیتوانید دست از گرفتن این تصمیمات بردارید. با آن مقابله نکنید اما به آن هم بسنده نکنید. از خودتان بپرسید "چرا این فکر را کردم؟" یا "چرا چنین احساسی داشتم؟"
2. گزینههایتان را لیست کنید.
مغز قدرتمندترین کامپیوتر موجود است اما قادر به انجام چند کار همزمان نیست. دشوار است که بیشتر از 7 فکر مختلف را در یک زمان در ذهنتان داشته باشید و غیرممکن است که بتوانید روی دو مورد از آن به طور همزمان تمرکز کنید. دلیل اینکه وقتی موقع رانندگی با تلفنهمراه صحبت میکنیم، تصادف نکرده و ماشینمان را داغان نمیکنیم این است که میتوانیم خیلی سریع تمرکز روی کارها را تغییر دهیم—اما خیلی کندتر و بیدقتتر از زمانیکه هرکدام را به تنهایی انجام می دادیم. برای تصمیمی که میخواهیم بگیرید، همه انتخابها و گزینههای موجود را لیست کنید، آن را بیرون ذهنتان بکشانید و زمانی را به بررسی هر کدام به تنهایی اختصاص دهید.
3. سوالات را بازنویسی کنید.
میدانید برای اینکه یک دانشمند تمامعیار باشید به چه چیزی لازم است؟ گرفتن نمرات عالی یا به خاطر سپردن چیزها کافی نیست. مهم این است که سوالات درست بپرسید. هر مشکلی که دارید، سعی کنید آن را به سه یا چهار شکل مختلف بنویسید. اینکه خودتان را مجبور کنید به طرق مختلف به آن مشکل نگاه و فکر کنید باعث میتوانید بتوانید راهکارهای متفاوتی نیز پیدا کنید.
4. تاریخ را پیشبینی کنید.
حافظه ما آنقدرها که تصور میکنیم خوب نیست و درنتیجه یادمان نمیماند که چقدر ممکن است بد باشد. همین حافظههای انتخابی است که باعث میشود یادتان بماند امروز با چه کسی حرف زدید اما یادتان نیاید که چهارشنبه هفته پیش صبحانه چه خوردید. استفاده از تاریخ برای گرفتن تصمیم نیازمند این است که به خاطر بیاوریم دفعه قبلی که در موقعیتی مشابه بودیم چه اتفاقی افتاد. کند پیش بروید و خاطرهتان را خوب بررسی کنید—نباید فقط پیروزیهایتان را به خاطر سپرده باشید و شکستها را فراموش کرده باشید.
5. به خاطر داشته باشید که زمان طرف شماست.
سعی کنید خودتان را از احساسات آن لحظه دور کنید. البته انجام فوری این کار غیرممکن است اما بهترین راهکار این است که بین زمان حال و زمانی که میخواهید تصمیم بگیرید کمی فاصله بیندازید.
6. این را یک آزمایش ببینید.
مغز انسان جداشده نیست—برای عمل کردن در موقعیتهای اجتماعی با همتایان خود طراحی شده است. حاصل آن این است که زمان و انرژی زیادی را برای کار گروهی و رابطه با دوستانمان صرف میکنیم. تصور کنید که قرار است برای تصمیمی که میگیرید به شما نمره بدهند و اتوماتیکوار توجه بیشتری به آن میکنید. بنویسید که چرا چنین تصمیمی گرفتید و بعد فکر کنید: "این یک امتحان است. من از پس آن برمیآیم و فرصت دیگری برای تغییر آن ندارم. بقیه قرار است تصمیم من را ببینند و به آن نمره بدهند". اینکار باعث میشود بیشتر به چرای تصمیمی که میگیرید فکر کنید و برنامهها و دیدگاههای ضعیف را کنار بگذارید.
7. دانش عمومی نیست.
زمانهای "فراموششده" را پیدا کنید و ببینید چرا آنطور بوده است. همه میدانند که نباید بعد از غذا خوردن شنا کرد اما چرا؟ برای همه همینطور است؟ تصوراتتان را زیر سوال ببرید و قضاوت کنید آیا درمورد شما هم صدق میکند یا خیر.
8. تصمیم را بگیرید.
آیا میخواهید درمورد وضعیت شغلیتان تصمیم بگیرید یا اینکه چه مارک پنیری را برای صبحانه بخورید؟ همه تصمیمات برابر نیستند پس وقتتان را تلف نکنید. لازم نیست برای هر وعده صبحانه قدم 1 تا 9 را دنبال کنید.
9. تصمیم را عملی کنید.
میتوانید تا بی نهایت تصمیمی که گرفتهاید را دوباره و دوباره تحلیل و بررسی کنید. اما بالاخره باید یکجا آن را متوقف کنید. آن را واقعی کنید، یادداشتش کنید. وقتی تصمیمتان بیرون از مغزتان و به دنیای واقعی آمد، مغزتان از بررسی گزینههای مختلف دست کشیده و سراغ کار بعدی میرود.
یادتان باشد چشمانداز مغز ما محل منطقی نیست. شما حتی نباید مغزتان را وادار به دنبال کردن قدم 1 تا 9 کنید. بهترین تصمیمی که میتوانید اینجا بگیرید این است که فقط قدم هایی که دوست دارید را دنبال کنید، آن هم با هر ترتیبی که دوست داشتید. هر کاری که میکنید، رمز گرفتن بهترین تصمیمات در زندگی این است که بخواهید. (مردمان)