Quantcast
Channel: جامعه مجازی دانشگاه پیام نور - همه انجمن ها
Viewing all 11241 articles
Browse latest View live

اولین تصاویر از سریال نوروزی شبکه دو

$
0
0
تصویربرداری سریال «خوب، بد، زشت» به تهیه‌کنندگی علیرضا سبط احمدی و کارگردانی منوچهر هادی در منطقه طرشت تهران ادامه دارد.



«علیرضا سبط احمدی» در گفت‌وگو با خبرنگار رادیو و تلویزیون فارس گفت: در روزهای گذشته تصویربرداری سکانس‌های مربوط به خانه حسین آقا (حسین محب اهرى) و آموزشگاه تعلیم رانندگى در منطقه طرشت تهران به پایان رسیده است.

وی افزود: در این سکانس‌ها بهاره رهنما و بهنوش بختیارى، امین حیایى، سیروس همتى، حسین محب اهرى سوسن پرور، صدیقه کیانفر و شهین تسلیمى رو به روی دوربین « خوب، بد، زشت» قرار گرفتند.


[highlight=#dddddd] [تصویر: 13921030000194_PhotoL.jpg][/highlight]
این تهیه کننده افزود: در حال حاضر گروه برای تصویربرداری بخش‌های دیگری از خانه حسین آقا (حسین محب اهرى) در منطقه طرشت مستقر شده‌اند.

به گفته وی در این سکانس خانواده حسین آقا ( بهاره رهنما، بهنوش بختیارى) همچنان درگیر دردسرهاى بهادر (امین حیایى) هستند و البته نگران خواهر کوچک خانواده (سوسن پرور)که پس از به هم خوردن مراسم خواستگارى اش افسردگى شدید گرفته است.

«خوب، بد، زشت» کاری از گروه مجموعه های تلویزیونی شبکه دو سیماست. این سریال در 15 قسمت 45 دقیقه‌ای برای نوروز 93 شبکه دو در حال تولید است.


[highlight=#dddddd] [تصویر: 13921030000195_PhotoL.jpg][/highlight]
«خوب، بد، زشت» که فیلمنامه آن را بابک کایدان بر اساس طرحی از محسن کیایی نوشته، درباره جوانی به نام بهادر است که فقط یک ماه فرصت دارد که تا قبل از عید، رضایت خانواده اش را برای رفتن به خواستگاری جلب کند. او برای رسیدن به هدفش، ابتدا باید چند کار خیر و نوعدوستانه انجام دهد و دلهای شکسته را از خود راضی کند.

از دیگر عوامل این سریال می‌توان به نغمه نظری دستیار اول کارگردان، میثم بیدقی دستیار 2کارگردان، حمید باب الحوائجی دستیار کارگردان، رضا بقایی منشی صحنه، محمدرضا نجفی مدیر تولید، مجتبی طاهرخانی برنامه ریز، محمدعلی سبط احمدی دستیار تهیه، الهام افشاریان روابط عمومی و هماهنگی، عبدالله عبدی نسب مدیرتصویربرداری، کوروش کلهردستیار 1 تصویر، رجب نادری دستیار تصویر، افشین ملکی دستیار تصویر، بهروز فرخی نورپرداز، محمدحسین غفاری صدابردار، رضا صالحی دستیار صدا، محسن غلامی طراح صحنه، سعید هنرمند دستیار صحنه، محمد شیدایی دستیار صحنه، رسول سید عربی طراح گریم، مینو قبادی دستیار گریم، نوید افشار دستیارگریم، مه لقا ناقد طراح لباس، آرتا ماهان دستیار لباس، معصومه رحمانی دستیار لباس، نوید سجادی حسینی و یاسمین ریزان عکاسی و فیلمبرداری پشت صحنه، مرتضی کریمی مدیر تدارکات، اکبر اختریان دستیار تدارکات، ابراهیم نصیری مقدم دستیار تدارکات، بهرامعلی سامانی پوردستیار تدارکات، یوسف آقایی دستیار تدارکات، تقی امینی دستیار تدارکات، بابک الفت حمل و نقل، محمد شهرابی فراهانی حمل و نقل، بهرام دهقانی سرپرست گروه تدوین، رضا نجاریان دستیار تدوین، سعید یاسی پور دستیار تدوین اشاره کرد.

مبلغ قراداد وسوسه کننده نکونام لو رفت!

$
0
0
شماره ۶ پیراهن الکویت به کاپیتان تیم ملی ایران رسید.



[تصویر: n00302356-b.JPG]

پایگاه خبری کوره اعلام کرد که ابراهیم شهاب بازیکن خط میانی الکویت موافقت کرد تا پیراهن شماره ۶ او به جواد نکونام برسد که به تازگی به این تیم پیوسته است.

قرار است نکونام امروز اولین بازی خود را در این تیم برابر تیم النصر انجام دهد.

با اعلام این سایت به احتمال فراوان نکونام در نیمه دوم به زمین بازی خواهد رفت.

این پایگاه خبری افزود که نکونام یکی از بارزترین نقل و انتقالات زمستانی لیگ کویت است.

در حالی که مبلغ قرارداد این بازیکن به حدود یک میلیون دلار برای مدتی نزدیک به ۵ ماه می‌رسد قرار است پس از این مدت دو طرف برای تمدید قرارداد به گفت و گو بنشینند.

حمله شدید كاربران ایرانی به فیس بوک بازیكن دورگه

$
0
0
فیس بوک بازیکن ایرانی – ژاپنی مدنظر کی روش تبدیل به آخرین پاتوق مجازی ایرانیان شده است.
[تصویر: IMG18105729.jpg]
آریا جسورو هاسه‌گاوا؛ این نام بازیکن ایرانی - ژاپنی است که کارلوس کی روش در اولین نشست خبری خود پس از قرعه کشی جام جهانی 2014 بر زبان آورد و رسما اعلام کرد که او را برای تیم ملی در نظر دارد. هر چند این دعوت غیررسمی کی روش با پاسخ قاطعانه ای از سوی این بازیکن روبرو نشد اما این مسئله واکنش های متفاوتی را در ایران به دنبال داشت. بعدها در سایت های مختلف خبری منتشر شد که هاسه‌گاوا به دلیل اطلاعات نادرستی که از ایران و زندگی در کشور پدری خود دارد، با فرستادن ایمیلی به یکی از مسئولان تیم ملی اعلام کرده که در صورت حضور در ایران، نیاز به بادی گارد دارد و به دلیل ناامنی ایران بدون محافظت شخصی در این کشور حضور پیدا نمی کند. هر چند از همان ابتدا به نظر نمی رسید این خبر واقعیت داشته باشد اما همین مسئله صفحه فیس‌بوک هاسه‌گاوا را به آخرین پاتوق مجازی ایرانیان تبدیل کرد تا با کامنت های خود حسابی از خجالت این ستاره 26 ساله دربیایند. البته در این میان بعضی از کاربران سعی کردند با کامنت های محبت آمیز خود او را برای بازی در تیم ملی ایران متقاعد کنند. این در حالی است که در روزهای گذشته هجوم دسته جمعی ایرانی ها به صفحه فیس‌بوک لیونل مسی سروصدای زیادی را به راه انداخت تا جایی که پای رسانه های خارجی هم به این مسئله باز شد. از طرفی آریا هاسه‌گاوا در فصل نقل و انتقالات از اف.سی توکیو جدا شد تا در فصل جدید جی لیگ پیراهن تیم سرزو اوزاکا را بر تن کند. تیمی که فصل گذشته در رتبه چهارم لیگ ژاپن قرار گرفت و جواز حضور در بازیهای لیگ قهرمانان آسیا را بدست آورد.

حادثه ای خونین به علت سوءظن عروس به پدرشوهرش

$
0
0
جواني كه پدرش را به دليل سوء‌ظن با ضربات چاقو از پا در‌ آورده بود در جلسه محاكمه گفت به دليل حرف‌هاي همسرش اين جنايت را مرتكب شده است.
روز 20 فروردين ماه سال 91 افسران اداره دهم پليس آگاهي پايتخت راهي يك شركت خصوصي شدند تا درباره قتل صاحب آن تحقيق كنند. مقتول كه مردي ميانسال بود جمال نام داشت و به دليل اصابت ضربات متعدد چاقو به قفسه سينه‌اش جان باخته بود. شواهد نشان مي‌داد عامل اين جنايت بعد از قتل جمال مقداري پول از آنجا سرقت كرده است.
در چنين شرايطي تجسس‌ها در اين خصوص ادامه يافت. با اينكه مدير اين شركت خصوصي منشي داشت اما روز وقوع حادثه او به تنهايي در شركت بود به همين دليل كارآگاهان راجع به اين موضوع تحقيقات بيشتري انجام دادند. با گذشت چند روز از وقوع جنايت هنوز هيچ سرنخي به دست نيامده بود و همين موضوع رازگشايي از اين معماي پليسي را دشوار مي‌كرد.
دو هفته بعد از قتل جمال كارآگاهان به اطلاعاتي دست يافتند كه نشان مي‌داد پسر او به ‌نام هادي با وي دچار اختلاف بوده و ممكن است در اين جنايت دست داشته باشد. به همين دليل وي به عنوان نخستين مظنون دستگير شد. هادي حاضر نبود اتهام قتل پدرش را بپذيرد اما وقتي تحقيقات از او ادامه يافت گفت به دليل مشكلات مالي پدرش را به قتل رسانده است.
او گفت: پدرم صاحب يك شركت بزرگ صنعتي بود و من هم يك شركت كوچك‌تر براي خودم داشت اما چند ماه بود مشكلات مالي داشتم و پدرم حاضر نبود به من كمك كند. به همين دليل آن روز به دفترش رفتم تا با او صحبت كنم ولي وقتي حرف‌هايمان به درگيري لفظي كشيده شد، عصباني شدم و با چند ضربه چاقو او را كشتم.
در ادامه رسيدگي به اين پرونده، هادي صحنه كشتن پدرش را بازسازي كرد و اما در اين ميان خانواده او با حضور در دادسراي امور جنايي اعلام كردند هادي را بخشيده‌اند. با اين حال پرونده اتهامي او با صدور قرار مجرميت و كيفرخواست به دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد تا به جنبه عمومي آن رسيدگي شود.
در جلسه محاكمه كه روز چهارشنبه در شعبه 113 دادگاه كيفري استان تهران به رياست قاضي حسين اصغرزاده برگزار شد نماينده دادستان در تشريح كيفرخواست گفت: برابر با محتويات پرونده هادي متهم است پدرش را با ضربات چاقو به قتل رسانده است.
او حين ارتكاب جرم از سلامت كامل رواني برخوردار بوده و در جريان تحقيقات به صراحت اتهامش را پذيرفته است. به همين دليل صرف نظر از اعلام گذشت اولياي دم، خواستار مجازات متهم به لحاظ جنبه عمومي جرم هستم.
در ادامه اين جلسه نوبت به هادي رسيد تا از خود دفاع كند. او با پذيرش اتهامش گفت: قبول دارم كه پدرم را كشتم اما آن زمان دليل خاصي براي خودم داشتم. هر چند در تحقيقات اوليه گفتم او را به دليل اختلاف مالي كشت اما انگيزه من ناموسي بود.
متهم به قتل ادامه داد: من و پدرم در يك ساختمان زندگي مي‌كرديم. ما طبقه سوم بوديم و پدر و مادرم در طبقه اول. از مدتي قبل از حادثه همسرم حرف‌هايي درباره پدرم مي‌زد. او گفت پدرم نسبت به او نظر بدي دارد. با وجود اينكه من و همسرم با يكديگر اختلاف داشتيم اما من روي اين موضوع حساس شدم. نمي‌دانستم بايد چه كار كنم.
روز حادثه به دفتر پدرم رفتم تا با او صحبت كنم اما چون مي‌دانستم كار به جاهاي باريك كشيده مي‌شود يك چاقو هم با خودم بردم. آن روز با پدرم درباره مسائل مختلفي صحبت كردم تا اينكه من حرف‌هاي همسرم را پيش كشيدم.
با اينكه پدرم گفت حرف‌هاي همسرم دروغ است اما من عصباني شدم و به او حمله كردم. همه‌چيز در چند لحظه اتفاق افتاد و من چند ضربه چاقو به قفسه سينه پدرم زدم. در ادامه براي آنكه دستم براي پليس رو نشود دفتر شركت را به‌ هم ريختم و مقداري پول برداشتم تا پليس را به اشتباه بيندازم.
متهم ادامه داد: آن روز خشم و عصبانيت همه وجودم را فرا گرفته بود اما بعد فهميدم همسرم به من دروغ گفته است. به همين دليل او را طلاق دادم. حالا هم از كرده‌ام پشيمانم و به دليل اينكه خانواده‌ام مرا بخشيده‌اند از آنها ممنونم.
در اين مدت در زندان براي پدرم خيرات مي‌دهم و اميدوارم او هم من را ببخشد. در پايان دفاعيات اين مرد هيات قضات وارد شور شدند و قرار است به‌زودي راي خود را اعلام كنند.

اگر ويندوز 8 استفاده مي كنيد اين مطلب را بخوانيد

$
0
0
ويندوز هشت سر و شکل کاملا متفاوتي با ويندوزهاي قبلي دارد و همين امر اولين برخورد کاربران قديمي را با ويندوز جديد دچار مشکل مي‌کند اما اگر کمي با آن سر و کله بزنيد خيلي زود لم کار کردن با آن را ياد مي‌گيريد. در اين مطلب چند ترفند ابتدايي را که براي آشنا شدن با محيط ويندوز هشت احتياج داريد، برايتان جمع کرده‌ايم.
[تصویر: 1938742_603.jpg]
جلوگيري از باز شدن فايل‌ها در مترو
اگر تازه شروع به کار با ويندوز ۸ کرده باشيد شايد وقتي براي اولين بار روي يک فايل تصويري در Windows Explorer دابل کليک کنيد کمي تعجب کنيد چرا که ويندوز به جاي باز کردن آن فايل در محيطي مانند Windows Picture Viwer آن را با استفاده از يکي از برنامه‌هاي موجود در رابط بصري و پيشرفته مترو باز مي‌کند. به طور کلي ويندوز در حالت پيش‌فرض کليه تصاوير، موسيقي‌ها، ويدئوها را با استفاده از برنامه‌هاي موجود در رابط مترو باز مي‌کند.
اين قضيه حتي در صورتي که فايل‌هاي مورد نظر را از ميزکار يا همان Desktop خود نيز باز کنيد، صدق مي‌کند. خب حالا ما يک راهکار داريم.
[تصویر: 1938741_803.jpg]
براي جلوگيري از اين کار کليد ويندوز روي صفحه‌کليد را فشار داده تا به رابط مترو دسترسي پيدا کنيد. سپس عبارت Default Programs را تايپ نموده و کليد Enter را فشار دهيد. بعد روي پيوندي که با عبارت Set Your Default Programs مشخص مي‌شود کليک کنيد. سپس در رابط کاربري ظاهر شده و در بين فهرست برنامه‌هاي نصب شده از اين رابط، برنامه Windows Photo Viewer را انتخاب کرده و سپس روي تنظيم Set This Program as Default کليک کنيد. تا به عنوان برنـامـه پيش‌فرض براي فايل‌هاي تصويري در نظر گـرفته شـود. براي فايل‌هاي ويدئويي نيز مي‌توانيد برنامه Windows Media Player يا هر برنامه پخـش‌کننده ويـدئـوي ديگر را انتخاب کنيـد. بـه طور کلي در رابط Default Programs شمـا مي‌توانيد براي اجراي فايل‌ها، برنـامه مورد علاقه خود را تنظيم کنيد.
البته لازم بـه يـادآوري است که شما همچنين مي‌توانيد از برنامه‌هايـي که خودتان آن‌ها را در ويندوز نصب کرده‌ايد، استفاده کنيد.
نمايش ابزارهاي مديريتي
اگر کمي حرفه‌اي باشيد حتما متوجه شده‌ايد که در ويندوز ۸ به طور پيش‌فرض ابزارهايي مانند Event Viewer Computer Management و ديگر ابزارهاي مديريتي در صفحه شروع يا همان Start Screen مخفي شده‌اند. اگر شما به طور مکرر از اين گونه ابزارها استفاده مي‌کنيد لازم است بدانيد که مي‌توانيد آن‌ها را از حالت مخفي در آوريد.
براي اين منظور در صفحه Start screen ماوس خود را به گوشه راست بالا يا پايين اين صفحه حرکت داده و سپس روي بخش Settings که ظاهر شده کليک کنيد. شما همچنين مي‌توانيد با ترکيب کليدهاي ميان‌بر WinKey-C به اين بخش دسترسي داشته باشيد. به هر حال از هر روشي که استفـاده مي‌کنيد نـوار لغزنده Show Administrative Tools را از No به Yes تغيير دهيـد. از ايـن پـس ابزارهـاي مديريتـي يا Administrative Tools در صفحه شروع و در بين فهرست تمامي برنامه‌ها ظاهر مي‌شوند.
[تصویر: 1938740_638.jpg]
کنترل نگه‌داري خودکار
ويندوز ۸ داراي يک ويژگي جديد زمان‌بندي شده است که به صورت خودکار نرم‌افزارها را به‌روز کرده، اسکن‌هاي امنيتي انجام داده و سيستم را در نقاط زمان‌بندي شده بررسي مي‌کند.
به طور پيش‌فرض وظايف نگه‌داري سيستم در ساعت ۳ صبح اجرا مي‌شوند. از آن طرف اگر شما در نقاط زمان‌بنـدي شـده از سيستم خود استفاده مي‌کرديد ويندوز منتظر مي‌مانـد تـا کامپيوتر در حالت Idle يا بيکار قرار بگيرد.
براي تغيير اين نقاط زماني کافي است بخش Action Center را با کليک روي آيکن پرچم در بخش Tray سيستم (سمت راست نوار وظيفه)خود باز کنيد. با باز شدن رابط کاري Action Center مي‌توانيد گزينه‌اي با نام Automatic Maintenance تحـت فهرست Maintenance را ملاحظه کنيد.
بعد با کلـيـک روي پيونـد Change Maintenance Settings مي‌توانيد نقاط زماني براي نگه‌داري سيستم خود را تنظيم کنيد.
سفارشي‌سازي جست‌وجو
همان طور که مي‌دانيد زماني که شما از ويژگي جست‌وجو در ويندوز ۸ خود استفاده مي‌کنيد برنامه‌هاي مترو به عنوان يک تنظيم در کنار اين جست‌وجوها براي اجراي نتايج جست‌وجو ظاهر مي‌شوند.
حال جالب اين جا است که شما مي‌توانيد اين برنامه‌ها را کنترل کرده و فهرست برنامه‌ها را بهتر مديريت کنيد. اول از همه روي بخش Settings از هر جايي روي سيستم خود کليک کرده و سپس روي پيوند More PC Settings کليک کنيد. بعد از صفحه PC Settings روي Search Category کليک کرده و از نوار لغزنده براي مخفي کردن برنامه‌هايي که در هنگام جست‌وجو به آن‌ها نيازي نداريد استفاده کنيد.
منبع:
باشگاه خبرنگاران

اگر چاشنی، چایی تان لیمو ترش است بخوانید

$
0
0
مصرف چای همراه آب‌لیموی تازه نه ‌تنها اشکالی ندارد بلکه عادت غذایی بسیار خوبی هم محسوب می‌شود.
به گزارش جام نیوز، به طور کلی ترکیب پلی فنول‌های موجود در چای که خاصیت آنتی‌اکسیدانی و ضد سرطانی هم دارند با آب‌لیموی تازه می‌تواند ارزش تغذیه‌ای این نوشیدنی پرمصرف را بالاتر ببرد.

البته باید حواستان باشد که آب‌لیمو باید زمانی که چای خنک شده است به آن اضافه شود تا ویتامین C موجود در آب‌لیمو در اثر گرمای بالای چای تخریب نشود و از بین نرود.

زیرا وقتی که لیموترش را در چای داغ می ریزیم موجب از بین رفتن ویتامین c موجود در آن می شود و این امر احتمال آسیب رساندن به مینای دندان را افزایش می دهد.

چای دارای ترکیباتی آنتی اکسیدانی است که در صورت مصرف بدون قند و گرم و حرارت پایین باعث می گردد آنتی اکسیدان های آن بهتر جذب بدن شود چای جزو نوشیدنی هایی است که باعث رفع خستگی بدن و همچنین استحکام دندان ها می شود و مواد آنتی اکسیدانی موجود در آن رادیکال های آزاد را از بین می برد.

نافرمانی خدا

$
0
0
[تصویر: 40528033475955241575.gif]

حضرت علی(علیه السلام) فرمود:

اگر نفْس خویش را در پیروی از خداوند به کار گیری، آن را گرامی داشته ای؛ و اگر آن را در نافرمانی از خدا به کار گیری، آن را خوار و ذلیل کردی.

(غررالحکم و دررالکلم، حدیث4085/2)
[تصویر: 80035507191820860032.gif]


امام على(عليه ‏السلام) فرمود:

هيچ كس جز با اطاعت خدا خوشبخت نمى‏ شود، و جز با معصيت خدا بدبخت نمى‏ گردد.
(تصنیف غررالحکم و دررالکلم، ص183)
[تصویر: 80035507191820860032.gif]

حضرت علی(علیه السلام) فرمود:

کسی که نافرمانی از خدا کند، در هردو جهان خوار می شود.

(غررالحکم و دررالکلم، حدیث 7821/2)
[تصویر: 80035507191820860032.gif]

امام حسین(علیه السلام) فرمود:

کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد، دیرتر به آروزیش می رسد، و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود.

(تحف العقول، ص248)

[تصویر: 80035507191820860032.gif]

حضرت علی(علیه السلام) فرمود:

کسی که شیطان را پیروی و پروردگار را نافرمانی کند، به خودش ستم کرده است.


(غررالحکم و دررالکلم، حدیث 6057/2)
[تصویر: 80035507191820860032.gif]

معیارهای زنان برای ازدواج در سنین متفاوت

$
0
0
[تصویر: 1.jpg]

محققان می گویند نه شنیدن از یک زن، همیشگی نیست. از نظر آنها کافی است کمی شانس با مرد خواستگار همراه باشد و زن رویاهایش، تا 10 سال دیگر ازدواج نکند. چرا که به گفته پژوهشگران، نظر زن ها در مورد ازدواج هر ده سال یک بار زیر و رو می شود.
اگر یکی از مردهای فامیل تان شکست خورده از خواستگاری برگشته، خواندن این صفحه را به او پیشنهاد کنید. محققان می گویند نه شنیدن از یک زن، همیشگی نیست. از نظر آنها کافی است کمی شانس با مرد خواستگار همراه باشد و زن رویاهایش، تا 10 سال دیگر ازدواج نکند. چرا که به گفته پژوهشگران، نظر زن ها در مورد ازدواج هر ده سال یک بار زیر و رو می شود و ممکن است زنی که در دهه سوم زندگی اش به یک خواستگار نه گفته، ده سال بعد پشیمان شود و تصمیم بگیرد با همان مرد ازواج کند. دیلی میل می نویسد مردها در دنیای زنان به 5 دسته تقسیم می شوند و خانم ها هر 10 سال یک بار، آرزوی ازدواج با یک گروه از این افراد را در سرشان می پرورانند. اگر هنوز هم نمی توانید چنین ادعایی را باور کنید، این مطلب را تا انتها بخوانید.


1- 18 تا 24 سالگی: مرد باید خوش تیپ باشد
خانم ها در این سنین احساساتی ترند و بیشتر به دنبال یک همدم و همفکر می گردند اما هرگز از اصل خوش تیپ بودن کوتاه نمی آیند. از نظر زنی که 18 تا 24 سال دارد، همسر ایده آل باید:

- موسیقی را که او می پسند دوست داشته باشد.
- عاشق کتاب ها و فیلم هایی باشد که او دوست دارد.
- ظاهری امروزی داشته باشد و یک سر و گردن از آنها شیک تر باشد.

اولین دلیلی که یک زن 18 تا 24 ساله را به بله گفتن ترغیب می کند، تصور مثبت دیگران نسبت به خواستگارش است. برای دخترها در این گروه سنی، قضاوت دوستان از هر چیزی مهمتر است. آنها دوست دارند وقتی با مردی ازدواج می کنند، حیرت و حتی حسادت را در چشم دوستانشان ببینند و به آنها فخر بفروشند. بررسی ها ثابت کرده است که 47 درصد زنان 18 تا 24 ساله، دوست دارند با کسانی ازدواج کنند که دوستانشان آنها را تایید می کنند.

2- 25 تا 34 سالگی: مرد باید همه فن حریف باشد
خانم ها در این سنین به موقعیت اجتماعی شان اهمیت می دهند و در آرزوی ازدواج با مردهای موفق و تاثیرگذار هستند. از نظر زنی که 25 تا 34 سال دارد، همسر ایده آل باید:

- ظاهری جذاب و اندامی متناسب داشته باشد.
- جاه طلب و بلندپرواز باشد.
- در محیط کاریش مهره ای تاثیرگذار باشد.

زنان در این سنین به کارشان به عنوان یکی از مهمترین داریی های زندگی شان نگاه می کنند. به همین دلیل دوست دارند با مردهایی ازدواج کنند که به پیشرفت شغلی شان کمک می کنند. گرچه زنان 25 تا 34 ساله هم دوست دارند با مردی ازدواج کنند که به خاطر ظاهر خوبش حرفی برای گفتن دارد اما در کنار مهم دانستن تیپ و قیافه، به جایگاه اجتماعی هم اهمیت زیادی می دهند.


3- 35 تا 44 سالگی: مرد باید خوش اخلاق باشد
محققان می گویند خانم ها در این سنین به خلق و خو اهمیت زیادی می دهند و کمتر از یک درصد خانم ها در این سنین حاضرند با مردهای بد اخلاق ازدواج کنند. از نظر زنی که 35 تا 44 سال دارد، همسر ایده آل باید:

- رفتار و ویژگی های شخصیتی شایسته ای داشته باشد.
- از او بزرگتر باشد.
- کوله باری از تجربه داشته باشد.

73 درصد خانم ها در این دوره سنی دوست دارند با مردی که حداقل 5 سال از آنها بزرگتر است ازدواج کنند. مردهایی که در شغل شان به جایگاه مناسبی رسیده اند، تعادل روانی دارند، موفق هستند و تجربه های زیادی دارند، جذابترین مردها از نظر این گروه از زنان به شمار می آیند.


4- 45 تا 54 سالگی: مرد باید جوان باشد
خانم ها در این سنین به منطق و خرد خود می بالند و دوست دارند شریکی برای سال های میانسالی شان پیدا کنند. به همین دلیل از اینکه در جستجوی همسر باشند هراسی ندارند. از نظر زنی که 45 تا 54 سال دارد، همسر ایده آل باید:

- درآمد بالا و وضعیت اقتصادی ایده آلی داشته باشد.
- به او احساس امنیت بدهد.
- کوچکتر از او باشد.

امنیت برای این خانم ها در این دوره مهمترین اصل است. 95 درصد آنها می گویند به دنبال همسری می گردند که این احساس را در آنها ایجاد کند. مردی که از نظر مالی قوی باشد، می تواند تا اندازه ای به همسرش احساس امنیت بدهد اما گذشته از این موارد، بررسی ها نشان داده که اغلب خانم ها در این محدوده سنی، دوست دارند با مردانی که تا 5 سال از آنها کوچکترند ازدواج کنند.
5- بالای 55 سال: مرد باید جوک بگوید
خانم ها در این محدوده سنی به دنبال دلخوشی می گردند و دوست دارند با کسی زیر یک سقف زندگی کنند که خستگی شان را بگیرد و حالشان را خوب کند. از نظر زنی که بیشتر از 55 سال دارد، همسر ایده آل باید:

- باهوش باشد.
- ارزش هایش مشابه ارزش های او باشد.
- شوخ طبع و سرگرم کننده باشد.

حال خوب برای این گروه از خانم ها حرف اول را می زند. به همین دلیل ازدواج با مردی که احساس مشابهی با آنها دارد و با شوخ طبیعی هایش خانه را شاد و سرشار از هیجان می کند، می تواند امیدی دوباره را به زنگی شان بیاورد.

گذشته از تمام این موارد، خانم ها در این محدوده سنی هنوز هم به رابطه زناشویی اهمیت می دهند و 45 درصد آنها معتقدند چنین رابطه ای، یکی از موضوعات مهم بعد از ازدواج است.
منبع:مجله تندرستی

یک دختر خوب........

$
0
0
یک دختر خوب تقاضای وسایل نا مربوطی از قبیل ماشین از خانوده نمی کند

یه دختر خوب همیشه به اسمش افتخار میکنه و به هرکس که میرسه نمیگه بجای سکینه و صغرا به او پارمیدا و رکسانا و … بگن

یه دختر خوب برا بیرون رفتن از خونه سه ساعت خودش رو بتونه کاری و نقاشی نمی کنه

یه دختر خوب اصلاً بفکر گرفتن گواهی نامه نمی افته چون می دونه با این کارش هیچ موجود زنده ای در امان نیست

یه دختر خوب هیچ وقت با یه پسر تو رانندگی کل کل نمی کنه چون میدونه آخرش میره تو باقالیا

یه دختر خوب وقتی تصادف می کنه نمیره رو بولوار نمی شینه های های گریه کنه

یه دختر خوب هر روز بعد از کلاس به بهانه خرید کردن تو خیابونا الاف نمیشه

یه دختر خوب به اصلاً پسر همسایه شونو تا حالا ندیده

یه دختر خوب با توجه به این که میدونه همسایشون آش نذری داره و ممکنه پسر همسایه آشو براشون بیاره درو باز نمی کنه

یه دختر خوب تو دشستشویی جلو آینه بیشتر از بیست ثانیه ایست نمیکنه

یه دختر خوب تو حموم پنج ساعت نمیشینه با موکن برقی موهای پاشو بزنه

یه دختر خوب هر پسری رو که دوسش داره رو مجبور نمی کنه بیاد خواستگاریش

یه دختر خوب وقتی داداشش ماشین باباشونو میگیره از حسودی هی زیر آب داداشه رو پیش بابا نمی زنه

یه دختر خوب بجا اینکه بره پولشو بده آرایشگاه و ریملو ماتیک بخره میره پولشو میده باباش براش جهیزیه بخره

یه دختر خوب در اثر دیدن افراد غرب زده جو گیر نشده و پیراهن صورتی داداششو تبد یل به مانتو نمی کند

یه دختر خوب وقتی با نامزدش بیرون میره به پسرای مردم چشمو ابرو نشون نمی ده

یه دختر خوب برا حفظ حقوق خود در میادین شهر دست به تجمعات فیمینیستی نمی زند

یه دختر خوب با دخترای بی ادبی که فهش بدتر از بی شعور و احمق یاد دارن معاشرت نمی کند

یه دختر خوب هیچ وقت با تلفن بیشتر از سه ساعت مداوم صحبت نمی کند
( تازه این خوبشونه که کمتر از سه ساعته وای به حال ….. )

یه دختر خوب هیچ وقت تلفن Caller ID داری رو که باباش تازه خریده رو اشتباهن به برق نمی زنه

یه دختر خوب هیچ وقت در جشنهای فامیلی جو گیر نشده و با پسرای فامیل کل رقصیدن نمی زاره

یه دختر خوب برا جلوگیری از چاق شدن هیچ گونه نوشیدنی مجاز وغیرمجاز را بدون نسخه پزشک تغذیه استعمال نمی کند

یه دختر خوب توی روی مامانش واینمیسته و به خاطر قراری که داره (و سرکاره) ۱۰۰۰ تا دروغ نمی گه

یه دختر خوب از مثلاً ۶ ساعت وقت کلاس خودش ۵ ساعتش رو نمی پیچونه

یه دختر خوب یواشکی دست تو جیب باباش نمی کنه

یه دختر خوب اصلاً جوک نمی گه چون می دونه اگه بگه این قد بی مزس که هیچ کی بهش نمی خنده

یه دختر خوب اصلاً تو اینترنت کاری نداره

یه دختر خوب به هیچ جا تک زنگ نمی زنه

یه دختر خوب عکس لئوناردو دیکاپریو و گلزار رو قاب نمی کنه بزنه تو اطاقش

یه دختر خوب پشت چراغ قرمز آرایشش رو درست نمی کنه

یه دختر خوب اصلاً نمی دونه یاهو مسنجر و تانگو و ویچت چی هست

یه دختر خوب تو کلاس ردیف اول میشینه

یه دختر خوب وقت برگشتن به خونه ماشینش بو سیگار مور نمیده

یه دختر خوب پای تلفن از کلمات : “میام” و” خونتون” استفاده نمی کنه

یه دختر خوب وقتی میاد خونه دیپرس نیست

یه دختر خوب وقتی کسی داره از عرض خیابون عبور می کنه حول نمی کنه بجا اینکه پاشو بزاره رو ترمز گازو فشار بده

یه دختر خوب دستمال دماغ باباشو برنمی داره بندازه رو سرش مثل روسری

یه دختر خوب با دختر همسایشون که خوشگل تره لج نمی شه

یه دختر خوب به خاطر پوست و رنگ بدنش باباشو انقدر تو خرج نمی اندازه

یه دختر خوب وقتی معنی ترانه های خارجی رو نمیدونه مجبور نیست که واسه کلاس اونا رو گوش بده

یه دختر خوب توی قرار با پسر کلاس زورکی نمی آد و پدر کارمند بیچاره اش رو مدیرعامل و رئیس قلمداد نمی کنه

یه دختر خوب وقتی از پسری خوشش اومد و داشت از حسودیش می ترکید ۱۰۰۰ تا عیب و ایراد روی پسر مردم نمی زاره

یه دختر خوب شب زود نمی خوابه که صبح زود بیدار بشه که بتونه صافکاری و نقاشی کنه

یه دختر خوب از دماغ فیل نمی افته که نه؟

یه دختر خوب توی مسافرت به خاطر کسی که روش کلید کرده، باباشو تو خط نمیندازه که بابا تندتر برو!

یه دختر خوب وقتی لباس آنچنانی برای خودنمایی ندارد از همسایگانش قرض نمی کند

یه دختر خوب هیچ وقت سوار ماشین مردای زیر ۸۵ سال نمی شه

یه دختر خوب هیچوقت زودتر از اینکه از شیر بگیرنش عاشق نمی شه

و در آخر یه دختر خوب اصلاً پیدا نمی شه

واکنش دختران تهرانی در مورد متلک و لمس بدن

$
0
0
[highlight=#eef2f6]نتایج یک تحقیق دانشگاهی در تهران مشخص کرد که ۶۲ درصد زنان تهرانی در مقابل متلک‌های زننده سکوت می‌کنند.

[/highlight]
به گزارش

افکارنیوز
به نقل از انعکاس، اعضای هیئت علمی دانشگاه علوم اجتماعی دانشگاه تهران در تحقیقی که به روش کمی و پرسش‌نامه در میان صدها زن جوان بین ۱۵ تا ۳۵ سال در مناطق شمالی و جنوبی شهر تهران انجام داده‌اند به این نتیجه رسیدند.


واکنش زنان نسبت به هر یک از انواع تعرض جالب‌توجه است. به طوریکه هرچه تعرض‌ها از حالت غیرفیزیکی خارج شده و به حالت فیزیکی نزدیک می‌شود عکس‌العمل‌ها نیز تند‌تر می‌شود. نتایج این تحقیق نشان می‌دهد که ۷۲٫۵(هفتادودو ونیم) درصد در مقابل نگاه‌های معنادار، ۶۲٫۵ (شصت‌و‌دو و نیم) درصد در مقابل متلک‌های زننده و ۱۲٫۵(دوازده‌ و نیم) درصد از زنان در مقابل لمس اعضای بدن سکوت می‌کنند. همه این‌ها در حالی است که بیش از ۶۰ درصد از زنان سابقه نوعی تعرض جنسی را داشته‌اند که شامل نگاه‌های معنادار، متلک‌های زننده و لمس اعضای بدن است.


این تحقیق با بررسی مسائلی همچون منطقه مسکونی، مدت زمانی که فرد بیرون از منزل سپری می‌کند، تأهل، سن و میزان آگاهی دادن توسط والدین به این نتیجه رسیده است که دو متغیر محل سکونت و میزان آگاهی دادن توسط والدین به طور مستقیم و فزاینده بر میزان احساس امنیت تاثیر دارد، به‌طوریکه افرادی که در شمال شهر زندگی می‌کنند و افرادی که در دوران کودکی به آنها آگاهی لازم داده شده باشد احساس امنیت بیشتری می‌کنند. همچنین سن بانوان بر روی احساس امنیت آنها هیچ تاثیری ندارد. اما در خصوص تاهل باید به این نکته اشاره کرد که زنان متاهل بیش از دختران مجرد احساس امنیت دارند.

پيشكسوت فيلمهاي رزمي درگذشت

$
0
0
[تصویر: 53109058849467373488.jpg]

«ران ران شاو» پيش كسوت فيلمهاي رزمي و كونگ فو در سن 107 سالگي دار فاني را وداع گفت.
«ران ران شاو» (Run Run Shaw) از پيشگامان توليد فيلمهاي رزمي و كنگ فو در هنگ كنگ و مؤسس استوديوي فيلمسازي برادران «شاو» بود كه در طول حيات خود تهيه بيش از يك هزار فيلم را بر عهده گرفت و از آنجا كه بيشتر فيلمهاي او با موضوع هنرهاي رزمي بود ، به عنوان يكي از پيش كسوتان فيلمهاي رزمي معرفي مي شود.
«شاو» در سال 1967 يكي از بزرگترين شبكه هاي تلويزيوني هنگ كنگ را تأسيس كرد و تا سال 2011 رياست آن را بر عهده داشت . از مهمترين فيلمهايي كه «شاو» تهيه كرده مي توان به «شمشير زن يك دست» محصول 1967 اشاره كرد.
همكاري او صرفا با كارگردانان چيني نبود. «شاو» پس از حضور در هاليوود با كارگرداناني همچون «كوئنتين تارانتينو» و «برادران واچوفسكي» همكاري كرد. «بليد رانر» يكي از مهمترين فيلمهاي اوست.
«ران ران شاو» در سال 1974 از سوي ملكه چين تهيه شد و پس از آن جايزه افتخاري «شاو» به بهترين دستاوردهاي علمي – فناوري آسيا اعطا مي شود.

۲۶ تست دوپینگ از کشتی‌گیران گرفته شد

$
0
0
به نقل ازسایت فدراسیون پزشکی ورزشی، دکتر لطفعلی پورکاظمی رئیس این فدراسیون گفت: در جریان مسابقات کشتی آزاد و فرنگی قهرمانی کشور که در تهران و تنکابن برگزار شد از 6 فرنگی‌کار به نام‌های سامان عبدولی، محمد کریمی، مهدی محمدی، مجتبی کریم‌فر و بهنام مهدیزاده و امین سوری و چهار آزادکار به نام های جمال میرزایی، میثم ناصری، سعید داداش پور و مهران رضازاده گنجی تست دوپینگ گرفته شد و به آزمایشگاه کلن آلمان ارسال شد.

وی گفت: همچنین از 16 دوومیدانی کار حاضر در اردوی تیم ملی در محل آکادمی ملی المپیک نمونه گیری به عمل آمد و نتیجه این تست ها حدود چهار هفته دیگر مشخص خواهد شد.

شباهت بازی در «باغ سرهنگ» با شخصیت استاد انتظامی

$
0
0
[تصویر: 20140120184644_IM37.jpg]

مجید صالحی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون ایران درباره وضعیت سلامتی خود با توجه به اینکه چند روز قبل برای چندمین بار دچار ناراحتی قلبی شده بود گفت: خوشبختانه درحال حاضر وضعیت جسمانی مناسبی دارم و سرحال هستم. البته شنبه شب 28 دی ماه دوباره دچار مشکلات قلبی شدم که خوشبختانه برطرف شد اما طی چند روز آینده و با کم شدن فشار کاری ام باید مراحل درمان را جدی‌تر پیگیری کنم.
وی درباره اجرا نشدن نمایش «در شوره زار» در اولین روز جشنواره بین المللی تئاتر که عنوان می‌شد به خاطر بیماری وی بوده است، گفت: اجرا نشدن نمایش «در شوره زار» در جشنواره تئاتر فجر ارتباطی به بیماری من نداشت و به دلیل برخی ناهماهنگی هایی که بین تماشاخانه ایرانشهر و دبیرخانه جشنواره تئاتر فجر صورت گرفته بود این نمایش اولین اجرای خود را در جشنواره از دست داد.
وی افزود: البته من در همان شب دچار کسالت شدم اما اجرا نشدن نمایش ارتباطی به حال من نداشت چون قرار بود نمایش ما ساعت 20:30 اجرا شود اما این عارضه ساعت 21:10 برای من رخ داد که البته تا آن زمان هم هنوز وضعیت اجرای ما مشخص نبود.
بازیگر مجموعه معروف «مجید دلبندم» درباره دلایل مشکلاتی که در چند ماه اخیر برای قلبش ایجاد شده است، توضیح داد: بخشی از کسالتی که طی این چند مدت برایم پیش آمده به خاطر فشار کاری بوده است چون صبح ها سر فیلمبرداری و شب ها مشغول اجرا روی صحنه تئاتر بودم و امتحانات دانشگاهم نیز آغاز شده بود و باید خودم را برای آنها هم آماه می‌کردم.
وی درباره دیگر فعالیت‌هایش گفت: در حال حاضر مشغول بازی در فیلم سینمایی «دختر چهل ساله» به کارگردانی شاهین باباپور هستم. در این اثر که از مضمونی طنز برخوردار است با هنرمندانی چون ماهایا پطروسیان، مهران غفوریان، سیروس گرجستانی، امیر نوری، سحر ولدبیگی و دانیال عبادی همبازی هستم.
بنا برگزارش مهر، صالحی درباره حضور در سریال «باغ سرهنگ» به کارگردانی فلورا سام که از شبکه تهران روی آنتن می‌رود و نقشی که وی بازی کرده که بیننده را یاد عزت‌الله انتظامی می‌اندازد، گفت: من ارادت ویژه‌ای به استاد انتظامی دارم و حتی در مجموعه تلویزیونی «موج و صخره» که کارگردانی آن را برعهده داشتم در سکانسی ارادت خودم را به ایشان نشان دادم. اگر این آشنایی بین بازی من و شخصیت آقای انتظامی در سریال «باغ سرهنگ» به وجود آمده باعث افتخارم است اما خودم متوجه این شباهت در بازی نشده بودم.
وی متذکر شد: قرار بود شخصیت روح سرهنگ در این سریال یک فرد تهرانی اصیل با لهجه تهرانی باشد که این شخصیت ناخواسته شباهت‌هایی چه در بازی و چه گریم به آقای انتظامی پیدا کرده است. البته در نهایت باز هم تاکید می‌کنم این شباهت در بازی باعث سعادت من است.
مجید صالحی که اخیرا هنگام اجرای نمایش «شایعات» دچار عارضه قلبی شده بود، مدتی قبل مورد عمل جراحی قرار گرفت اما دو روز قبل دوباره به خاطر مشکل قلبی راهی اورژانس شد.
بازی در نمایش «در شوره زار» به کارگردانی حسین کیانی که اجرای آن قبل از جشنواره تئاتر فجر به پایان رسیده بود و شب گذشته نیز یک اجرا در جشنواره داشت آخرین کار صالحی در حوزه تئاتر به حساب می آید. فیلم سینمایی «نازنین» به کارگردانی مهدی گلستانه نیز آخرین فیلمی است که از این بازیگر در سینماها اکران شده است.

معرفی سریالهای دهه فجر تلویزیون

$
0
0
سه سریال «معمای شاه»، «در بند اروند» و «انقلاب زیبا» در ایام دهه‌ فجر روی آنتن می‌رود.

[تصویر: 14-1-8-9573613920424153614970839274.jpg]

سریال «معمای شاه» تازه‌ترین اثر تلویزیونی محمدرضا ورزی که جزو سریال‌های الف ویژه محسوب می‌شود قرار است در ایام دهه‌ فجر روی آنتن برود. این سریال سال گذشته کلید خورد و همچنان مراحل تصویر‌برداری را پشت‌سر می‌گذارد. این مجموعه 50 قسمتی به‌صورت هفتگی روزهای جمعه ساعت 22 از شبکه یک پخش خواهد شد و آغاز پخش آن18 بهمن ماه است.

این سریال داستان زندگی محمدرضا پهلوی را از زمان بازگشت او از سوئیس در سال ۱۳۱۵ تا زمان مرگ به تصویر می‌کشد.

جعفر دهقان، شکرخدا گودرزی، محمد مطیع، ولی‌الله مؤمنی، داریوش ارجمند، داریوش کاردان، احمد نجفی، امیر مهدی‌کیا، عبدالرضا اکبری، قطب‌الدین صادقی، گیتی ساعتچی، رضا فیاضی، چنگیز وثوقی، سیامک اطلسی، چنگیز جلیلوند، ایرج سنجری، رهام مخدومی، وحید مشیری و مهراوه شریفی‌نیا برخی از بازیگران «معمای شاه» هستند.

«تبریز در مه» و «سال‌های مشروطه» از جمله آثار پیشین محمدرضا ورزی است.

سریال «انقلاب زیبا» به کارگردانی بهرام بهرامیان و حمید بهرامیان دیگر سریالی است که در 10 قسمت در ایام دهه‌ فجر از شبکه یک سیما پخش می‌شود.

این سریال که در حال حاضر مراحل پیش‌تولید را پشت‌سر می‌گذارد و هنوز بازیگران آن به‌طور دقیق مشخص نشده‌اند، روایتگر زندگی دختری به نام زیباست که به تازگی ازدواج کرده ‌و با بازگشت پدرش که سال‌ها خارج از کشور زندگی می‌کرده زندگی او دچار بحرانی شدید می‌شود ، به شکلی که ادامه زندگی مشترکش دچار مشکل می‌شود.

بهرامیان تا پیش از این مجموعه‌های «سقوط یک فرشته»و«ساعت شنی» را کارگردانی کرده است.

شبکه سه سیما نیز مجموعه شش قسمتی«در بند اروند» به کارگردانی سیامک صرافت را برای پخش در ایام دهه‌فجر در نظر گرفته است.

حمید ابراهیمی، عمار تفتی، زهرا سعیدی، نفیسه روشن، جلیل فرجاد، حسن اسدی، افشین نخعی، یاور احمدی فر، وحید شیخ زاده، فرید اسحاقی، احمد تجری و رزیتا غفاری بازیگران اصلی این مجموعه هستند.

این سریال روایتگر داستان بهزاد، نویسنده جوانی است که برای نوشتن زندگی‌نامه یک رزمنده که به طرز مرموزی به شهادت رسیده وارد روستایی در شمال کشور می‌شود اما در این میان کسانی نمی‌خواهند راز شهادت برملا شود.

شبکه نمایش نیز هر روز ساعت 15 تله فیلم‌هایی مرتبط با انقلاب اسلامی را پخش خواهد کرد.

«سریال در چشم باد» هم از شبکه تماشا باز پخش خواهد شد. این سریال به کارگردانی مسعود جعفری‌جوزانی وقایع سیا30 و اجتماعی سه دوره از تاریخ در سال‌های ۱۳۰۰، ۱۳۲۰و ۱۳۶۰ را بررسی می‌کند که دوره اول پایان دوره قاجار و دوره پهلوی، دوره دوم جنگ جهانی دوم و دوره سوم یک دوره زمانی خاص در بعد از انقلاب اسلامی ایران را که دوره فتح خرمشهر است، در برمی‌گیرد.

این مجموعه قصه زندگی خانواده‌ای است که رویدادها و لحظات تلخ و شیرین زندگی‌شان از دوره قیام میرزا کوچک‌خان جنگلی تا آزادسازی خرمشهر در آن به تصویر کشیده می‌شود، قصه از زمانی آغاز می‌شود که میرزا کوچک‌خان جنگلی، در گیلان اعلام جمهوری می‌کند و با این اقدام دوران پرحادثه تاریخ معاصر ایران آغاز می‌شود.

پدر خانواده معروف به «ایرانی» از یاران میرزا کوچک‌خان جنگلی است. پس از کشته شدن میرزا، ایرانی همراه خانواده‌اش به تهران کوچ می‌کند و با دایر کردن یک چاپخانه فعالیت‌های سیا30‌اش را پی می‌گیرد.

پارسا پیروزفر، کامبیز دیرباز، ستاره صفرآوه، سعید نیکپور، جلال پیشوائیان، لاله اسکندری، اکبر عبدی، فخرالدین صدیق‌شریف، جهانگیر الماسی، محمدرضا هدایتی، سحر جعفری‌جوزانی، رضا شفیعی جم، گلاره عباسی، ماه‌چهره خلیلی، مهدی کاسه‌ساز، هومن سیدی و سام درخشانی از جمله بازیگران این سریال هستند.

گفتگویی خواندنی با مجری توانمند ایرانی احسان علیخانی

$
0
0

احسان علیخانی مجری توانمند ایرانی در تازه ترین گفتگویش سعی کرده درباره بخشهایی ناگفتنی از زندگیش و به خصوص علاقه اش به فوتبال و تیم پرسپولیس صحبت کند. جالبتر اینجاست که وی زمانی در استادیوم آزادی و در جمع تیفوسیهای هوادار پرسپولیس حاضر بوده! متن کامل این گفتگو را که با ویژه نامه «شش و هفت» روزنامه همشهری انجام شده را در ادامه می خوانید:



اغلب اوقات درگفتگوهایت یک سوال های خاص از تو می شود این بار روبرویت نشستیم که درباره چیزهایی صحبت کنیم که تاحالا به صورت جزیی درباره اش حرف نزدی و مخاطبانت زیاد درباره آن نمی دانند ،مثل علاقه تو به فوتبال.
برای من فوتبال خیلی جدی است. من جزو کسانی هستم که آرزو داشتم فوتبالیست شوم نه فقط در این اندازه که ممکن است خیلی ها در دوران نوجوانی آرزویش را داشته باشند ، من فوتبال را به صورت جدی بازی می کردم. در زمان دانشگاه به خاطر فوتبال بازی کردن چند بار پایم شکست و دکتری که زیرنظرش بودم به من گفت که تو مچ پایت به درد فوتبال روی چمن نمی خورد ، درمقایسه با قد بلندی که داری مچ پایت باریک است. برای همین چندین بار از ناحیه پا آسیب دیدم. حتی در یک مقطعی در نوجوانان پرسپولیس هم بازی کردم.


*چه دوره ای؟
زمان آقای بیداریان . بعد رفتم سایپا ، دوره علی ابوطالب. اما همیشه، همزمان با فوتبال بازی کردن درسم را ادامه دادم. در دوران دانشگاه هم درسم خیلی خوب بود و فوتبال هم بازی می کردم. درس برایم در اولویت بود. حتی می توانم بگویم که اینقدر در زمان تحصیلم در دانشگاه تهران به درس نگاه جدی داشتم که مقداری از فضای فوتبال دور شدم. الان که دارم بیشتر فکر می کنم می بینم که برای من آن زمان مثلث زندگی ام این طوری بود که درس برایم پایه بود و یک ضلع فوتبال و ضلع دیگر وسوسه سینما و تصویر بود ؛ فیلم ساختن و دوربین دست گرفتن.


*پرسپولیسی بودنت هم به خاطر مقطعی است که در نوجوانان این تیم بازی کردی؟
من دوتا پسرخاله دارم که باهم بازی می کردیم ؛ علیرضا و امیرحسام. دومی از من فقط یک ماه کوچکتر است و الان استاد دانشگاه است. من مطمئنم که اگر امیرحسام هم مثل من دچار مصدومیت نمی شد الان یکی از بهترین چپ های فوتبال ایران بود. اصلاً یکی از حسرت های خانواده ما این است که چرا امیرحسام فوتبالیست ملی نشد. ما سه تایی پرسپولیسی دوآتیشه بودیم و چندین سال تمام بازی های پرسپولیس را استادیوم می رفتیم. تصور می کنم خیلی از اتفاقات مهم پرسپولیس را از نزدیک دیده‌ام.


*مثلاً؟
من در آن روزهایی که مهدی مهدوی کیا را فحش می دادند و جای فرشاد پیوس به زمین می‌آمد، در دوره استانکو من ورزشگاه بودم. یادم می آِید که ما و چند نفر از دوستانم 8 تا تماشاگر پرسپولیسی مسابقه فوتسال استقلال و فتح بودیم. همان بازی که استقلالی ها صندلی ها را می کندند و علی (کریمی) همه را دریبل می کرد و می زد تو گل. او بعد از بازی سمت ما آمد و فردای همان روز هم که رسماً پرسپولیسی شد. اگر می خواهید بفهمید که علی تا چه اندازه فوتبالیست است باید فوتسال بازی کردنش را می دیدید. ما به خاطر علی کریمی می رفتیم فوتسال نگاه می کردیم.


*پس پرسپولیسی تیر بودی؟
آره ، در این حد که سر بازی پرسپولیس – استقلال و آن سه دوی معروف، من صندلی را پرت کردم سمت ال سی دی! سر گل سوم ایمون زاید بود که این کار را کردم. شاید کسی نداند اما من یک هفته بعد از این بازی جراحی کردم. اینقدر که اعصابم بهم ریخت یک عارضه کوچکی که داشتم دچارآسیب بیشتر شد و رفتم برای جراحی!


*این بیشترین ری اکشنت بود؟
باور کن بعضی از واکنش هایم را اصلاً یادم نمی آید. من همیشه همین قدر با هیجان فوتبال می بینم. ولی واقعاً سر این بازی به من فشار زیادی وارد شد. ما یک جمع 5-6 نفره بودیم و حامد ، دوست استقلالی ام مرتب کری می خواند و می گفت:«بابا خدا کنه داور یه پنالتی هم برای اینا بگیره ، گناه دارن!» و این کری ها در حالی بود که استقلال دو هیچ بازی را تا آنجا برده بود. من داشتم در آن دقایق دیوانه می شدم و گل سوم ایمون زاید من را منفجر کرد. صندلی به این اندازه ( با اشاره به یکی از صندلی های دفترش) را پرت کردم سمت ال سی دی! (می خندد) و دوستام همه فرار کردند!


*خاطره ای هم از شیطنت هایت درباره فوتبال به جز آن پرتاب کردن صندلی به سمت ال سی دی داری؟!
آره. یک بار یک شیطنتی کردم که هیچ وقت یادم نمی رود. یک دوست استقلالی داشتم که خیلی خوب کری می خواند و کل کل می کرد ، منتها زیاد نمی فهمید دور و برش چه خبر است. یک روز بهش گفتم دوست داری برویم استادیوم گفت آره. ما این را همراه خودمان استادیوم بردیم. رفتیم جایگاه اصلی پرسپولیس زیر ساعت موازی جایگاه استقلال. آنجا یک سری پرسپولیسی هستند که نتیجه برایشان همیشه حکم مرگ و زندگی دارد و طرفدار وحشتناک تیمشان هستند. فکر کنم سر بازی پرسپولیس – ملوان بود. ما این رفیق استقلالی مان را هم با خودمان آن روز بردیم و نشستیم بین پرسپولیسی ها ، بین اسطوره های طرفدار پرسپولیس! (بلند بلند می خندد) پرسپولیس یک گل خورد و این دوستمان شروع کرد به تشویق و جیغ کشیدن. فقط تصور کن چه میزانسنی می شود یک استقلالی میان طرفدارای این شکلی پرسپولیس. یادم می آید که اولش دوستم را گذاشتند روی پله و از 20 تا پله پایین هلش دادند. پایش شکست طفلکی! با لگد می زدند این بنده خدارا! بعد هم 20 دقیقه طول کشید ما او را از وسط مهلکه نجاتش بدهیم.


*تا به حال شده هنگام عصبانیت عکس العمل خیلی بدی داشته باشی که بعد از آن پشیمان بشوی؟
یک بار یک اتفاقی برایم افتاد و از ماشین پیاده شدم با عصبانیت. در این حد عصبی بودم که قفل فرمان را برداشتم و رفتم که یارو را بزنم! عصبانیت من واقعا به جا بود و اگر تعریف کنم که آن فرد چه کار کرده بود شما هم همینقدر عصبی می شوید.ترافیک شد و ماشین های روبرو داشتند ری اکشن من را می دیدند که با عصا از ماشین پیاده شدم.یک نفر شیشه پنجره را کشید پایین و با تعجب از من پرسید:«آقای علیخانی کجا داری میری؟!» من یک لحظه به خودم آمدم و تازه فهمیدم که دارم چه کار می کنم. شانس آوردم که نرسیدم به ماشین آن فرد ، چون مطمئنم اگر می رسیدم شیشه هایش را خرد میکردم. این حرفی که می خواهم بزنم به ضررم است اما صادقانه می گویم.(می خندد) معمولاً می گویند اگر می خواهی کسی را بشناسی فوتبال دیدنش را ببین. اما خیلی بد میشه اگه کسی فوتبال دیدن منو ببینه! من واقعا یک سری از دوستانم را سر فوتبال دیدن از دست دادم. باور نمی کنی اما یک زمانی کار من این بود که بعد از فوتبال بروم خانه های دوستانم و از دلشان دربیاورم و بگویم:«بچه ها فوتباله دیگه، توروخدا قهر نکنید!»


*به جز فوتبال چه ورزش هایی را به صورت جدی انجام می دهی؟
من تا قبل از مشکلی که برای پایم به وجود آمد تنیس و شنا می رفتم. اما هنوز فوتبال هفتگی برایم خیلی جدی است. هر هفته برنامه فوتسالم سر جایش هست.


*پیست اتوموبیل رانی هم می رفتی؟
سالها قبل در حد تماشاگر.


*دست فرمانت چطور است؟ فکر کنم خیلی با سرعت رانندگی می کنی؟
من سالها قبل از این تصادف آخرم هم یک تصادف داشتم.آن زمان حس می کردم خیلی شوماخرم! اما آن تصادف به من یاد داد که هرچقدر هم شوماخر باشی نمی توانی دیگران را کنترل کنی چون ممکن است آنها شوماخر نباشند! آن تصادف در بیست و پنج سالگی در اتوبان همت رخ داد و خدا را شکر هیچ اتفاقی برای احدی نیفتاد و خونی از دماغ کسی هم نیامد. ماجرا اینطور بود که من داشتم با 120 تا سرعت در اتوبان می آمدم و ماشین جلویی یک آن از لایی کشیدن ماشین کناری اش ترسید و منحرف شد و پایش را گذاشت روی ترمز ، مثلاً در عرض دوثانیه! آن لحظه یکی از بهترین ری اکشن های زندگی ام بود ؛ دوثانیه آخر قبل از برخورد با دوستم بلند می خندیدیم چون هیچ کاری نمی توانستیم بکنیم. من آن زمان رونیز داشتم و ماشین مقابل ماکسیما بود. وقتی پیاده شدم من را شناخت و آمد روبوسی کردیم. بعد عالی تر وقتی بود که صندوق ماشین را جلوی ما بالا داد و دیدیم یک سپر و دوتاچراغ در صندوق عقب است. فهمیدیم که نیم ساعت پیش سپر و چراغ هایش را عوض کرده بود و حالا ما دوباره داغان‌شان کرده بودیم. این اتفاق اینقدر خنده دار و مهیج بود که هنوز یادش می افتم خنده ام می گیرد. در آن صحنه فهمیدم که همه چیز دست من نیست و نمی توانم همه چیز را اداره کنم. هرچقدر سن بالاتر می رود پخته تر می شویم.


*چه چیز تو را خیلی عصبانی می کند و به خاطرش ممکن است کسی را برای همیشه کنار بگذاری؟
دورویی آدمها. در این مدت اخیر دورویی آدمها خیلی آزارم داده. من از بچگی همین طور بودم؛ وقتی قهر می کردم در چشم طرف مقابل نگاه نمی کردم ، هنوز هم همین طور هستم. تکلیفم مشخص است با آدمها و نمی توانم نقش بازی کنم. خیلی ها می گویند که این حرف را در دلمان نگه می داریم و به وقتش آن را رو می کنیم اما من این طور نیستم. من چیزی که در دلم باشد را همان لحظه به طرف مقابل می گویم که بفهمد بابت چه چیزی ناراحت هستم.


هیچ وقت شده که بخواهی به واسطه شهرتت گرایش سیا30 و فکری ات هم درلابه لای حرفهایت بیان کنی. رسالتی را از این بابت روی دوش خودت احساس نمی کنی؟
من آگاهی سیا30 دارم اما کنش سیا30 ندارم. خیلی هم با حرف سهراب موافقم که :« من قطاری دیدم که سیاست می برد و چه خالی می رفت» چون نمی فهمم سیاست را. حرفهای من اجتماعی است و خودم را مکلف می دانم که درباره این موضوعات حرف بزنم. چون دارم بین مردم زندگی می کنم و وظیفه دارم از دردها و بدبختی های آنها حرف بزنم.اما اینکه بخواهم درباره ترکیب کابینه رییس جمهور حرف بزنم ، نه! دلیلی برای این کار نمی بینم.فضای ذهنی من فضای اجتماعی است و شاید درک درستی از حوزه سیا30 برای اجرا در این عرصه ندارم.جایی که احساس کنم فشاری روی مردم از جهت سیا30 هست حتما بیان کردم چون وظیفه ام این است. من اولین کسی بودم که با دکتر روحانی بعد از انتخاب شدنش روی آنتن زنده تلویزیون حرف زدم چون لازم دیدم که درباره مردمم با او حرف بزنم.


اما خب همه جای دنیا مجری ایدئولوژی اش برای مخاطبش آشکار است. اپرا وینفری هم مشخص می کند که دموکرات است یا...
نه حرف من این است که سیاست را دوست ندارم. حتی اگر آنجا هم بودم بازهم حرف سیا30 نمی زدم چون علاقه ای به این کار ندارم.برای اینکه سیاست مختصات خاص خودش را دارد و من نمی خواهم درگیرش شوم ، در سیاست مجبوری یک کارهایی را بکنی که دوست نداری و من اصلاً این را برای خودم قایل نیستم و در دنیای فعلی خودم این آزادی را دارم که به علایق و دغدغه های خودم بپردازم. این را هم یادتان باشد که مردم با توجه به فعالیت ها و«شو»های اجتماعی ام با من درد دل می کنند. از ریزترین مسائل زندگی شان به من می گویند. من را در خیابان می بینند و با من حرف می زنند و درباره جزییات لحظاتشان می گویند مثلا از بی ادبی های بچه شان ، از شهریه دانشگاهشان و.... بنابراین این طور نیست که من در خانه ام نشسته باشم و به یک تحلیلی برسم.


* جدا از همه علایقی که میدانیم در زمینه های موسیقی و ورزش داری ، کارگردانی دغدغه جدی توست. درسته؟
بله ؛ بسیار زیاد. سردبیری و کارگردانی برای من خیلی شباهت دارد.یک روزی دوستی به من پیشنهاد سردبیری داد و من به او گفتم که ببین من Nتا سفرنرفته ، Nتا کتاب نخوانده و Nتا فیلم ندیده دارم ، هرموقع این کارها را کردم می توانم سردبیر خوبی شوم. نمی گویم که مانیفست من حتماً درست است اما اعتقادم این است. در کارگردانی هم همینطور. به نظرم وقتی باید کارگردانی کنم که مطمئن باشم خروجی اش عالی است. از این دسته آدمها نیستم که 5تا فیلم بسازم تا ششمین فیلم خوب دربیاید. پتانسیل کارگردانی را دارم و شک ندارم که اگر خودم بخواهم تهیه کننده ها هم دوست دارند با من کار کنند یا حتی خودم هم می توانم تهیه کنم اما احساسم این است که الان وقتش نیست. همیشه فکر می کردم 30سالگی این اتفاق می افتد اما...


*احتمالاً40 سالگی کارگردان می شوی.
نه قطعاً خیلی زودتر. اتفاقاً چندشب پیش در جمع دوستانم بودم و آنها داشتند از چهل سالگی شان می گفتند و من از 30 سالگی. داشتیم بلند بلند فکر می کردیم که چه کارهای انجام نشده ای هست که دوست داریم و انجام نداده‌ایم. دیدم که دوست دارم با دوتا دوربین و دوتا تصویربردار خوب بروم کل ایران را بگردم ، با زاویه دید ، میزانسن ، دکوپاژ، موسیقی و روایت خودم. خیلی هم عجیب نیست اما سادگی اش را دوست دارم. بعد دوستانم پرسیدند چرا انجامش نمیدهی؟ فکر کردم و گفتم خب یک مقداری زورم می آید ، یک مقداری ممکن است ضرر مالی کنم ، بعد فلان تیزر و برنامه را کی بسازم و... بعد به این نتیجه رسیدم که احسان علیخانی تو محتاط شدی! این فاجعه است برایم. در صنف اجرا یک دفعه تو دچار یک شهرت می شوی و به نقطه حداکثری می رسی ، حواست نباشد سیر وارضا می شوی. اگر این اتفاق بیفتد دیگر همه چیز تمام می شود.


بگذار این سوال را از تو بپرسیم. در سن 40-45 سالگی که قطعاً جذابیت فعلی را برای مخاطبانت نداری می خواهی چه کار کنی؟ در تلویزیون ما مجری ها تاریخ مصرفی دارند و از یک سنی به بعد دچار ریزش عجیب مخاطب می شوند و محبوبیت سابق را ندارند.
این حرف را قبول دارم البته با علم به اینکه نمی دانم در 40سالگی کجا هستم و قرار است چه کار کنم. در 40 سالگی باید خیلی تکلیفت با زندگی مشخص باشد ، باید به یک بعثتی برسی. البته این را هم بگویم که ما در دنیا مجریانی داریم که در سن 70سالگی هم جذاب هستند.


*اما باید قبول کنیم که تلویزیون ما این پتانسیل را ندارد.
آره به خاطر اینکه ما سلیقه نساخته‌ایم. ممکن است در اجرای 40سالگی صدای دستی که برایت می زنند کم بشود اما اهمیتی ندارد ، چون برای من مهم همیشه این است که چه کسی برایم دست می زند ، نه اینکه چندنفر دست می زند. ولی قطعاً در سن 30 تا 40 سالگی به علایقم رسیدگی می کنم. حتماً کارگردانی را تجربه می کنم. حتی پس ذهنم کار مطبوعاتی هم با یک شکل هایی وجود دارد.


*این اعتماد به نفس تو از کجا نشات می گیرد؟ ژنی است یا بعدا به دست آمده. یعنی بچه بودی اینقدر اعتماد به نفس نداشتی؟
من همیشه مبصر بودم ، سخنگوی کلاسمان بودم ، در محلمان همیشه بانی هیات و سفر و نقشه های شیطنت آمیز بودم. من در دستیاری خیلی موفق بودم و شاید برای اولین بار باشد که می گویم من اصلاً علاقه ای به اجرا نداشتم. اولین روز که به صداوسیما رفتم روبروی آقای خسروی نشستم و از من پرسید می خواهی چه کاری کنی؟گفتم هرکاری.گفت چه کاری بلدی؟گفتم من دستیاری کردم ، می توانم برایتان سه تا مستند بسازم.گفت چندسالته؟گفتم 19سال. به من اعتماد کرد و دوربین داد و سه تاکار با فضای جنگ ساختم و مونتاژ کردم. محصول را دید و باور نمی کرد که یک بچه 19ساله این کار را کرده باشد. من قبل از اینکه کسی من را جلوی دوربین ببیند آیتم می ساختم و با سوژه های صنف های مختلف حرف می زدیم. ما تقریباً 200قسمت این شکلی ساختیم و بعد من آمدم جلوی دوربین. آن موقع چیز عجیبی برایم نبود ، فقط دکمه پیرهنم را بستم ولباس مرتب پوشیدم و زاویه ایستادنم تغییر کرد.


*اولین باری که با شهرت مواجه شدی یادت می آید؟
آره.فکر کنم بیست سالم بود.داشتم برنامه آیتمی اجرا می کردم و گزارش های خیلی بانمکی تهیه می کردم. در هربرنامه چهارتا آیتم داشتم. یکی از آنها «تیرچراغ برق» بود که بچه های محل را زیر تیرچراغ جمع می کردم و حرف میزدیم. یکی از آن برنامه ها قرار بود در لاهیجان باشد. قبل از آن مجری در برنامه اعلام کرده بود که فردا احسان علیخانی برای گزارش تیرچراغ برق به لاهیجان می آید. سوار پاترول زرد سازمان شدیم و رفتیم به سمت لاهیجان. میدان شهر که رسیدیم یک جمعیتی را دیدم که ایستاده‌اند. ما چهارتایی برگشتیم ببینیم پشت سر ما چه خبر است؟ چه کسی قرار است بیاید که مردم آمده‌اند میدان شهرشان. دیدیم که این جمعیت دارد به سمت ماشین ما می آید. 60-70 تا دختر و پسر تین ایج بودند که سمت ما آمدند و شنیدم که یکی اسم کوچک من را صدا می کند ، یکی فامیلی ام را. اصلاً نمی توانستم این میزانسن را درک و باور کنم! با دوستانم داشتم می خندیدم که اینها آمدند و از من امضا خواستند. تصور کن که من تا آن لحظه حتی امضای ثابتی هم برای خودم نداشتم و هرکدام از کاغذها را داشتم یک شکلی امضا می کردم. تا قبل از آن ثانیه دوست نداشتم اجرا کنم و دنبال پولم بودم و سریع همان اول کار می پرسیدم که چقدر به من می دهید.


* قبل از مصاحبه گفتی که این روزها کمی بی انگیزه شدی ، چه اتفاقی می تواند تو را دوباره به مسیر انگیزه بیاورد.
نمی دانم خیلی از اتفاقات می تواند انگیزه ساز باشد. یکی از آفت های شهرت همین است. یک جاهایی شهرت آدم را دچار خمودگی می کند ، انرژی ات را می گیرد. با خودت می گویی خب این آدمها دارند می دوند دنبال این موضوع ، من که این را دارم ، پس پی چه بدوم؟! این از هیجان زندگی ات کم می کند. من اگر در بیست سالگی دچار شهرت نمی شدم ، قسم می خورم که خیلی اتفاقات مهم تری برایم می افتاد. چون شهرت انگار یک جایی پس کله من را گرفت و انرژی را کم کرد. این را هم بگویم آدمهای صنف اجرا اصلاً آدم های بلاتکلیفی نیستند و از یک سطحی به بعد همه درها به رویشان باز می شود. حتی به نظرم آدم های بانفوذتری از کارگردانان و آکتورها و فوتبالیست ها هم هستند. به نظرم هنوز در بافت فرهنگی ما هم مجری ها آدم های جدی تری هستند و همین جدیت آنها را زودتر به اهدافشان میرساند.


*چیزی که این روزها خیلی ذهنت را به خودش مشغول کرده چیست؟
الان بزرگ ترین سوال زندگی من این است که اگر اجرا مسیر زندگی من را عوض نمی کرد الان کجا بودم؟اسمش را می توانم بگذارم حسرت ، حتی افسوس ، حتی توهم قاطع ، یا حتی ناشکری. هیچ جوابی هم برای این سوالم ندارم.


*شهرت قوی ترت کرده یا ضعیف تر؟
به نظرم ضعیفم کرده. آدمهایی که شهرت دارند ، آدمهای تنهاتری هستند. برخلاف آن چیزی که همگان تصور دارند ، چون همیشه ***** دارند :برای معاشرتشان ، برای خریدشان،برای حرف زدنشان و.... برای تصمیم گیری همه مسائلشان خودشان تنها هستند و با خودشان مشورت می کنند. مطمئنم که من جزو آن دسته از آدمها هستم که شهرت ضعیفم کرده. من درسن 19 سالگی پدیده ای بودم ؛ با یک مقدار از انرژی که تمام نمیشد.


*دلت می خواهد در این مقطع چه کار کنی؟
هوس ریسک به سرم زده ، ولی ریسک نمی کنم.من الان شرایطم مشخص است. به شکل طبیعی مسیر دو و پنج سال آینده‌ام معلوم است. اما این را دوست ندارم. خوشم نمی آید که بدانم قرار است چه کاری بکنم و اینقدر برنامه ام کلاسه شده و مشخص باشد.اما فارغ از اینها مهم ترین بحران زندگی من در حال حاضر این است که نمی دانم بزرگ ترین رنجم را پشت سر گذاشته‌ام یا قرار است بعدا بیاید؟!


*بزرگ ترین رنجی که تا به الان متحمل شدی چه بوده؟
زحمت هایی که دنیا تو را مبتلا می کند که همه کشیدیم: فراق و جدایی و بیماری عزیزی و... اما من بزرگ ترین رنج زندگی ام را وقتی کشیدم که می‌دیدم دیگران توانایی های من را باور نمی‌کنند. رنج می کشیدم وقتی می دانستم می توانم اما به من نیشخند می زدند و از کنارم عبور می کردند. من خواهش میکردم که تو رو خدا به اندازه یک دوربین به من اعتماد کنید. درست است که درد آدم را بزرگ می کند اما خب تحمل این زحمت دنیا برای من دردآور بود. البته همه آن آدمها هم الان وقتی من را می بینند می گویند ما همان زمان هم می دانستیم که تو بالاخره یک روز یک چیزی می شوی. مثلا یکی از اعضای ارشد خانواده ام وقتی فهمید من این فضا را دوست دارم و می خواهم بروم کار کنم به شدت مخالفت کرد. خودش من را به یکی از دوستان صمیمی اش معرفی کرد که بروم دستیاری کنم. او دوست صمیمی تهیه کننده بود اما من را اینقدر در آن پروژه اذیت کردند که بالاخره کم بیاورم ، اما کم نیاوردم. مدام برایم مانع می گذاشتند ، به من سرویس نمی دادند ، پشت وانت می نشستم و ساعت چهار صبح مجبور می شدم بیایم بیرون. بعد از چند روز دیدند که من خیلی مشتاقم به کارم ، گفتند باید موهایت را از ته بتراشی. گفتم چرا ، گفتند اگر این کار را نکنی باید بروی.آن موقع موهایم بلند بود و با خودم گفتم شاید موقع عمل منصرف شوند، قبول کردم و وقتی روی صندلی نشستند دیدم از وسط سرم شروع کرد به تراشیدن موهایم و من همین طور گریه می کردم. یعنی خانواده‌ام اصلا نمی‌خواستند من وارد این کارها شوم.

پیمان معادی و کریستین استوارت در جشنواره ساندس 2014

$
0
0
جشنواره فیلم ساندنس (Sundance Film Festival) نام جشنواره مشهور سینمایی است که که از سال ۱۹۹۱ میلادی در شهر پارک سیتی ایالت یوتا در ایالات متحده آمریکا آغاز به کار کرد. هدف از تاسیس جشنواره فیلم ساندنس، حمایت از فیلم‌ها و فیلم‌سازان مستقل عنوان شده است.

در ادامه عکس‌هایی از بازیگران فیلم «اشعه ایکس» با بازی پیمان معادی و کریستین استوارت را بر فرش قرمز جشنواره ساندس 2014 مشاهده می‌نمایئد:

[تصویر: kristen-stewart-sundance-photos-gallery.jpg]

بازیگران فیلم اشعه ایکس با بازی پیمان معادی و کریستین استوارت در جشنواره ساندس 2014
[تصویر: kristen-stewart-sundance-festival-film-p...moadi8.jpg]
بازیگران فیلم اشعه ایکس با بازی پیمان معادی و کریستین استوارت در جشنواره ساندس 2014

[تصویر: kristen-stewart-sundance-festival-film-p...moadi7.jpg]
بازیگران فیلم اشعه ایکس با بازی پیمان معادی و کریستین استوارت در جشنواره ساندس 2014

[تصویر: kristen-stewart-sundance-festival-film-p...moadi6.jpg]
کریستین استوارت در جشنواره ساندس 2014
[تصویر: kristen-stewart-sundance-festival-film-p...moadi5.jpg]
کریستین استوارت در جشنواره ساندس 2014

[تصویر: kristen-stewart-sundance-festival-film-p...moadi4.jpg]
بازیگران فیلم اشعه ایکس با بازی پیمان معادی و کریستین استوارت در جشنواره ساندس 2014

[تصویر: kristen-stewart-sundance-festival-film-p...moadi3.jpg]
بازیگران فیلم اشعه ایکس با بازی پیمان معادی و کریستین استوارت در جشنواره ساندس 2014

[تصویر: kristen-stewart-sundance-festival-film-p...moadi2.jpg]
بازیگران فیلم اشعه ایکس با بازی پیمان معادی و کریستین استوارت در جشنواره ساندس 2014

[تصویر: kristen-stewart-sundance-festival-film-p...moadi1.jpg]
بازیگران فیلم اشعه ایکس با بازی پیمان معادی و کریستین استوارت در جشنواره ساندس 2014

[تصویر: kristen-stewart-sundance-festival-film-peyman-moadi.jpg]
کریستین استوارت در جشنواره ساندس 2014

[تصویر: Peyman-Moaadi-Tara-Holt-Camp-X-Ray-Premieres.jpg]
بازیگران فیلم اشعه ایکس با بازی پیمان معادی و کریستین استوارت در جشنواره ساندس 2014


کریستین استوارت در این فیلم، نقش دختر جوانی را بازی می‌کند که برای فرار از شهر کوچک محل زندگی‌اش به ارتش پناه می‌برد غافل از این که به جای عراق از گوانتانامو سر در می‌آورد. او که خاطره خوشی از مسلمانان ندارد و توسط آنان مورد آزار و اذیت قرار گرفته با مردی به نام علی که هشت سال است در زندان گوانتانامو زندانی است آشنا می‌شود و رابطه‌ای عجیب میان آن دو شکل می‌گیرد. نقش علی را قرار است پیمان معادی بازی کند.

فیلم کمپ اشعه ایکس با مضامین سیا30 را پیتر ستلر به عنوان اولین فیلم بلندش می‌سازد و دیوید گوردون گرین هم به عنوان تهیه‌کننده اجرایی کمکش می‌کند. فیلمنامه را هم خود ستلر نوشته است. تولید فیلم مدتی است در لس آنجلس آغاز شده.

فیلم‌های بسیاری از فیلم‌سازان مشهور سینمای آمریکا هم‌چون کوئنتین تارانتینو، استیون سودربرگ، جیم جارموش و کوین اسمیت، برای نخستین‌بار در جشنواره ساندس به نمایش درآمد و باعث ترقی و شهرت امروزه آنان شد.

این جشنواره در ماه ژانویه هر سال در در بخش‌هایی چون مستند، درام و فیلم‌های آمریکایی و جهان برگزار می‌شود.

class plus دستیار تحصیلی دانش اموزان و دانشجویان

$
0
0
دانشجو و یا دانش آموز هستید؟
به‌دنبال ابزاری برای ثبت برنامه هفتگی کلاسی خود هستید؟
دوست دارید ساعت و روز کلاس‌ها و امتحانات خود را همیشه در دسترس داشته باشید؟
[تصویر: class-plus-logo.png]
[b]” دستیار تحصیلی هوشمند شما ”[/b]
به نقل از ایده بکر، کلاس پلاس Class Plus اپلیکیشنی است برای دانش آموزان و دانشجویان تا بتوانند برنامه هفتگی کلاسی خود را ثبت و برنامه‌ریزی کنند.
کلاس پلاس دستیار تحصیلی مناسبی است برای ثبت و برنامه‌ریزی ساعت‌های درسی، تکالیف روزانه و هفتگی، روزهای امتحان و …
[تصویر: class-pluss-scrennshot.jpg]

این دستیار تحصیلی امکان مدیریت مواردی از قبیل برنامه های کلاسی، امتحانات، تکالیف و رخدادهای مرتبط با درس‌ها را برای شما فراهم می‌کند.
کلاس‌های خود را اضافه کنید، نام استاد مربوطه، روز برگزاری کلاس به همراه ساعت آن، روز امتحانی و تکالیفی که باید انجام دهید را به آن بیافزایید.
با اضافه کردن وظیفه‌های مختلف برای کلاس‌هایتان و تعیین زمان هشدار برای انجام آن، دیگر از انجام پروژه‌ها و تکلیف‌های تان عقب نخواهید ماند.
از دیگر امکانات این اپلیکیشن امکان نمایش برنامه روزانه، امکان حذف یا ویرایش اطلاعات ثبت شده، اضافه کردن تکالیف به صورت فایل و … نام برد.
اگر در حال تحصیل در هر مقطعی هستید و دوست دارید با برنامه‌ریزی بیشتری در سر کلاس‌های تان حاضر شوید دستیار تحصیلی کلاس پلاس را امتحان کنید.
[highlight=#ffffff]قابل اجرا در اندروید 2.1 و بالاتر[/highlight]
[highlight=#ffffff]حجم نرم افزار: 3.4 مگابایت[/highlight]

تست: چقدر اعصاب دارید؟!

$
0
0
به طور میانگین هر فرد روزانه 60هزار فکر دارد که 80 درصد آنها منفی است. حال تصور کنید چگونه این افکار روی بدن اثر می‌گذارد و به طور نیمه خودآگاه و منفی الگوهای فکری و رفتاری شما را تحت تاثیر قرار مي‌دهد. راه گفتن کلمات به خودتان را بازسازی کنید. واقعا با تصدیق‌های مکرر می‌توانید پاسخ به عصبانیت را تغییر دهید. این تاییدها یک الگوی رفتاری مثبت در افکار شما بر جا می‌گذارد. به جای عصبی بودن، پیام های مثبت به خودتان القا کنید، مثلا: من قوی هستم، من شکرگزار هستم و می‌توانم هر کاری را انجام دهم. این افکار مثبت را در طول روز با خود تکرار کنید تا اینکه استرس را از بین ببرید و نگرش شما عوض شود.مهارت‌های كنترل عصبانیت را بیاموزید تا استرس را در خود كاهش دهید. یكی از بزرگ‌ترین موانع در راه تحقق موفقیت شخصی و شغلی عصبانیت است...وقتی نمی‌توانیم عصبانیت خود را كنترل كنيم از چند جهت دچار آسیب می‌شویم:

[تصویر: 198907_939.jpg]
  • عصبانیت توانایی ما را برای خوشحالی از بین می‌برد زیرا عصبانیت و خوشحالی در تضاد با یكدیگر هستند.
  • عصبانیت موجب خارج شدن روابط خانوادگی و دیگر روابط از مسیر صحیح‌شان مي‌شود.
  • عصبانیت موجب كاهش مهارت‌های اجتماعی، سازش و مصالحه شده و دیگر روابط را نیز در معرض خطر قرار می‌دهد.
  • عصبانیت به معنای از دست دادن كار است زیرا روابط را نابود می‌كند.
  • همچنین عصبانیت به معنای شكست در كاری است كه در صورت عصباني نشدن و داشتن خلقی نرم‌تر می‌توان در آن موفق شد.
  • عصبانیت منجر به افزایش فشار و استرس مي‌شود (و این رابطه دو طرفه است، عصبانیت منجر به افزایش استرس و استرس موجب عصبانیت بیشتر است).
  • هنگام عصبانی بودن دچار اشتباهات بسیاری مي‌‌شويم، زیرا پردازش اطلاعات در آن هنگام برای ما مشكل است.
مهارت‌های كنترل عصبانیت را در خود رشد و توسعه دهید. افرادی كه كنترل عصبانیت در آنها سخت و دشوار است نیاز به برنامه‌ای برای كنترل عصبانیت دارند. نكات زیر، مسائل مهمی هستند كه به شما در كنترل عصبانیت كمك می‌كنند. این نكات را به خاطر سپرده و به‌كار گیرید.

نكته اول:

این سؤال را از خود بپرسید: «آیا این موضوع 10 سال دیگر هم برایم مهم است؟» از اين طريق می‌توانید به مسئله از دیدگاهی آرام‌تر بنگرید.

نكته دوم:

از خود بپرسید: «بدترین نتیجه مورد عصبانیت من چیست؟» اگر كسی در پای صندوق فروشگاه از شما سبقت گرفت، سپری كردن سه دقیقه بیشتر، مسئله آنچنان مهمی نيست.

نكته سوم:

تصور كنید كه خود شما نیز همان كار (كاری كه موجب عصبانیت‌تان شده است) را انجام ‌دهید. با خود رو راست باشید. قبول كنید كه گاهی اوقات شما نیز جلوی یك راننده دیگر درمی‌آیید... بعضی مواقع این مسئله تصادفی است. آیا نسبت به خود نیز عصبانی می‌شوید؟

نكته چهارم:

از خود بپرسید: «آیا طرف مقابل این كار را به‌طور عمدی نسبت به من انجام داده است؟» در بسیاری از مواقع متوجه خواهید شد كه این مسئله فقط بر اثر بی‌دقتی و تعجیل رخ داده و كسی نمی‌خواسته شما را ناراحت كند یا بیازارد.

نكته پنجم:

تجربه‌ای آرامش‌بخش را تجسم كنيد. چشمان‌تان را ببندید و در ذهن خود سفر كنید. این كار را در مكان‌های امیدبخش و به دور از استرس انجام دهید.

انجام کارهای زیر نیز بسیار به شما کمک می‌کند:

1- وقفه بیندازید

تا 10 شمردن فقط برای بچه‌ها نیست. قبل از اینکه در موقعیتي پیچیده واکنش نشان دهید، چند لحظه صبر کنید، نفس عمیق بکشید و تا 10 بشمرید. کُند کردن واکنش می‌تواند کمک‌تان کند اعصاب‌تان آرام‌تر شود. در صورت لزوم، کمی از فرد یا موقعیت مورد نظر دور شوید تا کمی عصبانیت‌تان فروکش کند.

2 - وقتی آرام شدید، عصبانیت‌تان را بروز دهید

به محض اینکه توانستید خود را کنترل و درست فکر کنید، ناراحتی و عصبانیت‌تان را به طریقی قاطع اما غیرمقابله‌ای ابراز کنید. نگرانی‌ها و نیازهای‌تان را واضح و مستقیم بیان کنید، بدون اینکه بخواهید کسی را ناراحت یا کنترل کنید.

3 - ورزش کنید

فعالیت فیزیکی می‌تواند راه خروجی احساسات باشد، به خصوص اگر در حال انفجار هستید. اگر احساس می‌کنید عصبانیت‌تان شدیدا بالا رفته است، به پیاده‌روی یا دويدن بروید یا زمانی را به انجام فعالیت فیزیکی موردنظرتان اختصاص دهید. فعالیت‌جسمانی موادشیمیایی مختلفی را در مغز فعال می‌کند که باعث می‌شود احساس شادی بیشتری داشته باشيد و خیلی بیشتر از قبل احساس آرامش کنید.

4 - قبل از حرف زدن فکر کنید

در آن لحظه که از عصبانیت داغ کرده‌اید، خیلی راحت اتفاق می‌افتد که چیزی به زبان بیاورید که بعد احساس پشیمانی کنید. قبل از اینکه حرفی بزنید، زمانی وقت صرف کنید تا هم خودتان خوب فکر کنید و هم اجازه دهید افراد دیگر درگیر در آن موقعیت خوب فکر کنند.

5 - راهکارهای ممکن را مشخص کنید

به جای اینکه روی موضوعی که عصبانی‌تان کرده تمرکز کنید، به این فکر کنید که چطور می‌توانید آن مشکل را حل کنید.

اتاق نامرتب فرزندتان عصبانی‌تان کرده است؟ در آن را ببندید. آیا همسرتان هر شب برای شام دیر به خانه می‌رسد؟ برنامه شام را عقب‌تر بیندازید - یا توافق کنید که خودتان چند روز هفته را به تنهایی شام بخورید. به خودتان یادآور شوید که عصبانیت هیچ چیز را حل نمی‌کند و فقط ممکن است همه چیز را بدتر کند.

6 - جملات «من» دار استفاده کنید

برای جلوگیری از انتقاد کردن و تقصیر را به گردن کسی انداختن - که ممکن است فشار موقعیت را بیشتر کند - و برای توصیف وضعیت از جملات «من» دار استفاده کنید. محترمانه و مشخص صحبت کنید. مثلا به جای اینکه بگویید «تو هیچ وقت در کارهای خانه به من کمک نمی‌کنی» بگویید «من ناراحتم، بدون اینکه به من برای جمع کردن ظرف‌ها کمک کنی، میز غذا را ترک کردی.»

7 - کینه به دل نگیرید

بخشش ابزار بسیار قدرتمندی است. اگر اجازه دهید عصبانیت و سایر احساسات منفی، احساسات مثبت را در شما از بین ببرد، خواهید دید که غرق در تلخی حس بی‌انصافی می‌شوید اما اگر بتوانید کسی که عصبانی‌تان کرده را ببخشید، هر دوی شما می‌توانید از آن موقعیت درس بگیرید. واقع‌بینانه نیست که انتظار داشته باشید همه درست همان‌طور که شما دوست دارید رفتار کنند.

8 - برای از بین بردن فشار موقعیت، از شوخ‌طبعی استفاده کنید

شوخی کردن می‌تواند کمی از فشار را کم کند. البته منظور ریشخند و مسخره کردن نیست چون می‌تواند به احساسات طرف مقابل آسیب زده و همه چیز را بدتر کند.

9 - مهارت‌های تمدد اعصاب را تمرین کنید

وقتی از کوره درمی‌روید، مهارت‌های تمدد اعصاب را وارد کار کنید. تمرینات تنفس عمیق، تجسم یک صحنه آرامش‌بخش، تکرار یک کلمه یا جمله تسلی‌‌بخش می‌تواند کمک‌تان کند. همچنین می‌توانید به موسیقی گوش دهید، در دفترخاطرات‌تان بنویسید یا چند حرکت یوگا انجام دهید.

10 - بدانید چه زمان باید کمک بگیرید

یاد گرفتن کنترل عصبانیت برای همه سخت است. اگر عصبانیت‌تان خارج از کنترل به نظر می‌رسد، می‌توانید کمک بگیرید تا کاری نکنید که بعدها پشیمان شوید یا به اطرافیان‌تان صدمه بزنید. کلاس‌های کنترل اعصاب یا یوگا و همچنین مشاوره گرفتن از یک روانشناس می‌تواند کمک خوبی برای شما باشد.

[تصویر: 198908_645.jpg]
این یک آزمون استاندارد روانشناسی، برای سنجش اعصاب شماست. شما باید خودتان را در هر یک از 10 موقعیت زیر تصور کنید و گزینه مناسب خودتان را پیدا کنید و علامت بزنید...

بعد از آن، باید نمره مناسب خودتان را در پرانتز انتهای هر گزینه بخوانید و مجموع نمرات‌تان را حساب کنید تا بفهمید که آیا شما از آن آدم‌هایی هستید که زیر فشارهای زندگی، به هم می‌ریزند و تسلیم می‌شوند یا اینکه با صبر و اعتمادبه‌نفس، در برابر مشکلات زندگی مقاومت می‌کنید و می‌ایستید.

1)فرض کنید کارفرمای‌تان از شما می‌خواهد به دفتر او بروید و هنگامی که شما را در دفترش می‌بیند، با لحن تندی با شما برخورد می‌کند. شما در این حالت، کدام‌یک از کارهای زیر را انجام می‌دهید؟

۱) احساس شکست و تحقیر می‌کنید و هنگامی که به محل کارتان برمی‌گردید، ماجرا را برای بقیه همکاران‌تان هم تعریف می‌کنید. (۲ نمره)
۲) به محل کارتان برمی‌گردید و سعی می‌کنید همه چیز را فراموش کنید. (۵ نمره)
۳) موضوع را با یکی از صمیمی‌ترین دوستان‌تان در میان می‌گذارید و سعی می‌کنید با کمک او راه حلی برای مشکل‌تان پیدا کنید. (۷ نمره)

2)فرض کنید که یک هفته است وارد محل کار جدیدی شده‌اید اما هر چه تلاش می‌کنید، نمی‌توانید با هیچ‌کدام از همکاران جدیدتان دوست شوید. چه کار می‌کنید؟

۱) حوصله‌تان از این کار جدید سر می‌رود. دیر سر کار می‌روید و زود برمی‌گردید. (۲ نمره)
۲) کارتان را به درستی انجام می‌دهید اما همزمان به دنبال کار مناسب‌تری هم می‌گردید. (۵ نمره)
۳) سعی می‌کنید بفهمید که مشکل از شماست یا همکاران‌تان. سعی می‌کنید علت این نوع رابطه را کشف کنید و راه‌حلی برایش پیدا کنید. (۷ نمره)

3)فرض کنید چند ساعت روی یک پروژه وقت گذاشته‌اید اما کامپیوترتان دچار مشکلی می‌شود و تمام اطلاعاتی که روی سیستم ذخیره کرده بودید، ‌از دست می‌رود. آن‌وقت شما...

۱) دل‌تان می‌خواهد با مشت به صفحه مانیتور بکوبید و آن را خرد کنید. (۲ نمره)
۲) با عصبانیت از محل کارتان بیرون می‌آیید و از صحنه دور می‌شوید. (۵ نمره)
۳) ناراحت می‌شوید اما به این فکر می‌کنید که از چه راهی می‌شود دوباره این اطلاعات را به دست آورد و ذخیره کرد. (۷ نمره)

4)فرض کنید که یک هفته برای پروژه‌تان زحمت کشیده‌اید و فقط چند ساعت دیگر تا موعد تحویل پروژه وقت دارید اما هنوز قسمت‌هایی از کارتان مانده است که باید کامل شود. چه کار می‌کنید؟

۱) می‌خواهید کارتان را تمام کنید ولی آنقدر هیجان‌زده و عصبی هستید که نمی‌توانید روی کارتان تمرکز کنید. (۲ نمره)
۲) با خودتان می‌گویید: شاید بد نباشد اگر کمی هم استراحت کنم. (۵ نمره)
۳) با خودتان می‌گویید: «من که تا اینجا آمده‌ام، این چند ساعت را هم کار می‌کنم» و بعدش هم تصمیم می‌گیرید کارتان را به اتمام برسانید. (۷ نمره)

5)فرض کنید کارفرمای‌تان شما را از سر کارتان اخراج می‌کند. چه کار می‌کنید؟

۱) آنقدر نگران و پریشان می‌شوید که شب خواب‌تان نمی‌برد. (۲ نمره)
۲) تصمیم می‌گیرید که چند روزی از کار به دور باشید (مثلا بروید مسافرت) و بعدش برگردید و به یک شغل جدید فکر کنید. (۵ نمره)
۳) نیازمندی‌های روزنامه را باز می‌کنید و به دنبال کار می‌گردید و از طریق دوستان و آشنایان‌تان هم جویای کار می‌شوید. (۷ نمره)

6)فرض کنید در ارتباط با صمیمی‌ترین دوست‌تان دچار شک و تردید شده‌اید. چه کار می‌کنید؟

۱) مدام به این فکر می‌کنید که دوست‌تان قصد دارد شما را فریب بدهد و به‌ شما خیانت کند. (۲ نمره)
۲) ارتباط‌تان را با او قطع می‌کنید. (۵ نمره)
۳) تصمیم می‌گیرید با او حرف بزنید و بفهمید که مشکل کجاست. (۷ نمره)

7)فرض کنید رابطه‌تان با صمیمی‌ترین دوست‌تان به هم خورده است. آن‌وقت شما...

۱) خودتان را به بی‌خیالی می‌زنید و می‌گویید تقصیر خودش بود! (۲ نمره)
۲) سعی می‌کنید با دوست دیگری، یک ارتباط صمیمانه برقرار کنید. (۵ نمره)
۳) سعی می‌کنید بفهمید مشکل‌تان کجای کار بوده و اگر رفع‌شدنی است، مشکل را رفع کنید؛ وگرنه، در ارتباط‌های بعدی، بیشتر دقت کنید. (۷ نمره)

8)شب است و شما در بزرگراه رانندگی می‌کنید که ناگهان اتومبیل‌تان دچار مشکل می‌شود و در تاریکی تنها می‌مانید. آن‌وقت شما...

۱) وحشت می‌کنید که مبادا به شما حمله کنند یا ماشین‌تان را بدزدند. (۲ نمره)
۲) ماشین را قفل می‌کنید و برای کمک گرفتن به نزدیک‌ترین محل می‌روید. (۵ نمره)
۳) سعی می‌کنید از ماشین‌های دیگر کمک بگیرید. (۷نمره)

9) درست رانندگی می‌کنید که ماشین پشت سرتان دستش را می گذارد روی بوق و می‌خواهد از شما سبقت بگیرد. چه کار می‌کنید؟

۱) می‌گذارید رد شود ولی به او ناسزا می‌گویید. (۲ نمره)
۲) اهمیت نمی‌دهید چون هنوز فاصله‌اش با شما زیاد است. (۵ نمره)
۳) کنار می‌کشید تا از شما سبقت بگیرد و رد شود. (۷ نمره)

10)پلیس دارد به اشتباه شما را جریمه می‌کند در حالی که شما اطمینان دارید هیچ خلافی مرتکب نشده‌اید. چه کار می‌کنید؟

۱) با پلیس جر و بحث می‌کنید و به او می‌گویید به هیچ عنوان این جریمه را قبول نخواهید کرد. (۲ نمره)
۲) می‌دانید که بحث کردن با او هیچ فایده‌ای ندارد و به همین دليل جریمه را سریع قبول می‌کنید. (۵ نمره)
۳) سعی‌تان را می‌کنید که در کمال آرامش او را متقاعد کنید اما وقتی می‌بینید که او به هیچ وجه، قبول نمی‌کند جریمه را قبول می‌کنید. (۷ نمره)

تفسیر آزمون

به کسانی که در این آزمون، بیشتر از 65 امتیاز آورده‌اند باید تبریک ‌گفت و آنهایی هم که امتیازشان بین 30 تا 65 شده است، باید بدانند که در مواجهه با استرس‌های زندگی‌شان کمی مشکل دارند و بهتر است درباره راه‌های مقابله با استرس بیشتر مطالعه و تمرین کنند.

تقویت عزت نفس در کودکان

$
0
0
مه کودکان بویژه کودکانی که پا به مرحله رشد می‌گذارند باید از آزادی و استقلال نسبی برخوردار باشند. ولی آنچه که آنان باید بدانند این است که در این جهان افرادی زندگی می‌کنند که ممکن است به آنان صدمه بزنند و آنچه که والدین انجام می‌دهند به منظور حفظ آنان از دست این افراد است. فراموش نکنید که التیام احساسات سرکوب شده دوران کودکی بویژه کودک بزهکار مشکل و سخت است.

حکمفرما کردن انضباط در خانواده کاری بس مشکل است. تنظیم قوانین منصفانه و بکار بستن آنها بطور منطقی می‌تواند مهارتهای هر پدر و مادری را آزمایش کند. مهم نیست که شما چه حد و حدودی را در مورد کودکانتان بکار می‌برید، زیرا آنان همواره در جستجوی راههایی برای شکستن این حد و حدود هستند. این امر طبیعی است، ولی کودکانی که از قوانین و حد و حدود آن تبعیت می‌کنند، احساس مهم بودن می‌کنند. مهم نیست که تا چه اندازه آنان ممکن است از خود مقاومت نشان دهند.
تقویت عزت نفس کودکان

می‌گویند کودکان بزهکار به توجه ، محبت و پذیرش بیشتری نیاز دارند. اغلب آنان احساس انزوا و جدایی می‌کنند که این امر آسیب پذیری آنان را نیز افزایش می‌دهد. به عبارت دیگر کودکانی که دارای حس خود ارزشی هستند کمتر دچار بزهکاری می‌شوند. بنابراین برای تقویت عزت نفس در کودکان چه باید کرد؟ برای انجام این مهم چهار رکن وجود دارد: محبت ، زمان ، انضباط ، پذیرش.

بیشتر اوقات دوست داشتن کودکان خیلی ساده و آسان است و در برخی مواقع مشکل.
ابراز محبت به کودکی که پیوسته بی تربیت ، ناسازگار و بدخلق است، همچون بیشتر کودکانی که دوران بلوغ را سپری می‌کنند، سخت است.
جالب است بدانیم در این زمان او به محبت بیشتری نیاز دارد. والدینی که هم در دوران سرکشی و ستیز کودکان و هم در دورانی که کودکان نوپا می‌باشند و از شیرینی خاصی برخوردارند به آنان توجه می‌کنند در واقع پایه عزت نفس کودکانشان را می‌سازند.

وقتی را که با کودکتان می‌گذرانید یکی دیگر از مواردی است که برای تقویت عزت نفس او مهم است. کودکان به زمان با کیفیت نیاز دارند. آنان به شما نیاز دارند تا در حیاط مدرسه و بازی و حتی در برخی زمانهای معمولی در کنارشان باشید. این بدین معنا نیست که شما باید کاملاً در همه احوال مراقب کودکانتان باشید. اغلب برای بیشتر کودکان فقط حضور والدین در خانواده کافی است.
گاهی اوقات مشغله کاری در بیرون از خانه به قدری زیاد است که مجبوریم زمان خیلی کمی را با کودکانمان بگذرانیم هیچ چیز مشکلتر از این نیست که برای بودن با کودک زمان کافی پیدا کنیم، ولی باید بدانیم که این زمان برای رشد کودک اهمیت دارد.
تقویت عزت نفس با پذیرش

یکی دیگر از ارکان عزت نفس در کودکان «پذیرش» است که انجام آن دشوار است. برای والدین طبیعی است که نسبت به کودکانشان امیدواری زیادی داشته باشند. همه ما دوست داریم که کودکانمان دارای تحصیلات دانشگاهی بوده و یا بهترین شاگرد در کلاس درس باشند.
ما از کودکانمان انتظارات زیادی داریم ولی آنان بیشتر انتظارات ما را برآورده نمی‌کنند. یکی از روشهای مهم تقویت عزت نفس، پذیرش کودکان در همه شرایط است.

هر کودکی دارای مشخصه منحصر به فرد خویش است و از نقاط ضعف و قوت برخوردار است. بطور یقین ما باید انتظار داشته باشیم که کودکانمان تا آنجا که می‌توانند تلاش کنند. در هر صورت چه آنان در کاری به راحتی موفق شوند یا به سختی در انجام آن موفق شوند، تشویق کارهایشان و تصدیق قوه خود ارزشی برای آنان بسیار ضروری است.

تا آنجایی که می‌توانید وقت زیادی را با کودکتان بگذرانید. اگر شما بیش از یک فرزند دارید سعی کنید طوری وقت خود را تقسیم کنید که به هر یک از فرزندانتان زمان کافی اختصاص یابد. گرچه تنظیم زمان بندی بدین شکل مشکل است، ولی این مسئله برای رشد کودک ضروری است حتی اگر لازم باشد از فعالیتهای دیگر زندگی خود صرف نظر کنید.

همیشه سعی کنید در لحظه‌های مهم زندگی فرزندانتان حاضر باشید. حضور در بازیهای مدرسه‌ای ، مراسم اعطای جوایز و … لحظات مهمی هستند که طبیعتاً کودکان دوست دارند با شما سهیم شوند.
آموزه‌های روان شناختی تقویت عزت نفس

به کودکان خود امیدوار باشید.
به جای نصیحت کردن آنان برای انتخابهای بد ، انتخاب خود آنان را مورد تمجید قرار دهید.
همه کودکان دچار اشتباه می‌شوند. به کودکان کمک کنید که از اشتباهات خود پلی برای موفقیت بسازند.

به احساسات کودکانتان احترام بگذارید. هرگز نسبت به تردیدها ، ترس‌ها ، عقاید و افکار آنان بی اهمیت نباشید.
قوانین روشنی را تنظیم کنید و آنان را اجرا کنید. سعی نکنید در اجرای آن از تنبیه‌های مختلف استفاده کنید.
کودکان اشتباه خواهند کرد و هیچکس همیشه از تمام قوانین پیروی نخواهد کرد. محدودیتها را استوار ولی دوستانه اجرا کنید.

پیشرفت کودکانتان را ارج نهید. کودکانتان باید بدانند که شما از آنان انتظار تلاش فراوان دارید ولی ظرفیت‌های آنان را نیز می‌شناسید. پیشرفتهای آنان را تمجید کنید و هرگز آنها را به خاطر اشتباهاتشان شرمسار نکنید.
عقاید و ارزشهای خود را با کودکانتان در میان بگذارید. با آنان صحبت کنید و به صحبتهایشان گوش فرا دهید تا بدین وسیله به آنها اعتماد به نفس بدهید.

فرهنگ فراموش شده پیکان!

$
0
0
با کم شدن این خودرو در کشور، ما هم انگار پیکان فرهنگیمان را گم کرده‌ایم. یادمان رفته است که پیکان بهانه‌ای بود برای این‌که در خیابان و در محله بیشتر هوای هم را داشته باشیم

زمانی که حسین دانشور از مقامات دربار، در پاییز ۱۳۴۹ خبرنگاران را برای دیدن اولین خودروی ملی در مجموعه ایران خودرو دعوت کرد کسی تصور نمی‌کرد که این خودرو در جامعه ما فرهنگی را شکل دهد که سال‌های بعد، با توقف تولید، آن فرهنگ هم در جامعه کمرنگ شود.

پیکان سال‌ها نقش سمبلیکی را در جامعه بازی کرده و نماینده متواضع مدرنیته در اقشار مختلف جامعه بوده. این وسیله نقلیه انعطاف‌پذیر همواره گویای هویت راننده‌اش بوده و نوع نگاه راننده‌اش را بلندتر از خود راننده به دیگران فریاد زده. بخش‌های مختلف این ماشین از لاستیک و چراغ گرفته تا جلو داشبورد و شیشه‌ی عقب می‌توانست محل ابراز احساسات صاحبش باشد.

کارت‌های تلفن ژاپن، چراغ‌های رنگی داخل و خارج ماشین، پیچ‌گوشتی قرار داده شده پشت بادگیر شیشه جلو که ابزار ضدسرقت بود، پنکه کوچکی که در گرمای تابستان، کولر ماشین بود، بخاری که قدرتش همواره در زمستان‌های سرد آن زمان دلگرمی راکبانش‌ می‌شد و آن رواندازهای پشمی‌گونه‌ی جلو داشبورد که هدفش زیباتر کردن ماشین بود، همه پیوندی بین هویت ماشین و صاحبش را شکل می‌دادند.

بخش عمده‌ای از نسل فعلی، خاطرات تلخ و شیرینی را با پیکان رقم زده است. مثلا خود من خاطرم هست که اولین تصادف زندگی‌ام را با پیکان کردم. هم یک پیکان به‌عنوان عابر به من زده وقتی مدرسه می‌رفتم و هم پیکان پدر را با هنرمندی تمام چنان کوبیدم به ستون پارکینگ خانه که یک طرفش جمع شد. در هر صورت پیکان بود و به بودن با صلابتش ادامه می‌داد.

اما فرهنگ پیکانی که گم شده است چیست؟

۱- فرهنگ هل دادن

از ویژگی‌های پیکان خاموش شدن‌اش بود. معمولا در خیابان زیاد با این صحنه روبرو می‌شدیم که پیکانی خاموش شده و راننده‌اش از عابران درخواست هل دادن می‌کند. عابران هم بی‌دریغ، زور بازوی خود را در طبق اخلاص می‌گذاشتند و کف دستان را روی صندوق عقب پیکان چنان فشار می‌دادند که انگار پیش‌بینی مهندسی شده‌ای در طراحی این ماشین برای هل دادن صورت گرفته بود.

پیکان را که هل می‌دادی و روشن که می‌شد همه گویی به موفقیتی بزرگ دست‌پیدا کرده بودند. دست‌ها را می‌تکاندند، گاه راننده آنها را سوار می‌کرد و تا جایی می‌رساند و گاه تشکر جانانه‌ای (مخلصم، چاکرم) می‌کرد و می‌رفت. اما آنچه که می‌ماند حس مثبت و موثر دوطرفه بود. با ظهور ماشین‌های جدید این فرهنگ گم شد چرا که این ماشین‌ها اگر خاموش شوند، چاره‌شان به‌دست جرثقیل است و نه در زور بازوهای عابران پیاده. این‌گونه بود که با توقف تولید پیکان بخشی از همدلی اجتماعی، محو شد. شاید خوش سعادت باشند کسانی که هنوز پیکان سوار می‌شوند، پیکانشان خاموش می‌شود، درخواست هل می‌کنند و کسانی هم هستند که هل می‌دهند.

۲- فرهنگ سیم باتری

صبح‌های سرد، پیکان باتری خالی می‌کرد و روشن نمی‌شد. در این شرایط همواره همسایه‌ای بود که سیم باتری از صندوق عقبش بیرون بکشد، ماشین را بیاورد کنار پیکان باتری خالی کرده و آن را شارژ کند. این‌گونه بود که صبح‌های زود، همسایه‌ها در نقش ناجی‌های موثری برای یکدیگر ظاهر می‌شدند که به داد همسایه درمانده می‌رسیدند و باز حسی مثبت و دوطرفه شکل می‌گرفت. امروز، ماشین‌های جدید کمتر شانس روشن نشدن به‌خاطر صعف باطری را دارند. سنسورها معمولا خبر از ایرادات می‌دهند و دستگاه‌های دیاگ حواسشان به همه‌چیز هست. مکانیک‌ها هم حتی بیشتر دقت می‌کنند که باتری ماشین مشکل نداشته باشد و اینگونه ناخودآگاه فرصت نزدیکی همسایه‌ها و هم‌محلی‌ها از یکدیگر گرفته می‌شود.

۳- فرهنگ گالن بنزین

آمپر بنزین پیکان باید ایرادی می‌داشت که یک خانواده در میانه راه مهمانی بنزین خالی کنند و کنار خیابان بماند. راننده (که در زمان پیکان عموما مذکر بود) با خونسردی تمام از ماشین پیاده می‌شد، صندوق را بالا می‌زد، گالنی خالی را بیرون می‌آورد و کنار خیابان کمی آن را تکان می‌داد.

در مدت‌ زمان کوتاهی یک پیکان دیگر که در حال عبور بود، توقف می‌کرد، صندوق را باز می‌کرد و یک لوله بیرون می‌کشید، راننده لوله داخل باک را می‌مکید، کمی بنزین به دهانش می‌رفت، تف می‌کرد و لوله را می‌گذاشت داخل گالن و …

اینگونه بود که مردم سخاوتمندانه بنزین به‌هم هدیه می‌دادند و باز هردوطرف سرافراز و شاد از تاثیر مثبتی که گذاشته‌اند از یکدیگر دور می‌شدند. سنسورهای ماشین‌های امروزی به‌دقت حواسشان به میزان بنزین هست. اگر هم بنزین تمام شود دیگر گالن به‌دست گرفتن توجه کسی را جلب نمی‌کند، اگر هم توجه کسی جلب شود آن لوله به‌سادگی درون باک خودروهای جدید نمی‌رود.

[تصویر: 243139_812.jpg]
۴- فرهنگ تولد

با تولد پیکان، ایران ناسیونال سابق برنامه‌ای گسترده را برای معرفی این خودرو تدارک دید. آهنگ تولدت مبارک که سال‌ها موسیقی مراسم‌های تولد بسیاری از ایرانیان بود، توسط انوشیروان روحانی با شعری از پرویز خطیبی ساخته شد و پیکان از وسط یک کیک تولد بیرون آمد. شاید کسی نداند روحانی، این موسیقی را با الهام از رقص مکزیکی با عنوان «لاکوکاراچا» ساخته است. چندان هم مهم نیست. نکته مهم اینست که تولد پیکان باعث شد تا موسیقی شکل بگیرد که تا سالیان در مراسم‌های تولد و مهمانی‌ها بی‌رقیب باقی ماند. برای این مورد جای خوشحالی دارد که هنوز، وقتی شخصی که تولدش است به لحظه فوت کردن شمع روی کیک می‌رسد، اطرافیان همان آهنگ تولد معروف را برایش می‌خوانند. با این وجود هرگز برای هیچ خودرویی در ایران دیگر موسیقی ساخته نشد و خواننده‌گان نسل‌های بعد جایگزین‌های زیادی برای آهنگ تولد انوشیروان روحانی خواندند.

۵- پیکان و دود

پیکان اگر قرار بود خراب شود، چنان دود می‌کرد که گویی همان یک ماشین برای آلوده کردن هوای یک شهر کافی‌است. همین دود اگزوزش بهانه‌ای شد تا تولیدش متوقف شود. اگرچه از اقوام پیکان – وانت – هنوز باقی مانده است، اما خداحافظی از پیکان این امید را ایجاد کرد که هوای شهرهای بزرگ آبی شود. پیکان رفت، فرهنگش را هم با خودش برد و هوای شهرها آلوده‌تر شد و ما ماندیم و نمودارهایی که همواره وضعیت اضطرار را نشان می‌دهند.

پیکان فرهنگمان را پیدا کنیم

با کم شدن این خودرو در کشور، ما هم انگار پیکان فرهنگیمان را گم کرده‌ایم. یادمان رفته است که پیکان بهانه‌ای بود برای این‌که در خیابان و در محله بیشتر هوای هم را داشته باشیم. یادمان رفته است که با کارهای کوچک می‌توانیم احساس‌های خوب ایجاد کنیم. یادمان رفته است که کسی که پیکان ندارد هم ممکن لحظه‌ای در خیابان درمانده شده باشد و به دستان قدرتمند شخصی دیگر که بی‌چشم‌داشت کمک می‌کند نیاز داشته باشد.

شاید امروز ما نیاز داریم تا پیکان جدیدی بسازیم که فرهنگمان را دوباره بازیابی کنیم. اگر دوست داشتید خاطره‌های پیکانی خود را به‌ اشتراک بگذارید.
Viewing all 11241 articles
Browse latest View live