یک پدر که به دلیل سکته مغزی به طور کامل فلج شده بود، توانست با تقلید کردن از حرکات نوزاد خود دوباره راه رفتن و حرف زدن را فرا بگیرد.
«مارک الیس» فقط 22 سال داشت که سکته کرد و دچار «سندروم قفل» شد. مغز او کاملا فعال و سالم است، اما دیگر قسمتهای بدش به طور کامل فلج شده و از کار افتاده است. این سکته که درست چند ماه بعد از ازدواج مارک اتفاق افتاد باعث شد این مرد به طور کامل به یک جسمبیجان تبدیل شده و فقط بتواند از طریق چشمانش با همسر خود ارتباط برقرار کند.
بعد از این اتفاق مارک به کما رفت و پزشکان به خانواده او اعلام کردند خود را برای برگزاری مراسم ختم فرزندشان آماده کنند. اما در کمال شگفتی این مرد توانست جان سالم به در ببرد و سپس با تقلید از حرکات دختر تازه متولد شدهاش راه رفتن و حرف زدن را فرا بگیرد. همسر مارک به نام امی در اینباره گفت: «این موضوع بسیار شگفتانگیز و عجیب به نظر میرسد، اما فرزند من که لولا نام دارد، همراه با پدرش راه رفتن را یاد گرفت. مارک درست 2 هفته بعد از آنکه لولا اولین قدمهای زندگیاش را برداشت شروع به راه رفتن کرد.»
پزشکان امیدی به زنده ماندن او نداشتند، اما نیروی جوانی و انگیزهای که از به دنیا آمدن فرزندش در مارک به وجود آمده بود او را از لحاظ روانی برای بازگشت به زندگی طبیعی یاری کرد. درست چند روز قبل از سکته مارک که در یک مغازه موبایلفروشی کار میکرد، دچار سردردهای میگرنی شد. چند روز بعد حال مارک بدتر شد و در کمال ناباوری سکته کرد. پزشکان متوجه شدند خون در مغز مارک لخته شده و او را به این وضعیت درآورده است.
با اینکه امید چندانی به نجات مارک نبود ولی همسرش متوجه شد كه او صداهایی شبیه به نوزاد ایجاد میکند. این اتفاق جرقهای را در ذهن پزشکان ایجاد کرد و آنها از مارک خواستند تا میتواند حرکات دختر چند ماهه خود را تقلید کند. به این ترتیب مارک سعی کرد هر صدایی که دخترش ایجاد میکرد را تقلید کند. بعد از مدتی هر دو آنها شروع به گفتن کلمات کردند و در نهایت به این شیوه مارک توانست روی پاهای خود بایستد و دوباره راه برود.
«مارک الیس» فقط 22 سال داشت که سکته کرد و دچار «سندروم قفل» شد. مغز او کاملا فعال و سالم است، اما دیگر قسمتهای بدش به طور کامل فلج شده و از کار افتاده است. این سکته که درست چند ماه بعد از ازدواج مارک اتفاق افتاد باعث شد این مرد به طور کامل به یک جسمبیجان تبدیل شده و فقط بتواند از طریق چشمانش با همسر خود ارتباط برقرار کند.
بعد از این اتفاق مارک به کما رفت و پزشکان به خانواده او اعلام کردند خود را برای برگزاری مراسم ختم فرزندشان آماده کنند. اما در کمال شگفتی این مرد توانست جان سالم به در ببرد و سپس با تقلید از حرکات دختر تازه متولد شدهاش راه رفتن و حرف زدن را فرا بگیرد. همسر مارک به نام امی در اینباره گفت: «این موضوع بسیار شگفتانگیز و عجیب به نظر میرسد، اما فرزند من که لولا نام دارد، همراه با پدرش راه رفتن را یاد گرفت. مارک درست 2 هفته بعد از آنکه لولا اولین قدمهای زندگیاش را برداشت شروع به راه رفتن کرد.»
پزشکان امیدی به زنده ماندن او نداشتند، اما نیروی جوانی و انگیزهای که از به دنیا آمدن فرزندش در مارک به وجود آمده بود او را از لحاظ روانی برای بازگشت به زندگی طبیعی یاری کرد. درست چند روز قبل از سکته مارک که در یک مغازه موبایلفروشی کار میکرد، دچار سردردهای میگرنی شد. چند روز بعد حال مارک بدتر شد و در کمال ناباوری سکته کرد. پزشکان متوجه شدند خون در مغز مارک لخته شده و او را به این وضعیت درآورده است.
با اینکه امید چندانی به نجات مارک نبود ولی همسرش متوجه شد كه او صداهایی شبیه به نوزاد ایجاد میکند. این اتفاق جرقهای را در ذهن پزشکان ایجاد کرد و آنها از مارک خواستند تا میتواند حرکات دختر چند ماهه خود را تقلید کند. به این ترتیب مارک سعی کرد هر صدایی که دخترش ایجاد میکرد را تقلید کند. بعد از مدتی هر دو آنها شروع به گفتن کلمات کردند و در نهایت به این شیوه مارک توانست روی پاهای خود بایستد و دوباره راه برود.