چندین سال است که اعراب حوزه خلیج فارس و به خصوص کشور امارات متحده عربی چشم طمع به آب و خاک سرزمین ایران دوخته اند این رفتار نابجا از تغییر نام خلیج فارس آغاز شد و سپس نوبت به جزایر سه گانه رسید. اما این زیاده خواهی به همین جا ختم نشد و این بار، اعراب، یکی از قدیمی ترین و بومی ترین دانش ایرانی را به یغما برده اند.
بادگير ایرانی را مي توان يک نمونه عالي هنر مهندسي به شمار آورد که در حالي که هواي بيرون بسيار گرم است و از آسمان آتش مي بارد، بدون صرف هيچ گونه انرژي و صرفا با طراحي مناسب سيستم هدايت هوا، شرايط خنک با تفاوت دماي حدود 30درجه با بيرون را فراهم مي کند. این نمونه عالی معماری ایرانی در جای جای سرزمینمان بنا شده است. اما چه شد که این اثر ملی به یغما رفت.
سرقت آشکار میراث ایرانی با نصب پرچم امارات: رونمایی از تندیس بادگیر ایرانی در کشور امارات
در سال 1890 میلادی، درگیری هایی بین دولت بریتانیا و شوروی بر سر در اختیار گرفتن خاک ایران صورت گرفت، که این امر تأثیر بسیار منفی بر روی اقتصاد کشور ایران گذاشت. این اتفاق، یکی از دلایلی بود که باعث خروج سرمایه ها و سرمایه داران از ایران گردید. تجار و کسبه شهر بستک در استان هرمزگان نیز از این امر مستثنا نبودند.
یکی از شهرهایی که برای تجارت مناسب دیدند، شهر دبی بود (ساحل دوبی درگذشته ای نه چندان دور، محل تجمع ملاحان و باربران عربی بود که برای تخلیه و بارگیری لنج های ایرانی ساعت ها زیرآفتاب سوزان و بر روی رمل های تف دیده بر پا می ایستادند و به تلألؤ امواج شمالی خلیج فارس چشم می دوختند). بستکی های مهاجر در این منطقه، محله بستکیه را بنا نهادند و معماری شهر بستک ایران را عیناَ در بستکیه بازسازی نمودند.
حال با گذشت حدود یک قرن از این مهاجرت، کشور امارات متحده عربی اقدام به برگزاری مسابقات بین المللی معماری نموده است. نکته قابل توجه در این مسابقات این است که تندیس اهدایی به برگزیدگان، نماد بادگیر ایرانی است.
مسابقه بین المللی معماری دبی با همکاری سازمان ملل متحد.
تندیس این مسابقه، نمادی از بادگیر ایرانی است
با توجه به اینکه این مسابقه، چندین سال متوالی برگزار شده است و در تمام ادوار از تندیس بادگیر ایرانی با عنوان "میراث فرهنگی عربی" استفاده شده است ولیکن تاکنون هیچ گونه واکنش قاطعی از سوی مسئولین ایرانی صورت نگرفته است. شیوخ امارات متحده با سوء استفاده از این سهل انگاری به این مسابقه و تندیس اکتفا نکرده و دو برنامه ویژه را در پیش گرفتند.
اولین برنامه، تبلیغات گسترده معماری بادگیر در رسانه های عربی در کنار ترویج ساخت و ساز به سبک معماری بادگیر ایرانی در اقصی نقاط امارات با هدف جذب گردشگر می باشد.
این اقدام امارات کاملاَ موفقیت آمیز بود، زیرا آن دسته از گردشگران بین المللی که شیفته ی معماری شگفت انگیز و سنتی بادگیر بودند، به بازدید از شهر بستکیه اقدام کردند. مدیران شهری با این موضوع با وسواس خاصی برخورد می کنند. به گونه ای که حفاظت ویژه ای از این معماری صورت می گیرد تا کوچک ترین آسیبی به اینگونه بناها وارد نشود.
دومین برنامه که می توان آن را "خیانت آمیز ترین اقدام علیه هویت ملی ایران" دانست تلاش گستاخانه شیوخ امارات برای "ثبت جهانی بادگیر ایرانی" با عنوان "بادگیر و میراث عربی" در سازمان ملل متحد می باشد. هم اکنون مراحل اصلی این پروژه با جدیت توسط این کشور پیگیری شده است و عن قریب این دزدی آشکار به رسمیت خواهد رسید.
اما فقط این اماراتی نیستند که به ارزش این شاهکار ایرانی پی برده اند،کارشناسان اروپایی و علی الخصوص انگلیسی ها، تمرکز ویژه ای بر روی بادگیر ایرانی دارند و با معاصرسازی این تکنولوژی، در حال ترویج استفاده از آن با هدف کاهش مصرف انرژی برآمده اند و نمونه های موفقی را بنا نهاده اند.
جالب تر اینکه، مطالعات اولیه درخصوص اجرای بادگیر در انگلستان،در شهر یزد و توسط کارشناسان انگلیسی(در پوشش توریست) صورت گرفت. بعد از اتمام این سفر پژوهشی، تعدادی از ساکنان شهر یزد که ساختمان آنان مورد بازدید قرار گرفته بود، اعلام کردند که بخش های اصلی بادگیرها مورد تخریب تعمدی توسط این "پژوهشگرانِ توریست نما" قرار گرفته و قابلیت اجرایی خود را از دست داده است.
سهل انگاری در نگهداری از بادگیر و تخریب روزافزون این میراث فرهنگی-یزد
اکنون سالیان درازی است که میراث فرهنگی و معماری غنی ایرانی مورد بی مهری قرار گرفته است. در حال حاضر هیچ بهره برداری مفیدی در خصوص آشنایی مردم ایران با میراث گران بهای گذشته صورت نگرفته است.اکثر بناهای با ارزش فرهنگی در حال تخریب می باشد. علاوه بر این، این سوء مدیریت تاثیر بسزایی در کاهش جذب گردشگران خارجی در بازدید از میراث فرهنگی داشته است.
سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، تنها نهاد رسمی کشور است که سال ها مسئؤلیت سنگین صیانت، حفاظت، مرمت، شناسایی، شناساندن و ثبت و معرفی ملی و بینالمللیِ مواریث مدنی و معنوی کشور را بر شانه گرفته است.
انتظار میرفت کشوری با چنین موقعیت و اعتبار تاریخی- فرهنگی در صیانت از سنگرهای تاریخ و فرهنگ و مواریث مدنی و معنوی خود شهره آفاق میبود، اما متاسفانه مشاهده میکنیم که عملاً گام به راهی نهادهایم که اینک در بیتوجهی به مواریث فرهنگی و صیانت از آثار فرهنگی و باستانی و ابنیه تاریخی شهره شدهایم.
امروزه، مراکز و سازمانهای میراث فرهنگی در سراسر جهان از مهم ترین و تاثیرگذارترین سازمانها و نهادها به شمار میروند و برنامههای آنها در نهایت نظم، دقت و هوشمندی تنظیم و تدوین و اجرا میشود.
انتظار میرفت که سازمان میراث فرهنگی کشور نه فقط در زمینه صیانت و پاسداری و شناخت میراث ایرانی ــ اسلامی ما در درون مرزهای کنونی کشور گامهای بلندی بردارد بلکه در شناخت و پاسداری میراثِ سترگِ جهان ایرانی و سرزمینهای اسلامی نیز مشارکت فعال و پویا داشته باشد.
اکنون نه تنها این سازمان در راستای تحقق این اهداف گام بر نمیدارد بلکه با تصمیمات و اقداماتی که در پیش گرفته زمینههای تخریب و آسیبپذیری مواریث سترگ فرهنگ ملی و اسلامی و بشری نیز فراهم شده است.
چندپاره کردن این سازمان و انتصاب مدیران غیرمتخصص از جمله آفتهایی است که خصوصا طی سالهای اخیر گریبانگیر مدیریت میراث فرهنگی کشور شده و آسیبهایی را بدان وارد آورده است که ابعاد و زوایای خسارتبار آن در شرایط کنونی قابل ارزیابی نیست.
در حال حاضر، تصمیماتی بر مبنای استدلالهای ناصواب در عرصه میراث فرهنگی ایران به مرحله اجرا گذاشته شده است که تبعات آن نهتنها رسیدگی به وضعیت مواریث مدنی و معنوی و و یادمان های تاریخی ما را در کوتاه مدت بیش از این تضعیف یا مختل خواهد نمود، بلکه در درازمدت چه بسا تمامیت ارضی و هویت ملّی کشور را در معرض تهدید قرار خواهد داد.
تجربه و تقدیر تاریخی ما میبایست این واقعیت را به ما آموخته باشد که زنگ خطر فروپاشی ملتها و فرهنگها و انحلال جامعهها و حتی افول و انحطاط تمدنها هنگامی شنیده شده که جامعهای، از درون، ریشههایِ اصالت و هویت و ارزشهای خود را نشانه گرفته و دست تجاوز و تخریب به سوی مواریث مدنی و معنویاش گشوده است.
امید است محمد شریف ملک زاده رییس متخصص سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری بجای کارهای سیا30 مانند برگزاری جشنواره «صدای بهار» به وظایف اصلی خود در حفظ میراث ایرانی بپردازد.
منبع: مشرق