Quantcast
Channel: جامعه مجازی دانشگاه پیام نور - همه انجمن ها
Viewing all articles
Browse latest Browse all 11241

مینیمال نویسی

$
0
0

مینیمال سبکی از داستان نویسی است که در چند خط( معمولا کمتر از 100 کلمه) نوشته می شود و پایانی غافل گیر کننده دارند.
در این گونه داستان ها نویسنده باید مفهوم داستان را با کلماتی اندک به مخاطب انتقال دهد و دست نویسنده برای شخصیت پردازی , استخوانبندی و توصیف باز نمی باشد.
مهمترین قسمت اینگونه داستان ها پایانی است که مخاطب را برای لحظه ایی مات می کند و با تلنگری او به فکر وا می دارد.
در واقع مینیمال داستانی است که در چند دقیقه نوشته می شود ولی می توان درباره آن ساعت ها بحث کرد.
گاهی اینگونه داستان ها با کاریکلماتور و جملات اشتباه گرفته می شود.



مهمترین نکته در مینیمال نویسی، پیام و هدف است...باید مشخص کرد که چه پیام و هدفی را به خواننده باید منتقل کرد...گام بعدی قدرت پردازش پیام است...این مرحله،به قول خودم،یک مرحله نامرئی است زیرا در متنی که نوشته می شود و توسط خواننده خوانده می شود دیده نمی شود...این پردازش در ذهن نویسنده صورت می گیرد...سپس خلاصه کردن مطلب است یعنی مرحله تلخیص...در اینجاست که هنر نویسنده مینیمال نویس نمایان خواهد شد...هر چه خلاصه تر و موجزتر بهتر...اما باید مواظب بود که به بیراهه نرود... چند عامل در عدم برقراری مناسب ارتباط بین نوشته و خواننده وجود دارد...اولین دلیل خود پیام است...یعنی همان مبنای نوشتاری...بسیار پیش می آید که موضوعی که به آن پرداخته می شود صحیح نمی باشد و یا مورد بحث خواهد بود و یا از بیخ و بن غلط می باشد...اینجاست که نویسنده به مقصود خود نمی رسد... نکته دوم مفصل تر است...قبل از توضیح باید چند عبارت را توضیح دهم...چند اصطلاح وجود دارد به نامهای: جمله کوتاه،جمله زیبا(جملات و کلمات قصار)، دیالوگهای کوتاه و مینیمال نویسی...این کلمات هر کدام در مجموعه های متفاوتی قرار دارند و با هم فرق دارند هرچند که گهگاهی با هم همپوشانی دارند که به آن نیز خواهم پرداخت...


مینیمال یک جمله کوتاه است که در آن هم تلخیص به کار رفته باشد،هم زیبایی نوشتاری،هم چند بعد بودن گفتار و پیچیدگی و هم نبودن نقطه...نبودن نقطه در پایان جمله برای این مهم است که نشان دهد این جمله به پایان نرسیده است و ذهن خواننده باید ادامه اش دهد...باید قسمت خلاصه شده را کشف کند و آن را در ذهن بزرگ کند و به پیام اصلی دست پیدا کند...در حقیقت مینیمال یک نثر شعرگونه کوتاه تلخیص یافته است...به این مطلب توجه کنید:من شنیده ام که نوزادان با لبخند و اشاراتشان با فرشتگان اطراف گفتگو می کنند،فرشتگانی که در اطراف آن ها می درخشند،ناپیدایند و آکنده از حسی سرشارند.ای موجود دوست داشتنی!نمی خواهی به دوستان آسمانت لبخند بزنی،و با آنان گفتگو کنی؟ هر چند ویرایش کردن مطلب دیگران کاردشواری است و اما به نظر من مینیمال این مطلب می شود: ای نوزاد به دوستان ناپیدایت در آسمان لبخند بزن و گفتگو کن...



چند مثال

من تنها هستم، اما تنها من نیستم...!

کلا از اون دسته آدمائی بود،که تو هیچ دسته بندی ای نمی شد جاش داد

اگر برای یک اشتباه، هزار دلیل بیاوریم
میشود هزار و یک اشتباه ...


تنگے نفست را،
نينداز گردن آلودگے،
دلت را ببين،
کجا گير کرده...


باید با ساعتی از این خواب غفلت بیدار شوم.
چه کسی ساعت را کوک می کند ؟
خودم ...

میگن از هرچی بترسی سرت میاد . از تو میترسم سرم بیا ...!

پیرمرد خسته کنار صندوق صدقه ایستاد. دست برد و از جیب کوچک جلیقه اش سکه ای بیرون آورد. در حین انداختن سکه متوجه نوشته روی صندوق شد: صدقه عمر را زیاد می کند!!! .... منصرف شد.


چندیست نشان خیانت را در برفها جست و جو میکنم...
می گویند ادم سرد می شود .



خوشم میاد از این جمله ها...

از خودم ذوق بخرج دادم :

مشتم را برای زندگی باز کردم ،تا با هم ندار باشیم،غافل از اینکه او سرنوشتم را از کف دستانم دزدید....


می دونم ضایع اس،[تصویر: Khandeh20.gif]ولی من بازم می گم تا یاد بگیرم...کسی چیزی به فکرش می رسه اگه خواست بگه...



Viewing all articles
Browse latest Browse all 11241

Trending Articles